مسئولیت اجتماعی؛ اخلاقیات
فراسازمانی
بسیاری از رفتارها و
اقدامات مدیران و کارکنان، متأثر از ارزشهای اخلاقی بوده، ریشه در اخلاق دارد. عدم
توجه به اخلاق کار در مدیریت سازمانها، در جوامعی مانند ایران که از یک سو دارای
ارزشهای اخلاقی غنی بوده، از سوی دیگر با کشورهای پیشرفته فاصله قابل توجهی دارند،
بسیاری از رفتارها و
اقدامات مدیران و کارکنان، متأثر از ارزشهای اخلاقی بوده، ریشه در اخلاق دارد. عدم
توجه به اخلاق کار در مدیریت سازمانها، در جوامعی مانند ایران که از یک سو دارای
ارزشهای اخلاقی غنی بوده، از سوی دیگر با کشورهای پیشرفته فاصله قابل توجهی دارند،
میتواند معضلاتی بزرگ برای سازمانها به وجود آورد. به علاوه با افزایش انتظارات
اجتماعی از سازمانها، جوامع نسبت به مسائلی مانند محیط زیست ، حقوق زنان، کودکان،
اقلیتها، معلولان، برابری استخدام و کاهش نیروی انسانی، حساستر شدهاند. بیتوجهی
سازمانها به این حقوق و عدم رعایت اصول اخلاقی در برخورد با ذینفعان بیرونی، میتواند
مشکلاتی را برای سازمان ایجاد کند و مشروعیت سازمان و اقدامات آن را موردپرسش قرار
داده، درنتیجه سود و موفقیت سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. اخلاق کار ضعیف، بر
نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران موثر بوده، میتواند بر عملکرد فردی ،
گروهی و سازمانی اثر بگذارد.
● عملکرد و موفقیت سازمان
لازمه موفقیت سازمان،
عملکرد مناسب آن است. شاخص هایی مانند: سودآوری، بقا، رشد میزان دستیابی به اهداف
و قابلیت های رقابتی را می توان به عنوان نتیجه عملکرد مناسب تلقی کرد. برخی از
صاحبنظران مانند هیگنز و وینکز موفقیت سازمانی را با عملکرد سازمانی معادل فرض
کرده اند. آنها براین باورند که به طور کلی عملکرد سازمانی نتیجهای است که به
عنوان برایند رفتار سازمان، اتفاق میافتد. (Higgens & Vincze, ۱۹۹۳).در این مقاله شاخصهایی مانند: سودآوری، بقا، رشد، میزان دستیابی
به اهداف و قابلیتهای رقابتی به عنوان شاخصهای موفقیت تلقی شده، تمامی مواردی که
به طور غیر مستقیم به عملکرد کمک می کنند (از قبیل: بهبود کیفیت رضایت مشتریان،
افزایش همکاری،کاهش تعارض و کاهش هزینهها) موردتوجه قرار میگیرند.
از آنجا که در ادبیات
سازمان و مدیریت، مسئولیت اجتماعی بخشی از مقوله اخلاق کار محسوب شده و از آن به
عنوان اخلاقیات فرا سازمانی یاد می شود، در تشریح ادبیات موضوع، لازم است ابتدا به
مفهوم اخلاق و اخلاق کار پرداخته شود و پس از آن پیشینه مسئولیت اجتماعی مورد
بررسی قرار گیرد.
● اخلاق و اخلاق کار
اخلاقیات ارتباط نزدیک و
تنگاتنگی با ارزشها دارند و به عنوان ابزاری نگریسته میشوند که ارزشها را به عمل
تبدیل میکنند. اخلاق، یعنی رعایت اصول معنوی و ارزشهایی که بر رفتار شخص یا گروه
حاکم است، مبنی بر اینکه درست چیست و نادرست کدام است؟ (دفت، ۱۳۷۴: ۶۳۸). اخلاق،
مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی، وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و
فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر میگیرد. اخلاق در معنی، تشخیص درست از
نادرست و خوب از بد، همیشه موضوع مورد بحث فلاسفه بوده، آنها به عنوان یکی از شاخههای
فلسفه، در مورد آن سخن گفتهاند. به علاوه بــرخی مانند هایک اخلاق را تمدنساز به
شمار میآورند. (غنینژاد، ۱۳۸۱: ۱۲۹).
بیشتر استانداردها و
قواعد اخلاقی در یک فرهنگ نسبت به فرهنگهای دیگر و در زمانهای مختلف با یکدیگر
تفاوت دارند. (هس مر، ۱۹۹۵: ۱۱۳). به عبارت دیگر، نسبیت گرایی اخلاقی باعث می شود
آنچه که در یک جامعه، عملی درست نامیده می شود در فرهنگ یا جامعه ای دیگر نادرست
تلقی شود و میزان ابهام و بعضاً تعارض در ارزشها افزایش یابد.
اخلاق کار(Business Ethics) به
معنی شناخت درست از نادرست در محیط کار و آنگاه انجام درست و ترک نادرست است.
اخلاق کار، به عنوان شاخهای از دانش مدیریت، از زمان پدیدار شدن نهضت مسئولیت اجتماعی
در دهة ۱۹۶۰ پدیدار شد. در این دهه جنبشهای آگاهی بخش اجتماعی، انتظارات مردم را
از سازمانها بالا برده، آنها را به این نتیجه رسانده بود که سازمانها باید از
امکانات وسیع مالی و نفوذ اجتماعی خود برای رفع مشکلات اجتماعی، مثل: فقر، خشونت،
حفاظت از محیط زیست، تساوی حقوق، بهداشت عمومی و بهبود وضع تحصیلات استفاده کنند.
مردم براین باور بودند که چون شرکتها و مؤسسات با استفاده از منابع کشور به سود
دست مییابند، به کشور بدهکار و مدیون هستند و بایستی برای بهبود اوضاع اجتماعی
تلاش کنند (Mc Namara,۱۹۹۹:۶).
اگرچه انگیزه و توجه شرکت به رعایت مسائل اخلاقی به سال
۱۹۲۳ و به بنیانگذار شرکت مبلمان و اثاثیه هرمان میلر دی جی دوپر بر میگردد ولی
توجه به اخلاقیات در نوشته های مدیریت، در کتاب: وظیفههای مدیران چستر بارنارد
(۱۹۳۸) و آثار ماکس وبر به چشم می خورد (اشنایدر و بارسو، ۴۱۳:۱۳۷۹). بارنارد
براین باور بود که «ناممکن است سازمانهای رسمی بتوانند بدون عنصر اخلاقی عمل
کنند. رهبری که به اصول اخلاقی عمل نمی کند نفوذ خود را از دست میدهد و نمیتواند
برای مدت طولانی دوام آورد» (بارنارد، ۱۳۶۸: ۴۰۴).
برچسب ها:
مسئولیت اجتماعی اخلاقیات فراسازمانی مسئولیت اجتماعی اخلاقیات فراسازمانی ریشه در اخلاق ارزشهای اخلاقی مدیریت سازمانها کشورهای پیشرفته اخلاقی غنی حقوق زنان کودکان اقلیتها معلولان موفقیت سازمان تحقيق جزوه مقاله پايان نامه پروژه