فهرست
عنـــــــوان | صفحه |
چکیده | 1 |
مقدمه | 2 |
جلوههای عشق در غزلیات وحشی | 3 |
1- ویژگیها و خواص عشق | 3 |
1-1. عشق مجازی سایهای از عشق حقیقی | 3 |
2-1. راز عشق | 4 |
3-1. جذبة عشق | 4 |
4-1. بیماری عشق | 5 |
5-1. قدرت عشق | 6 |
2. عقل و عشق | 7 |
3. مقام و عظمت عشق | 8 |
4. صفات عشق | 8 |
1-4. اتحادبخشی | 8 |
2-4. ارشادگری | 9 |
3-4. استغنابخشی | 9 |
4-4.بقا بخشی | 9 |
5-4. شادی بخشی | 9 |
6-4.شورانگیزی | 9 |
7-4. شیرینی | 9 |
8-4. کیمیاگری | 10 |
9-4. مستیبخشی | 10 |
10-4. نیازمندی و نازکشی | 10 |
11-4. وفا | 10 |
12-4. آرامشزدایی | 11 |
13-4. انتقامگیری | 11 |
15-4. پرخطری | 11 |
16-4. تمنّاسوزی | 11 |
17-4. خانهسوزی | 11 |
18-4. خانهپردازی | 12 |
19-4. خوارگردانی | 12 |
20-4. زخمزنی | 12 |
21-4. غارتگری عشق | 12 |
22-4. کافرنهادی | 12 |
5. شرط عشق | 12 |
نتیجهگیری | 14 |
منابع | 15 |
چکیده
عشق از اساسیترین موضوعات شعر فارسی است و انواع زمینی و آسمانی آن در اشعار شاعران عامی و عالم و عابد و عارف، مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. کمالالدین وحشی بافقی غزلسرای قرن دهم هجری، از جمله شعرای مهم و تأثیرگذار در مکتب واسوخت، با مهارتی که در بهکارگیری الفاظ دارد سیمای عشق را به اشکال گوناگون به تصویر کشیده است. هدف این تحقیق این بوده که بشناسد که عشق مورد نظر وحشی چه ویژگیهایی دارد؟ نتیجة تحقیق حاضر نشان میدهد که ویژگیها و صفات عشق در غزلیات وحشی بافقی غالباً با مضامین راجع به مسأله عشق در آثار شاعران عاشق و عارف پیش از او همسانیهای زیادی دارد. مقام "عشق" در شعر او والا بوده، نوع زمینی و مجازی آن نیز سایه یا واسطة عشق ملکوتی است. در این مقاله جلوههای گوناگون عشق در غزلهای وحشی بررسی میشود.
کلیدواژه ها
عشق؛ وحشی؛ غزل؛ صفات
مقدمه
در اکثر دیوانهای شعرای ادب فارسی، عشق به نوعی بن مایة اصلی مضامین و موضوعات شعری میباشد. هر کدام از شعرا برحسب روحیات و نگاهی که به فلسفه هستی و خلقت و ظواهرآن دارند عشق را وسیلهای برای بیان معرفت و احساسات خویش قرار دادهاند و همین نگاههای متفاوت موجب تقسیم عشق به روحانی، الهی، حقیقی، مجازی، آسمانی و زمینی شده است. چنانکه سنایی، مولوی، حافظ، عطار از جمله شعرایی هستند که نگاهشان به موضوع عشق نگاهی عرفانی و آسمانی است، در کنارآنها شعرای بنام دیگری چون سعدی، خواجوی کرمانی و از جمله کمالالدین وحشی بافقی با پرداختن به عشق زمینی و گاهی ملکوتی اشعار زیبایی را خلق کردهاند و بخشی مهم از سرودههای خود، خصوصاً غزلیات را بدان اختصاص دادهاند. داستان عشق به نوعی دیگر و جدید در مکتب وقوع نمود پیدا میکند.1 "وحشی یکی ازآن چند ستاره فروزان بود که به یکبار خط بطلان بر دفتر هزاران سرایندة همزمان خویش کشید و گستاخ و بیپروا در راه دلپسندی که رودکی و فردوسی و فرخی صدها سال پیش در پیش گرفته بودند گام نهاد و صدها سخنور دیگر را به دنبال خویش بدان شاهراه دلپذیر کشانید. این سخنور شیرین زبان با دلی آرزومند، سادهگویی و نوپردازی و بی پیرایگی و روان سازی را در زبان فارسی از نو بنیاد گذاشت"(وحشی،113:1388). اینجاست که باید گفت: "سخن دلانگیز عشق، شنیدنی و گوش نواز است امّا با این همه دلانگیزی، معمایی است بیشرح و موضوعی است که در حوصلة دانش هیچ کس نمیگنجد و هرکس، به مقتضای دریافتهای ذوقی خود، در حقّ عشق و دربارة ماهیت و تعریف2 آن، سخنها گفته و با بیانهای گونهگون از قصّه نامکرّر عشق دم زده است." (میر قادری، 1384: 165). "به بیانی دیگر عشق، افراط محبت است... عشق، درخت وجود عاشق را در تجلّی جمال معشوق محو گرداند که تا چون ذلّت عاشقی بر خیزد، همه-معشوق ماند؛ و عاشق مسکین را از آستانة نیاز در مسند ناز نشاند و این نهایت مراتب محبت است (خمینی(ره)،1372: 230).
افلاطون میگوید: "روح انسان در عالم مجردات قبل از ورود به دنیا حقیقت زیبایی و حس مطلق یعنی خیر را بدون پرده و حجاب دیده است، پس در این دنیا چون حسن ظاهری و نسبی و مجازی را میبیند از آن زیبایی مطلق که سابقاً درک نموده یاد میکند. غم هجران به او دست میدهد و هوای عشق او را بر میدارد. فریفته میشود و مانند مرغی که در قفس است میخواهد به سوی او پرواز کند." (شاکر،1388: 227) به قول مولانا:
مـــرغ باغ ملکوتم نیــم از عالم خاک چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
(مولوی، 1368: 201)
"عرفا گویند اگر عشق عالی نمیبود، موجودات مضمحل میشدند و آنچه حافظ ممکنات و معلولات نازاد است، عشق است (عشق عالی) که ساری در تمام ممکنات و موجودات جهان هستی میباشد، زیرا همه موجودات عالم طالب و عاشق کمالاند و غایت این مرتبه از عشق تشبیه به ذات خدای متعال است. مولوی میگوید:
عشق چون شد بحر را مانند دیگ عشق ساید کوه را مانند ریگ
عشق بشکافد فلک را صد شکاف عشق لرزاند زمین را از گزاف"
(شاکر، 1388 : 228)
باید گفت عشق واژهای است بسیار مقدس که حیات و ممات کائنات بر پایة آن استوار است. به قول مولانا داستان عشق داستان دیگر است. شاعران عارف به نوعی و شاعران غیر عارف به گونهای عشق را در کلام خود استعمال نمودهاند و برخی آن را محور سخن خود قرار دادهاند. امّا کمالالدین وحشی بافقی به دلیل تجربهای که خود در عشق دارد، با نگاهی خاص به موضوع عشق پرداخته است و آنچه بیان کرده حقیقتی است انکارناپذیر در وجودش، که خود مترجم آن است. او در بسیاری از غزلها نگاه روحانی به عشق دارد و آن را موجب فلاح و سلامت دانسته، عشق حقیقی را بهترین عشقها معرفی میکند.
جلوههای عشق در غزلیات وحشی
وحشی بافقی عشق را خمیر مایة اصلی غزلیات خود قرار داده و به زیبایی از عهده تصویر آن بر آمده است. صلای عشق در غزلیات وحشی با نواهای گوناگون به صدا در آمده و مراتب عالی و نازل آن جلوهگر شده است.
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست کوته نظر مبین که سخن مختصر گرفت
(حافظ، 1368: 139)
وحشی شاعری است که نامش با عشق در آمیخته و در میان اقران خویش خصوصاً شاعران مکتب واسوخت سرآمد آنان میباشد. تصاویری که وحشی با جوهر عشق خلق نموده است، جلوة زیبایی دارد. ویژگیهای عشق از آن جمله است.
1. ویژگیها و خواص عشق
1-1. عشق مجازی سایهای از عشق حقیقی
عشق مجازی "عشقورزی با معشوق غیر حقیقی و قادر لایزال است که منشأ آن هوی و حب مجازی است" (سجادی، 1373، ج2: 582). برخی از مشایخ صوفیه به عشق مجازی اعتقاد دارند "مولوی نیز عشق مجازی را نفی نمیکند و در بسیاری موارد آن را مقدمه عشق حقیقی میداند و گوید عاشق مجازی، به صورت معشوق عاشق نیست بلکه به معنایی که در محبوب خود وجود دارد عاشق است" (گوهرین، 1382: 139). وحشی عشق مجازی را سایه عشق حقیقی میداند زیرا"عشق مجازی باعث میشود که توجه او به عشق حقیقی، نسبت به دیگران آسانتر باشد" (آفاقی،1385: 17). "پس ای عزیز، دریغ اگر عشق خالی نداری باری عشق مخلوق مهیا کن که پیامبر (ص) فرمود: من عشق و عف ثم کتم فمات مات شهیداً" (عینالقضات همدانی، 1370: 96). وحشی تاکید دارد که اصلاً عشق مجازی وجود ندارد بلکه تمامی عشقها حقیقی است: زیرا "عشق مجازی و جمال مجازی همان جمال حقیقی است" (شیرازی، بی تا، ج 2: 409).
چو نیـــک در گذری عشق ما مجازی نیست حقیقـــتی پس هـــــر پردة مجازی هست
(دیوان،4/98)3
به نظر شاعر عشق مجازی یکی از منازل بادیة عشق است که باید آن را طی کرد تا به مقصد عشاق رسید:
تـا مقـــصد عشــــاق رهــی دور و دراز است یـک منــــزل از آن بادیـــة عشق مجــاز است
(دیوان،1/39)
از این رو در نظر شاعر عشق آدابی دارد و هر نگاهی و هر توجهی نامش عشق نیست:
هــــر نگاهـــی از پی کاریست بر حـال کسی عشق مــــی دانـــد نکو آداب کار خویش را
(دیوان،2/13)
برچسب ها:
تحقیق درباره زندگینامه وحشی بافقی و جلوه های عشق در اشعار وحشی بافقی تحقیق درباره زندگینامه وحشی بافقی تحقیق درباره اشعار وحشی بافقی جلوه های عشق در اشعار وحشی بافقی تحقیق مقاله پاورپوینت طرح جابر بروشور پروژه دانلود تحق