-1- مقدمه
یک پژوهشگر، قبل از انجام تحقیق و بعد از انتخاب موضوع و تدوین عنوان و قبل از نگارش طرح تحقیق، نیاز دارد که با مراجعه به مدارک و اسناد، پیرامون موضوع و مسئله ای که برای تحقیق انتخاب کرده است، آگاهی خود را گسترش دهد؛ تا بتواند در پرتو اطلاعات به دست آمده، مسئله تحقیق و متغیرهای خود را دوباره تعریف و معین کند. این امر به او کمک می کند تا تحقیق خود را در راستای مجموعه پژوهشهای هم خانواده قرار دهد و آن را با دستاوردهای تحقیقاتی دیگران هماهنگ کند.
هدف از گنجاندن بخش پیشینه تحقیق، عبارت است از:برقراری ارتباط منطقی میان اطلاعات پژوهش های قبلی با مسئله تحقیق، دست یابی به چارچوب نظری و یا تجربی برای مسئله تحقیق، آشنایی با روش های تحقیق مورد استفاده در پژوهش های گذشته. از این رو این بخش، با ارائه خلاصه ای که در بر گیرنده نکات مهمّی است، پایان میگیرد. بررسی پیشینه تحقیق، توانایی محقق را در انتخاب اطلاعات مهم و ارتباط آنها با یافته های تحقیق، نشان می دهد و چارچوبی برای اجرای تحقیق، فراهم می آورد. باید توجه کرد که در ادبیات موضوع، آخرین دستاوردهای علمی، پیرامون مسئله، بررسی می شوند و در پیشینه تحقیق، تحقیقات مشابه، مورد بررسی قرار می گیرند.
درباره اهمیت پیشینه، همین اندازه کافی است که از روی تعداد پیشینه هایی که محقق به آنها مراجعه می کند، می توان به مطالعات زمینه و نیز تأمل او درباره موضوع مورد بررسی، پی برد. چه بسیار پژوهش هایی که اگر به حد کافی به بررسی های پیشینه مراجعه می کردند، دیگر لزومی برای انجام آنها پیدا نمی شد. محققانی می توانند پیشینه های مناسب برای تحقیق خود پیدا کنند که مسئله تحقیق را به خوبی مطالعه کرده باشند.
در این فصل ابتدا به بیان مفاهیم نظری تحقیق پرداخته می شود و سپس مبانی نظری در چارچوب روش تحقیق ارائه خواهد شد. در ادامه ابیات پژوهش و در پایان نیز خلاصه فصل ارائه می گردد.
2-2- مبانی نظری تحقیق
در عصر حاضر سازمانهايي رقابت پذيرند كه نيروهاي انساني كارآمد، ساختار و فرايندهاي مناسب و مشتريان راضي داشته باشند. در حال حاضر كشورهايي توانسته اند گوي رقابت را از ديگر كشورها بربايند كه سرمايه هاي فكري نيرومندتري داشته اند. ايران نيز به عنوان كشوري با جمعيت جوان كه داراي ثروتهاي خدادادي بسيار مي باشد مي تواند از پتانسيل موجود در زمينه نيروهاي انساني (به عنوان يكي از مهمترين فاكتورها در سرمايه فكري) بهره برده و با هدايت مناسب اين نيروها بستري مناسب در جهت تقويت سرمايه فكري در سطح ملي فراهم آورد. نگاهي گذرا به شرايط فعلي صنايع و سازمانهاي كشور، حاكي از شرايط نامساعد در كليه فاكتورهاي موجود در سرمايه فكري مي باشد. كمبود منابع اطلاعاتي مناسب در زمينه سرمايه فكري باعث گرديده كه مديران اطلاعات كمي در ارتباط با سرمايه فكري و نقش آنها بر عملكرد سازماني و كسب مزيت رقابتي شان داشته و از بهره برداري كامل عاجز بمانند.در عصر فرا رقابتي سازمانها با محيطي روبرو هستند كه مشخصه آن افزايش پيچيدگي، جهاني شدن و پويايي است. بنابراين سازمانها براي استمرار خود با چالشهاي نوين ي مواجه هستند كه برون رفت از اين چالشها مستلزم توجه بيشتر به توسعه و تقويت مهارتها و تواناييهاي دروني است كه اين كار از طريق مباني دانش سازماني و روشهايي صورت مي گيرد كه سازمان از آنها براي رسيدن به عملكرد بهتر در دنياي كسب و كار استفاده مي نمايد.
بر اين اساس اگر الزامات ياد شده، با نتايجي كه از شناسايي، اندازه گيري و مديريت سرمايه هاي فكري بدست مي آيد مورد مقايسه قرار گيرد به خوبي درك خواهد شد كه سرمايه هاي فكري ابزار لازم براي حصول مزيت رقابتي پايدار را در اختيار دارند.
در دهه گذشته، جامعه دانشگاهي توجه خاصي به نقش دانش براي رقابت پذيري جهاني در قرن بيست و يكم نشان داده است. بطور آشكار دانش بعنوان استراتژيهاي پايدار براي حصول و نگهداري مزيت رقابتي سازمانها تشخيص داده شده است ( بارنی[1] 1991، دراکر[2] 1988، گرانت[3] 1991). از اينرو در جهان دانش محور كنوني، قابليتهاي سازماني بر اساس دانش بوده و مديران بايستي درك نمايند كه چه قابليت هايي براي حفظ مزيت رقابتي شدن لازم است.
قابليت هاي دانش از سطوح سازماني ناشي مي شوند كه در سطح فردي شامل مهارتهاي كاركنان و توانائيها بوده و در سطح سازماني در برگيرنده تكنولوژيها، فرهنگ سازماني و روابط شبكه اي و غيره است. امروزه شركتها خود را بعنوان سازمانهاي يادگيرنده اي ملاحظه مي كنند كه اهداف بهبود مستمر را در دارائيهاي دانشي تعقيب مي كنند ( سنگه، 1990) از اين رو در اين شرايط دارائيهاي دانشي در حال تبديل شدن به اهرم استراتژيك براي مديربت كردن عملكرد كسب و كار و نوآوري مستمر شركت مي باشد ( موریتسن[4] و دیگران، 2001).
در اقتصاد دانش محور امروز، شركتها فقط محصول يا خدمت توليد نمي كنند بلكه مي بايستي ارزش افزوده براي باقي ماندن در اقتصاد جديد خلق نمايند.
در حال حاضر سازمانهاي موفق به خوبي متوجه شده اند كه سرمايه گذاري بر روي IC براي افزايش توانايي ها در جهت خلق محصولات و خدمات با ارزش ضروري بوده و از اينرو بيشتر مديران متفق القولند كه IC مهمترين محرك خلق ارزش آنهاست. امروزه ارزش IC شركتها از مقدار اندكي كه در سال 1990 برآورده مي شد به رقم 15 ميليارد دلار در آغاز قرن بيست و يكم رسيده است ( بونتیس[5]، 2009).
برچسب ها:
مبانی پیشینه تحقیق تاثیر سرمایه فکری تصمیمات سرمایه گذاری عملکرد مالی بانک های پذیرفته شده