تشخیص و توصیف اختلالات
خلقی
زمینه تاریخی
شاید ساده ترین رویکرد
براي درك اختلالات خلقی این باشد که بطور کلی آنها را به عنوان حالتهاي گوناگون
افسردگی ببینیم. از بعضی جهات، افسـردگی بـه آسـانی 1 قابل درك است. بیشتر
افراد داشتن خلق پایین را "غمگینی" محسـوب مـی
کننـد، و فقط مقداري تجربه و شواهد
براي توضیح ویژگی یها ی که تشخیص یک سندرم بالینی را رقم میزنند، لازم است.
اختلالات خلقی شامل سندرمهاي افسردگی میباشـند کـه
به شکلهاي گوناگون ظاهر
میگردند. دو نوع اصلی افسـردگی عبارتنـد از اخـتلالات ____________________________________________________________________________
1 - Sorrow4 اختلالات خلقی
( خلق معمـولی ) تنهـا 1 تک
قطبی و دوقطبی. در افسردگی تک قطبی، احساس سرحالی وضعیت خلقی (به غیر از
افسردگی) است که به وسـیله بیمـا ر تجربـه مـی گـردد . در 2 افسردگی دوقطبی، وضعیتهاي
خلقـی کـه بهتـر از احسـاس سـرحالی (سرخوشـی ،شنگولی همراه با
ویژگیهاي مربوط) میباشند، نیز میتوانند اتفاق بیافتد .
این ساده ترین تقسیم بندي
از اختلالات خلقی است. بـا وجـود ایـن، برخـی افـراد ممکن است این بحث را مطرح
کنند که ما نباید حتی ایـن تمـایز را قائـل شـویم . در 3 حقیقت، صد سال قبل، این
مشی اصلی جامعه علمی که مبتنی بر دیدگاه امیل کرپلین بود که اختلالات خلقی را
یک فرایند منفرد با حالتهاي متنوع بـر روي یـک طیـف میدانست. کرپلین کل
این فرایند را بیماري شیدایی – افسردگی (مانیک – دپرسـیو )
نامید، و در درون آن
مفهوم، او هر دو گـروه افـرادي کـه فقـط دوره هـاي افسـردگی (اختلال تک قطبی) و همچنین
کسانی که علائم مانیا (اختلال دوقطبی) را تجربه کرده بودند در نظر گرفت.
اصطلاح کنونی اختلال دوقطبی در مقابل اختلال تک قطبـی تـا دهه 1960 رواج نیافته بود
و تا سال 1980، یعنی قبل از چاپ ویرایش سـوم کتـاب ، در اصطلاحات تخصصی، 4
راهنماي تشخیصی و آماري اختلالات روانی
(DSM-III)تدوین نشده بود .
چه چیزي به قبول این
تمایز منجر گردید؟ اولین گـام تغییـر نامگـذاري بیمـاري 5 شیدایی – افسردگی (مانیک
– دپرسیو) کرپلین به عنوان مبهم "اخـتلالات عـاطفی "روانپزشک مشهور
سوئیسی بکار بـرده شـد . 6 بود، که این اصطلاح توسط اویگن بلویلرگام بعدي استفاده از
ملاكهاي اعتباریابی براي شناسایی گونههاي فرعی بود
متمایز کردن افسردگی
دوقطبی و تک قطبی در روانپزشکی معاصر، اختلالات خلقی یا تک قطبی و یا دوقطبی
میباشند. تفـاوت در این است که آیا
مانیا/هیپومانیا وجود دارند یا ندارند. افسردگی بـه نـدرت دیـده نمیشود (زمانی که فقط
مانیا/هیپومانیا وجود دارد ،) و معمولاً در هر دو شرایط شایع و معمول است
.
نمونه بالینی
بیمار در کودکی تا حدي
غمگین بود، اما تا 30 سالگی که ازدواج او به طلاق منجر شد افسردگی او تشخیص داده
نشد و درمانی نیز انجام نگرفت. بیمـار از نظـر خلقـی افسرده بود و به بیشتر
فعالیتهابیعلاقه شده بود و وزن او 14 کیلـو افـزایش یافتـه بود، بیشتر اوقات خسته
بود و گاهی فکر ک می رد که زندگی بیارزش اسـت، اگـر چـه هیچ وقت به طور جدي در
مورد آسیب رساندن به خود فکر نکرده بـود . در پرسـش دقیق از بیمار و مادرش،
هیچ مدرکی دال بر تأیید مانی ا واحد یـا دوره هیپـو مانیـا در گذشته بیمار یافت نشد.
بیمار به
sertraline خیلی سریع پاسخ داد ، و بعد دارو را بعد از یک سال به تدریج قطع
کرد. او تا سه سال حالش خوب بود اما به دنبال اخـراج از کار، دوباره افسرده شد،
اگرچه با ادامه مجدد
sertraline بهبودي پیدا کرد. بیمار بعد
از دو سال دارو را متوقف
کرد و در 42 سالگی، بی آنکه هیچ محرك تـنش زایـی در زندگی او رخ دهد افسردگی
دیگري را تجربه کرد
برچسب ها:
دانلود کتاب تشخیص و توصیف اختلالات خلقی جزوه کتابتشخیص و توصیف اختلالات خلقی دانلود کتاب تشخیص و توصیف اختلالات خلقی دانلود کتاب فروشگاه اینترنتی کسب درآمد اینترنتی همکاری در فروش فایل سیستم فروشگاه دهی کارافرینی کسب و کار