تحقیق شناسایی
و مشخص نمودن معنای حق و مصادیق آن در قرآن و روایات
با توجه به اینکه فطرت
انسان فطرتی است حق خواه و حق پسند، پس از مشخص شدن حق برای فرد، فطرت و عقل سلیم،
حکم به پیروی از آن می کند اما این مساله ما را با این سوال مواجه می کند که چرا
در طول تاریخ همواره افراد در مواجه با حق به دو دسته تقسیم می شوند عده ای در
برابر آن سرتسلیم فرود آورده و می پذیرند وعده ای آن را نمی پذیرند و گاهی موضع
گیری نیز می نمایند.
با توجه به این مساله برآن
شدم تا به تبیین زمینه ها و عوامل موثر در پذیرش یا انکار حق بپردازیم.
فهرست
مطالب
فصل اول ۱
کلیات پژوهش ۱
۱-۱- بیان
مسئله ۲
۱-۲- سوالات
تحقیق ۲
۱-۳- هدف
تحقیق ۲
۱-۴- فرضیات
تحقیق ۳
۱-۵- روش
تحقیق ۳
۱-۶- ارکان
تحقیق ۳
۱-۷- مشکلات
تحقیق ۴
۱-۸- تعریف
واژه ۴
فصل دوم ۵
بررسی واژه حق ۵
بررسی واژه حق و مشتقات و
مترادفات آن در لغت ۶
واژه حق و مشتقات آن :
۶
مصادیق حق در قرآن کریم
۹
ویژگیهای حق از نظر قرآن
کریم ۱۰
حق در روایات ۱۴
رابطه میان انسان و حق
۱۵
فصل سوم ۱۷
زمینه ها و عوامل درونی در
پذیرش یا انکار حق ۱۷
۱٫تفکر ۱۸
۲٫اراده انسان ۱۹
۳-ایمان
۲۰
۴٫تقوا ۲۱
۵٫جهل ۲۲
۶٫هواپرستی ۲۴
۷٫تعصب و لجاجت :
۲۶
۸٫تکبر و خودبرتربینی
۲۷
۹٫گناهکاری : ۲۹
۱۰٫تسویل نفس ۳۰
۱۱٫تقلید کورکورانه :
۳۱
۱۲٫پیروی از ظن وگمان
۳۳
۱۳٫اکثریت و پیروی از
آنها ۳۵
۱۴٫توجیهات و بهانه
تراشیها ۳۵
فصل چهارم ۴۰
زمینه ها و عوامل بیرونی در
پذیرش یا انکار حق ۴۰
۱-۱ نسبت بین
انسان و شیطان ۴۱
۱-۲ شیطان چه
کسانی را از حق منحرف می کند؟ ۴۲
۱-۳ جلوه
گیریهای شیطان در انحراف از حق در آیات قرآن : ۴۲
۱-۴ ابلیس و
لشگریانش : ۴۴
۱-۵-طریقه
اغواء شیطان ۴۴
۱-۵-۱ تزیین اعمال ۴۴
۱-۵-۲ راه نفوذ از طریق فکر واندیشه ۴۵
۲- تعلیم
۴۸
۳- امر
به معروف و نهی از منکر ۴۹
۴- محیط
۵۱
۴-۱- محیط
خانواده ۵۱
۴-۲- محیط
رفاقت و معاشرت ۵۲
۴-۳- محیط
اجتماع ۵۳
۵- وجود
الگوهای شایسته ۵۵
۶-مطالعه
سرگذشت پیشینیان و سیر در زمین ۵۷
۷-زمینه
اقتصادی پذیرش یا انکار حق ۵۹
۷-۱- سرمایه
وثروت ۵۹
۷-۲- فقر
و تهیدستی ۶۲
۸-تبلیغات
گمراه کننده ۶۴
۹-تحریف
حق : ۶۵
۱۰-کتمان
حق ۶۶
۱۱-آمیخته
کردن حق با باطل ۶۶
۱۲-تحریف
مفاهیم و خطر آن ۶۷
۱۳-بد
فهمیدن حق ونفهمیدن آن ۷۰
۱۴-خطرنارسایی
مفاهیم مرتبط با حق و حقیقت ۷۱
۱۵-اکراه
و اجبار ۷۲
۱۶- رهبران
جامعه ۷۳
۱۷- جهاد
۷۶
۱۸- وراثت
۷۷
۱۹- تغذیه
۷۸
فصل پنجم ۸۳
هدایت کنندگان به سوی حق و
اهمیت آنها در پذیرش یا انکار حق ۸۳
۱- هادیان حق و اهمیت آنها در پذیرش یا انکار حق ۸۴
۲- بصیرت و آگاهی: ۸۴
۳- قصد قربت: ۸۵
۴- نرمخویی و مدارا ۸۵
۵- سعه صدر و روحیه قوی ۸۶
۶- توجه به همه جوانب ۸۶
فصل ششم ۱۰۰
نتیجه گیری ۱۰۰
۱- نتیجه
گیری: ۱۰۰
کتابنامه ۱۰۲
واژه حق و مشتقات آن :
راغب گوید : اصل حق به معنی
مطابقت و موافقت است و در مجمع ذیل آیه ۷ از سوره انفال گوید : حق آنست که شی در
موقع خود واقع شود »[۱]
در المعجم آمده : «حق در
لغت به معنی صحیح شده ثابت شد و صدق آن به ثبوت رسیده آمده است چنانچه فعل تحقق از
همین ماده به معنی واقع شد و به وقع پیوست به کار می رود.»[۲]
در لسان العرب هم چنین آمده
«حق نقیض باطل است وجمع آن حقوق وحقایق است و همچنین حق به معنی صدق حدیث و به
معنی تعیین بعد از شک نیز می باشد »[۳]
رائدالطلالب حق را به معانی
زیر دانسته است:
۱- درستی وثواب
۲- عدل
۳- یقین
۴- ثابتی که در آن شکلی نیست
۵- شایسته
۶- صدق در سخن
۷- کثیرالعلم »[۴]
در قاموس المحیط آمده است :
حق از اسماء الله تعالی یا
صفات او وقرآن می باشد و به معنی ضدباطل و امر واجب و عدل و اسلام ، مال و ملک و
موجود ثابت و صدق و مرگ و دوراندیشی می باشد ومفرد حقوق است و حقیقت ضدمجاز است.»
[۵]
در کتاب مجمع البحرین نیز
در باب حق و مشتقات آن آمده است:
« در تیلون
الکتاب الله حق تلاوته » یعنی آن را تغییر نمی دهند و تحریف نمی کنند ، «فحقق
علیهم القول» به معنی واجب است آمده است (کلمه حق ) ، «یحقق الله الحق» به معنی
ثابت و آشکار می کند خداوند حق را .»
«حقیق علی»
یعنی بر من واجب است ، «الحق المعلوم» غیر زکات است و آن چیزی است که مرد بر خودش
واجب بداند و به قدر وسع و توانائیش . «الحاقه» یعنی ساعت و روز قیامت و به آن
نامیده شده از آن جهت که در آن روز امور ثابت می مانند حساب و ثواب و عقاب به قوع
می پیوندند و به حقیقت می رسند وهمینطور گفته می شود :«حققت القیامه» یعنی خلائق
را احاطه می کند ، حقایق یعنی آنچه حق وثابت است.
حقیقه الشی یعنی باطن آن
وکلام محقق یعنی محکم و استوار و (الحق) اصلش یعنی مطابقت ومواظبت که بر وجوه مختلف
می آید و به معانی واجب و لازم و سزاوار استعمل می گردد، حق الله یعنی واجب و لازم.
حق العباد یعنی سزاوار و
حقیقت آنچه که مقابل مجاز می باشد»[۶]
در مفردات راغب نیز آمده
است ؛
اصل حق به معنی مطابقت و
مواظبت است و حق بر چهار وجه گفته می شود:
۱- در مورد ایجاد کننده بحسب آنچه که حکمت آن را اقتضاء می کند و به
این جهت درباره خدا گفته می شود : هوالحق
۲- در مورد ایجاد شونده بحسب اقتضادی حکمت و به این جهت گفته می شود
فعل خداوند همگی حق اند مانند : الموت حق و البعث حق و یا سخن خدا که فرمود :
«ماخلق الله ذلک الا بالحق»[۷]
۳- در مورد اعتقاد به چیزی مطابق آنچه که آن چیز فی نفسه داراست
مانند این که بگوییم : اعتقاد فلانی در بعث و ثواب و عقاب و حق است و مانند این
آیه «فهدی الله الذین امنو الا اختلفوا فیه من الحق»[۸]
۴- در مورد فعل و قول برحسب آنچه واجب است و به مقداری که واجب است و
در وقتی که واجب است، مانند آیه «کذلک حققت کلمه ربک»
المیزان گوید : چون خداوند
بذاته وصفاته غیرقابل زوال است لذا حق از اسماء حسنی اوست، در مجمع نقل می کند که
علت این تسمیه این است که امر خدا همه حق است وباطل در آن نیست ، بهتر است گفته
شود که ، ذات و افعال و صفات خدا حق است یعنی همه آنها مطابق واقع و درجای و موقع
خویش است و معنی حق چنانکه که گفته شد «مطابقت» است .
«حقق علی
ان الا اقول علی الله الاالحق» ،«حقیق» را جدیر و سزاوار معنی کرده اند یعنی
سزاوار است که به خدا جز حق نگوییم»[۹]
همچنین در مفردات القرآن فی
المجمع البیان درباره حق آمده است که :
حق قراردادن چیز در موضعش
است و آن فعلی است که جایز نیست انکار آن، ریشه و مصدر آن (حق یحقق حقا) است و آن
قرار دادن شی در موضعی است که مقتضای حکمت است و حق نقیض باطل است و حق آن چیزی
است که عقل بدان دعوت می کند و آن چیزی است که هر کس به آن عمل نماید نجات می یابد
و هر کس خلاف آن عمل نماید هلاک می شود و حق مطلوب هر عاقلی است »[۱۰]
ویژگیهای حق از نظر قرآن
کریم
با توجه به آیه ۱۷ سوره رعد
که می فرماید :
«انزل من
السماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السبل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فی النار
ابتغاء حلیه او متاع زبد مثله کذلک یضرب الله حق و الباطل فاما الزبد فیذهب جفا
واما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب الله الامثال.»
خدا از آسمان آبی نازل کرد
که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی برآمد چنانچه
فلزاتی را نیز برای تجمل وزینت «مانند طلا ونقره» یا برای اثاث و ظروف «مانند آهن
ومس» در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد خدا به مثل این «آب وفلزات و کف برروی
آنها» برای حق و باطل مثل می زند که «باطل» چون کف بزودی نابود می شود و اما
آن آب و فلز که به مردم خیر می رساند در زمین مدتی باقی می ماند خدا مثل آنها را
برای فهم بدین روشنی بیان می کند.
ویژگی ۱ : باطل به تبع حق
پیدا می شود و با نیروی حق حرکت می کند.
همانطور که کفی که روی آب
است و حرکت می کند این طفیل آب است و در ضمن به نیروی خود حرکت نمی کند بلکه نیروی
آب آنرا حرکت می دهد حق و باطل هم چنین اند ، اگر معاویه در عالم پیدا می شود و آن
همه کارهای باطل می کند آن نیروی معاویه نبود نیروی ایمان و معنویت است ولی معاویه
بر روی این نیرو سوار شده است و حرکت می کند.
ویژگی ۲ : زوال باطل وبقای
حق :
زایل شدنی بودن و نیست و
نابود شدن باطل و دوام و استمرار بقای حق است «اماالزبد فیذهب جفا و اما ماینفع
فیمکث فی الارض» بی فایده ها از بین می روند تا چه رسد به مضرها.
ویژگی ۳ : نمو داشتن باطل:
«فاحتمل
السیل زبدارابیا» کف روی آب را می گیرد و می پوشاند به طوری که آدم جاهل به آن
نگاه نماید خیال می کند فقط کف است، باطل هم این گونه اند یعنی روی حق را می
پوشانند به طوری که اگر کسی اعماق جامعه را نظر نیندازد می گوید هرچه هست باطل است.
ویژگی ۴ : حق و هدایت الهی
همراه و ملازم یکدیگرند.
هدایت به معنای ارائه طریق
و رساندن به مطلوب است. خداوند متعال، هم طریق حق را نشان می دهد و هم کسانی را که
وضعیت خاصی داشته باشند، به مطلوب حق می رساند، یعنی خداوند حق و آفرینش جهان و
انسان و هدف و مقصد نظام هستی نیز حق است و طریق رسیدن به هدف مطلوب نیز طریقی حق
است که خدای متعال بشر را به این حقایق هدایت می کند.
برچسب ها:
معنای حق معنای حق در قرآن و روایات قرآن و روایات انسان و حق انکار حق تحقیق پایان نامه پروژه پژوهش دانلود پژوهش دانلود تحقیق دانلود جزوه دانلود مقاله دانلود پایان نامه دانلود پروژه