فایل های دیگر فروشنده

بينش عاطفي به عنوان جو فكري ، شخصيت و توانايي روحي

بينش عاطفي وEQ به وسيله انجمن گويش آمريكايي به عنوان مفيدترين صفات يا واژه هاي نوين در سال 1995 انتخاب شدند .

دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی

تعداد مشاهده: 2119 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 21

حجم فایل:19 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 20,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • بينش عاطفي به عنوان جو فكري ، شخصيت و توانايي روحي 

     

    بينش عاطفي وEQ  به وسيله انجمن گويش آمريكايي به عنوان مفيدترين صفات يا واژه هاي نوين در سال 1995 انتخاب شدند . (1995،1999،Brrodie ، 1996) . و همانطور كه اين گفتار شهادت مي دهد در اين زمينه گسترش زيادي ايجاد شده است . جنبش در علاقه مندي دائم به بينش عاطفي با ارائه مقاله در نشريات دانشگاهي در سال 1990 شروع شد و پس از آن با نشر عمومي بوسيله كتاب پر فروش «  بينش عاطفي » گسترده شد . بعد از آن تفكر «بينش عاطفي » روي جلد جمله Time  رفت ( 1995 Gibbs )  . از آن به بعد درباره بينش عاطفي آنقدر سخنها رانده شد كه محال است (يا حداقل بسيار طاقت فرساست ) تا تمام جوانب آن را مورد بررسي قرار داده.

     به هر حال حائز اهميت است كه ببينيم واژه « بينش عاطفي » در چه زمينه هايي بكار           مي آيد در اين فصل سه معناي آن را مورد بررسي قرار مي دهيم . اولين آنها كه مهمترين و جامعترين معناست  عبارت «جو فكري» ( Zeitgeist)  يا فرهنگ  رايج مي باشد . روحيه يك عصر غالباً به عنوان جو فكري ، يك ذهنيت يا علاقه رايج كه آن دوران را شخصيت مي دهد . در فرهنگ تنها يك عامل دخيل نيست بلكه جو فكري در هم پيچيده اي آن را متأثر مي كند . فكر مي كنيم كه واژه « جو فكري »  به نوعي معرف بينش عاطفي مي باشد و اولين  معادلي  است كه در اين فصل به عنوان معادلي  فرهنگي و سياسي يافتيم . و دومين معادل تخصيص يك خصيصه شخصيتي است كه به نظر مي رسد مانند پشتكار مؤلفه مهمي براي موفقيت در زندگي محسوب مي شود . سومين و آخرين معني بينش عاطفي كه نظرها را در متون علمي جلب كرد و خصيصه يك سري از توانايي ها در فرآيند بينش عاطفي مي باشد .

    بررسي تاريخي : مناعت طبع در مقابل عشق گرايي 

    جدال بين احترام گذاردن و بي توجهي عاطفه در انديشه غربي حكايت بلندي است . رواج خويشتن داري ( مناعت طبع ) از يونان باستان (حدوداً200 سال قبل از ميلاد تا 300 سال بعد از ميلاد مسيح ) همراه با دلواپسي از اينكه عاطفه زندگي خوب را چگونه پيش مي برد ، بود. رواقيون (پيروان فلسفه رواق ، كه بي توجه به لذات مادي بودند ) ، روحيات ميل ، ترس ، خواسته هاي بيش از اندازه فردي و منحصر بود مي دانستند تا بتوان بر آنها تكيه كرد . در فلسفه رواقيون يك فرد خردمند هيچ گونه احساس يا عاطفه اي از خود نشان نمي داد . آن قدر اين گونه احساسات كنار گذاشته مي شد تا سر انجام تنها چيزي باقي بماند عقلانيت و منطق باشد Payne)964) . فلسفه رواق به اندازه مذهب فلسفي شد . در ابتدا اين فلسفه خطوط مشخصي از انديشه يهود را تحت تأثير قرار داد .Guttman) ، 1964) و سپس مسيحيت اوليه را . اين فلسفه سرانجام در قرن سوم بعد از ميلاد متلاشي شد اما هنوز در مذهب مسيحيت رگه هايي از آن  ديده مي شود . « رواقي گري اصول و شيوه خود را براي مسيحيت به ارث گذاشت …       تركه اي كه تمدن غربي را متأثر كرد … و در ساختار دروني مسيحيت فرو رفت » ( جمله اي از Rendell به نقل از Payne  ، 1986) . نتيجه روالي ضد عاطفي در انديشه غربي برد

    تضاد در برابر يكپارچگي 

    ارتباط بين عاطفه و دليل غالباً بعنوان يك تضاد ديده مي شود . Payne (1986) اين مسئله را در بيشتر تاريخ غرب بررسي كرد ، كساني با منطق بيشتر در حاكي، بيشتر مسائل عاطفي در ميان ما برچسب مرض رواني عرف زده و زجر كشيده در تيمارستانها را مي خوردند ، يا به عنوان كساني كه از نظر عاطفي موقوف شده اند مي بيند . آنهايي كه الگويي و همدردي ندارند نهايتاً يا نگهبان زندان مي شوند يا شكنجه گر . Payne مي نويسد « بسياري از ما از بيان احساسات كنترل فشرده در هراسيم . آيا جاي تعجب است وقتي كه قدرت عقده ها را در نياكانمان مورد بررسي قرار مي دهيم ، به بسياري از ما زادگان مستقيم همان كساني هستيم كه بخاطر بيان احساسات به بنده كشيده و شكنجه مي شدند ، و بسياري از ما زادگان همان كساني هستند كه شكنجه مي كردند .Payne) ، 1986) . 

    بينش عاطفي مي تواند به عنوان تشريح هايي كه عاطفه و تفكر را در هم مي تنيد تغيير شود. همانطور كه تحقيقات جديد مغز اشاره دارد ، سيستم خود آگاه و عاطفي بيشتر از آنچه كه قبلاً تصور مي شود بهم وابسته اند . Damasio) ، 1995 ؛  LeDoux ،1998).

    بينش عاطفي به عنوان برابر كننده 

    دومين قسمت «جو فكري»تضاد بين درك تفاوتهاي ميان مردم و برابر سازي آنها مي باشد . در سال 1994 ،Murray, Herrnstein   كتاب Bell Curve را نوشتند ، كتاب قطوري كه زمينه بينش را با طرح هاي عمومي در ايالت متحده مورد بررسي قرارداد. لب كلام كتاب اين بود كه مردم بصورت طبيعي بينش هاي متفاوتي دارند ، بعضي بينش پايين ، اكثر با بينشي متوسط و بعضي با بينش بالا ، و اين تفاوتها را بسيار مشكل مي توان تغيير داد . نويسندگان سپس اضافه كردند كه بينش پايين دليلي است كه مردم فقير يا بيكار هستند و بينش بالا دليل كه بعضي ثروتمندند . ميان چنين عقيده تبعيض آميزي در جامعه اي كه بنيان گذارانش در اعلاميه استقلالشان نوشته بودند« تمام انسانها تساوي خلق شده اند .»  دعوتي براي ستيزه محسوب مي شد . و اگر به اين مطلب تفاوتهاي بينشي ميان نسلها ، مذاهب ، و نژادهاي مختلف ، را كه نويسندگان ذكر كرده بودند ، اضافه كنيد ، بوي ستيز را به وضوح خواهد شنيد. در رسانه ها تغييرهاي زيادي به دنبال كتاب آمد ، همچنين عنوان هاي جديدي از قبيل «  The Bell Curve Wars» Fraser) ،1995)

     بينش عاطفي به عنوان شخصيت 

    وقتي كه قلمروي عمومي را ترك مي كنم و وارد قلمروي علمي مي شويم مجبوريم           بالاترين استانداردها را درباره لغات تخصصي بكار گيريم . اين استانداردها عبارتند از هم اينكه واژه به وضوح مفهوم باشد وهم اينكه واژه هاي موجود (يا جديد ) بايد به مفاهيمي ارجاع داده شوند كه درصورت نياز به يكديگر وابسته باشند . به عنوان مثال همانگونه كه روانشناسان مغز را به اجزاي سازنده اش تقسيم كرده اند ، تمام آن قسمتها و هم چنين قسمتهاي وابسته شان بدقت مورد بررسي قرار گرفته اند . Mayer)  ، 1995 و 1998 ) .اين قسمتها عبارتند از مكانيسم هاي رواني ،سازنده ها ،عملكردها ، و فرآيندها . بصورت ايده آل تنها زماني واژه جديدي كشف شود . دوباره نام نهادن قسمتهاي قديمي بايد فقط در صورتي ظاهر شود كه عقيده و تفكر درباره آن قسمت عضو شده باشد . روانشناسي شخصيت – مطالعه قسمتهاي رواني شخصي ، سازمان يافتگي آن قسمتها ،  و گسترش آنها – وابسته ترين قاعده در اينجا محسوب مي شود . Mayer)  ، 1998) . علاوه بر اين يكي از اهداف روانشناسي شخصيت ارتباط دادن قسمتهاي مختلف مغز به واكنشهاي زندگي مي باشد

    روانشناسي شخصيت و واژه شناسي شخصيت 

    آيا بايد واژه « بينش عاطفي » براي تشريح تمام شخصيت بكار رود ؟ اين مسئله بستگي به اين دارد كه يك نفر چگونه در مورد سيستم شخصيتي فكر مي كند ، اما اين مسئله با شرايط كنوني روانشناسي شخصيت وفق نداردayer)  ،1998 ؛ Mc Adams، 1996 ؛ Casta ,Mc Crae ،1999 ).  تفاوتهاي بين شخصيت و  بينش عاطفي با نگاهي مختصر به شخصيت و اجزايش مشخص مي شود . همين بررسي مختصر وقتي كه درباره  بينش عاطفي     



    برچسب ها: بينش عاطفي جو فكري شخصيت و توانايي روحي شخصيت جو فكري تحقيق پايان نامه پروژه دانلود پژوهش دانلود تحقيق دانلود جزوه دانلود مقاله دانلود پايان نامه دانلود پروژه
  • نوع فايل: word
    سايز :19.6 KB
    تعداد صفحه:21
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما


تمام حقوق سایت sabzfile.ir محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد. طراحی سایت