مقدمه
به دنبال ارائه طرح تحقيق و بيان مسئله در فصل قبل، در اين فصل به منظور بهرهگيري هر چه بهتر و بيشتر از ادبيات اين تحقيق، مباحث در دو بخش تنظيم و ارائه ميگردد.
بخش اول شامل مفاهيم اساسي و نظري تحقيق، همچون زمينه نظري موضوع تحقيق، توجه و فرضيههاي مرتبط با آن و عوامل اثرگذار بر توجه ميباشد. در بخش دوم مختصري از سوابق پژوهشي تحقيق در زمينههاي بنيادي (آزمايشگاهي) و ميداني مرور ميشود.
الف) زمينه نظري موضوع تحقيق
رفتار حركتي: اصطلاح رفتار حركتي در بسياري از متون علمي مربوط به تربيت بدني به طور گسترده بكار رفته است. مطالعه و بررسي رفتار حركتي به عنوان يك موضوع اصلي، كوششي جهت تحول رشد و يادگيري حركتي و درك هر چه بيشتر عوامل رواني در يادگيري و اجراي مهارتهاي حركتي ميباشد(آزاد، احمد، 1375).
در واقع رفتار حركتي شاخهاي از علم تربيت بدني است كه شامل مباحث روان شناسي و حيطههاي مربوط به آن مي شود. رفتار حركتي، مطالعه عملكرد و وضعيت قامت انسان است كه در نتيجه فرآيندهاي دروني انسجام يافتهاي كه به تغييرات نسبتاً ثابت در عملكرد منتهي ميشود، ايجاد ميگردد.
رفتار حركتي را ميتوان به دو رشته فرعي تقسيم نمود:
الف) كنترل حركتي ب) يادگيري حركتي
كنترل حركتي به مطالعه وضعيت هاي قامت، عملكرد انساني و فرآيندهاي درونياي كه آنها را هدايت ميكند اطلاق ميگردد و اين به معني وجود ساز و كارهايي است كه مفاصل و عضلات را هدايت ميكند.
همانطور که بعضي از محققان پيشنهاد کردند يادگيري را ميتوان فرايند آشنايي با منابع خاصي (ويژهاي) از اطلاعات دانست (وارد[1]، هودگز، ويليام، استراکز[2]، 2004).
نظريه برنامه حركتي
كارل لشلي[3](1917) اولين فردي است كه از اصطلاح واقعي برنامه حركتي استفاده كرده است. او در ابتدا برنامه حركتي را «قصد و نيت عمل» مي دانست، اما بعدها آن را به صورت طرحوارههاي تعميم يافته[4] عمل كه توالي اعمال خاص را مشخص ميكند توصيف كرد.
نظريههاي متعددي در رابطه با برنامه حركتي بيان شده است. اما در ميان اين نظريهها، برنامه حركتي اشميت از شهرت و اعتبار بيشتري برخوردارست. ريچارد اشميت(1975) عنوان كرد: برنامه حركتي، فرمانهاي عضلاني ويژه نيست، بلكه بازنمائي يك طبقه از اعمال بر اساس حافظه است كه هر طبقه، با ويژگيهاي تغييرناپذير مشخص شده است.
بعدها وي به خاطر محدوديتهاي برنامه حركتي به حركات خاص يا زنجيرهاي از حركات، نظريه برنامه حركتي تعميم يافته را مطرح كرد. يك برنامه حركتي تعميم يافته به جاي يك حركت يا دستهاي از حركات خاص، يك طبقه از اعمال را كنترل ميكند. او يك طبقه از اعمال مختلف را با يك سري ويژگيهاي مشترك، اما منحصر به فرد تعريف كرد. به نظر اشميت، اين ويژگيها كه آنها را ويژگيهاي تغييرناپذير(وجوه جوهري) ناميد، هويت اصلي يك برنامه حركتي تعميم يافته است كه آنچه را كه در حافظه ذخيره شده شكل ميدهد. از آنجائي كه افراد براي توليد عملي خاص، بايد نيازهاي موقعيت اجرا را برآورد، بايد برنامه را از حافظه فراخواني كرده، سپس پارامترهاي ويژه حركت را به آن اضافه نمايد
برچسب ها:
مبانی پیشینه تحقیق اثرات دستورالعمل¬هاي کانون توجهي روي اکتساب يادگيري ضربه چيپ فوتبال کودکان