معماری به
عنوان نماد
نوع فایل: word
سایز :141 KB
تعداد صفحه:169
چکیده
معمار، آرزوها و نیازهای
انسانی را با واقعیتهای سرسخت سایت، مصالح، فضا و هزینهها تطبیق میدهد و به
نوبهی خود، محیط را در قرابت با رؤیاهای انسانی قالب میزند. معماری در مفهوم
اجتماعی، بسیار پیشرفتهتر از فنآوریهای مکانیکی صرف است زیرا ساختمان خوب
همواره به عنوان عنصر اساسی در طراحی و اجراء، درک و بیان اهداف طبیعی انسانی را
متبلور ساخته است. آدمی میتواند در ابنیهی هر دوره، به خطی خوانا، تحولات و
فرایند بغرنج شکل گرفته در تمدن را کشف نماید. در دورهای که وجه ممیزهی آن انسجام
و یک کاسهگی است، نظیر دورهای که ما در آستانهی ان قرارداریم، معماری در جایگاه
هدایت تمامی فعالیتها قرارخواهد گرفت.
نماد واقعی عصر معاصر در
قلمرو معماری غیبت نمادهای قابل مشاهده است. به نحوی که دیگر امکان نفوذ و مشارکت
کارآمد در کارکرد ساختمان از طریق نما و سطوح وجود ندارد. بموازات ارتقاء درک ما
از نیروهای غیرقابل مشاهدهی محیط واقعی ــاین افزایش درک نه تنها فرایندهای
فیزیکی تحت آستانهی مشاهدهی عام، بلکه فرایندهای اجتماعی و روان شناختی را نیر
شامل میشودــ بدان تمایل پیدا مییابیم که از معمار درخواست کنیم کمتر در معرض
دید قراربگیرد: معمار تماشاگر، معمار نمایش و صحنهسازی، راه رابرای درک کامل و
جامع فرم، نه چندان فاحش و آشکار در سطح ، بلکه قادر به تأمین تکانههای فکری و
حسی در هر مرحله از رازگشاییاش را باز خواهد کرد. این تحقیق معماری را به عنوان
نماد بیان می کند.
در واحدهای کوچکتر، در
املاک مسکونی و واحدها ی همسایگی، فرصت بیشتری برای اقدام یکاسه با شهر به عنوان
یککّل نهفته است. در این خصوص به کار تحسینبرانگیز ” مسکن مدرن“ کاترین بوئر که
بالاخص در زمینهی تحلیل زیباشناختی مطلوب است مراجعه نمائید که طرحها و عکسهای
متنابهی را از ساخت و سازهای واقعی نشان میدهد. مرور موشکافانهی ” بازــ
ساماندهی شهری در امریکا“ اثر هنری رایت احتمالاً مهمترین مدخل ممکن از منظر
طراحی است. از آن جایی که اندیشهی انسجام و معاصر بودن، البته از دیدگاه کتاب
حاضر ، نقش ویژهای در طراحی معاصر داشتهاند اجازه تدهید در این خصوص توجه شما را
به دوکتاب که مستقیماً با مسئلهیزیباشناختی و اجتماعی فرم سروکار داشتهاند یعنی
کتاب ” معماری مدرن“ اچ.آر. هیچکاک و کتاب ” ساختمان مدرن“ والتر کورتبرندت
(W.CurtBehrendt) تکنگاریهای مربوط به اف. ال. رایت،
گروپیوس، اود (Oud)،لوکوربوزیه و دیگران، قطعاً
مشاوران امینی در راستا میباشند.
واژه های کلیدی: معماری،
نماد، مسکن، شهر و منطقه
فهرست
مطالب
۱: معماری
به عنوان نماد ۱
۲:مبادی
قالبهای معاصرــاصل صرفهجویی ۲۴
۳:نقش
بهداشت ۳۳
۴:طولانی
شدن دوری جوانی ۴۵
۵:زندگی
خانوادگی دوــقطبی ۴۸
۶:مرگ
یادمان ۵۳
IX: شهر و
منطقه ۵۸
منطقه بندی کارکردی ]۲۹[
۵۸
IX : شهر و
منطقه گونههای جدید شهری ]۳۰[ ۶۱
۷:انعطاف
پذیری و نوسازی ۶۷
۸:مأموریت
موزه ۷۷
۱۰: زمینهی
نامتمایز ۸۱
Ix : شهر و
منطقه شهرک های کمربند سبز ]۳۱[ ۸۸
IX: شهر و
منطقه ۹۰
]۳۲[فرانکفورتــ رومر اشتات: نظام زیست فناوری ۹۰
۱۰:فردیت
و جامعه پذیری ۹۳
۱۱:از
اقتصاد ــ پولی به اقتصاد ــ زندگی ۹۹
۱۲:مسکن
معاصر از دیدگاه اجتماع ۱۱۰
۱۳:مدرسه
به عنوان هستهی اجتماعی ۱۱۹
۱۴: مفهوم
اجتماعی شهر ۱۳۲
۱۵: ساختار
تألیفی ۱۴۲
۱۶: مبانی
نظم شهری ۱۴۵
واژه نامه ۱۵۶
کتابشناسی ۱۵۹
۱: مقدمه
۱۵۹
۲: زمینهی
منطقهای وشهری ۱۶۲
۳: ابتکاراتانگلیسی
۱۶۴
۴: مکتب
امریکائی: رهیافتی جامعهشناختی ۱۶۶
۵: آرمانشهر
گرایان ۱۶۹
۶: ادبیات
تخیلی ۱۷۰
۷: تفسیرفرهنگی
۱۷۲
۸: نظریه
و عمل در عرصهی برنامهریزی ۱۷۳
۹: برنامهریزی
و توسعه ۱۷۴
۱۰: مسکن
و معماری ۱۷۷
۱۱: اهمیت
پیمایش ۱۷۸
۱۲: موزهها
و کتابچههای راهنما ۱۷۹
۱۳: عکسها
و تصاویر متحرک ۱۸۱
۱: معماری
به عنوان نماد
”بر خلاف
سیاسیون و دیگرانی که به طور مکانیکی آموزش میبینند همین طور اصحاب دین، مسئلهی
مطلوبتر ساختن زندگی و محیط آن از یکدیگر جدا نیستند. این دو فصل برخلاف آنچه
سیاسیون ــ حال با آرزویی نابجا، یا با یأسی غیرضرورــ تثوری میکنند مستلزم
جابجائی ارقام و احجام بزرگ ]احتمالاً نویسنده جمعیت و تأسیسات است[ مقدم بر دستزدن
به هر کاری نیسیت. بهینهسازی حیات انسانی هم این طور معضلی نه مبتلا به وسعت و
ثروت ، بل اساساً مسئلهای تجربی است که نقطه آغازین آن انطباق مجدد میباشد“ .
این سخنان که از زبان پاتریک گرس و برانفورد جاری شد طی دو دهه اخیر به اثبات
رسیده و در زمینهی مسکن و احداق محلات نوعی انطباق مجدد آغاز شده است؛ بدین ترتیب
که در مقابله با سرمایهداری و برخلاف مخالفت آشکار و اخلال منفصلانه و بیتفاوتی
کسلکننده، جنبش احداث مسکن به رشد خود ادامه داده است.
نماد این تحول جدی فرم
فراگیر معماری و گونههای جدیدی از طرحهای محلی است. این تحولات تاکنون به طور
جسته و گریخته در حاشیهی شهرهای بزرگی چون لندن، آمستردام، پاریس، برلین و وین
شکل گرفته است، که هم چنان حامل پارهای از عیوب اولیهی خود نیز میباشند. با این
حال جنبش بهبود وضعیت مسکن برای کل جامعه و نه تنها افراد خوشبخت که ساقهای صد
ساله دارد؛ اینک به نقطهای رسیده است که دستاوردهای مثبت آن، رشک و رقابت را برمیانگیزد.
در فحوای دگرگونی شهرها اثبات سخنان پیامبرانهی پاتریک گرس به سال ۱۹۰۵ میلادی در
تشریح گذار از مرحلهی پارینه فنی به دورهی نوــ فنی موج میزند. ”هم آن طوری که
دورهقبلی با سیطره و تسلط کارگر بالنسبه غیرماهر و ماهر تمایز مییابد، دورهی
جدید با ظهور سرکارگر کامل، یعنی معمار فاقد قوهی تخیّل؛ و عمران گران
(improver) روستایی، باغبان، جنگلبان، کشاورز، آبیار،
یعنی گونههای متناظر به جای کارگران غیرماهر میشود“.
معمار در دگرگونی محیط
دارای نقش اساسی است، این امر صرفاًناشی از این نیست که ابنیه بخش بزرگی از محیط
زندگی روزمرهی انسان را اشغال میکنند، بلکه از آن روست که معماری طیف وسیعی از
واقعیتهای اجتماعی یعنی ویژگیها و منابع طبیعی، مهارتهای حرفهای، سنت تجربی و
دانش عملی بکاررفته در معماری، فرایندهای تعاون و سازمان اجتماعی و باورها و جهان
بینی جامعه را مورد توجه قرارداده و منعکس میسازد. در ادوار از هم گسیختگی
اجتماعی و تخصصگرایی نابجا ، نظیر دورهای که پشت سرگذاردهایم، معماری بخش عمدهای
از مشخصههای اساسیاش را از دست میدهد، و برعکس، در دورهی انسجام و سازندگی،
معماری یک بار دیگر به سوی هنر فرماندهی و هدایت به حرکت درمیآید.
از آن جایی که فرم معماری
دقیقاًتبلور یافته، قابلیت مشاهده پیدا کرده و در معرض آزمون دائمی قرارمیگیرد،
حامل معنای خاص انگیزهها و ایدههایی است که از آنها شکل میگیرد: معماری باورهای
زنده را متبلور ساخته و بدین ترتیب روابط و همبستگیهای نهان را آشکار میسازد،
معماری با کمکگرفتن از طرحهای دقیق، مجموعهای از پیشهها ، مهارتها و هنرها را
گردهم آورده، و در عمل ساخت ، گونههایی از همکاری زیرکانهای را خلق مینماید که
ما در مقیاس گستردهی اجتماعی به دنبال آن هستیم: اندیشهی برنامهریزی ، جدای از
مهارت هماهنگکنندهی مضمر در حرفهی مهندسی، مرهون همین هنر در نزد معماران است.
برچسب ها:
معماری به عنوان نماد معماری به عنوان نماد معمار املاک مسکونی تحقیق پایان نامه پروژه پژوهش دانلود پژوهش و تحقیق دانلود جزوه دانلود مقاله دانلود پایان نامه دانلود پروه