فهرست
عنـــــــوان | صفحه |
چکیده | 1 |
مقدمه | 2 |
فصل اول : کلیات | 4 |
تعریف خشم | 5 |
علل و ریشه های خشم | 5 |
علل شخصیتی | 5 |
تظاهرات خشم | 6 |
عملکردهای رایج پیرامون خشم | 6 |
برخورد مناسب با خشم | 7 |
عوامل پديد آورنده خشم | 8 |
چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟ | 9 |
تعریفات ارائه شده از دین | 12 |
دینداری چیست؟ | 13 |
فصل دوم : شرح عملی | 14 |
ابزارهای گردآوری اطلاعات | 15 |
پيشينه ي تحقيق | 16 |
تحقیقات داخلی | 16 |
تحقیقات خارجی | 17 |
روش تحقيق | 20 |
جامعه آماري | 20 |
نمونه و روش نمونه گيري | 20 |
تجزيه و تحليل يافته ها | 21 |
جدول 1-4 اطلاعات جمعیت شناختی | 21 |
جدول 2-4 نتایج مربوط به یافته های توصیفی متغیر کنترل خشم و دینداری مؤلفه های آنان | 22 |
جدول 3-4 نشان دهنده میانگین ، انحراف معیار، کمترین و بیشترین نمره متغیر دینداری و مؤلفه ها | 23 |
بررسی میزان همبستگی بین متغیرها و مؤلفه های آنان : | 25 |
جدول4-4 ماتریس همبستگی | 26 |
معنی داری در سطح 5% | 26 |
تفاوت میانگین دختران و پسران در متغیرهای مورد مطالعه ( آزمون T) | 27 |
جدول 5-4 مقایسه میانگین گروه ها در دختران و پسران | 27 |
نتيجه گيري | 29 |
پيشنهادات | 31 |
پیشنهادهای برخواسته از پژوهش | 31 |
پیشنهاد های موضوعی پژوهش | 31 |
منابع و ماخذ | 32 |
چکیده
این پژوهش یک پژوهش بنیادی است که هدف آن شناخت رابطه ی بین دینداری و کنترل خشم و ذهنیت دینی جوانان و انواع تفاسیر آنها از دین می باشد . با توجه به اینکه جامعه ی ما جامعه ی دینی است و شناخت دینداری و رابطه ی آن با جنبه های مختلف زندگی از جمله خشم از لحاظ آسیب شناسی حائز اهمیت است ، این تحقیق می تواند در كمك به جوانان مؤثر باشد . جامعه مورد نظر ، دختران و پسران مقطع پیش دانشگاهی شهرستان ساری است . نمونه ی پژوهش شامل 100 نفر دانش آموز پیش دانشگاهی( 50 نفر دبیرستان دخترانه و 50 نفر دبیرستان پسرانه ) بوده که به روش تصادفی انتخاب شده اند .
كليد واژه
دینداری ،کنترل خشم ،دانش آموزان
مقدمه
احتمالاً بارها اصطلاح« پرخاشگری » را شنیده ایم ، اما هنگامی که می خواهیم آن را دقیقاً تحلیل یا تعریف کنیم ، بسیار مشکل و این اصطلاح مبهم و کلی به نظر می رسد . خشم به حالتی عاطفی یا هیجانی اطلاق می شود که از تهییج ملایم تا خشم وحشیانه یا عصبانیت گسترده است و اغلب هنگامی متجلی می گردد که راه نیل به اهداف یا برآوردن نیازهاینیازهای افراد ، سد می شود . (شعاري نژاد ، 1371)
پرخاشگری به منزله وارد آوردن آسیب آشکار یا رفتارهای تنبیهی مستقیم به سایر افراد یا اشیاء تعریف می شود . کنترل خشم به پذیرش و انجام رفتار و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات محیطی اشاره دارد و مفهوم متضاد آن پرخاشگری است . پرخاشگری ممکن است در بافت ها و موقعیت های مختلف بروز کند و متوجه درون یا بیرون فرد باشد . به همین دلیل معمولاً صفت سازگاری همراه با موصوف خود بکار می رود و در ادبیات مکتوب و محاوره ای از مفهوم سازگاری شغلی ، زناشویی ، تحصیلی ، اجتماعی، هیجانی و جز آن استفاده می شود . خشم مهار نشده اغلب به پرخاشگری و ناسازگاری منجر می شود . ( وفايي ، 1388)
بر اساس توافق بسیاری از صاحب نظران ، خشم یکی از هیجان های اصلی بشر است که بعد از ترس بیشترین مطالعات را به خود اختصاص داده است. در مورد خشم تعاریف متعددی از سوی فلاسفه و روان شناسان ارائه شده است، ولی در تمام آنها می توان دو نکته مشترک را مشاهده کرد :
1- عامل اصلی بروز خشم ، تهدیدها و ناکامی ها و موانعی است که سر راه افراد قرار می گیرد . 2- هدف خشم اغلب دفاع ، جنگ و تخریب است .( شفيع آبادي ، 1378 ) .
ارائه ی تعریف دقیق از پرخاشگری نیز دشوار و در زبان معمول این اصطلاح به طرق مختلف به کار رفته است . اگرچه ساختار خشم مشترکاتی با پرخاشگری و خصومت دارد اما این اصطلاحات با هم مترادف نیستند . دلوکیو و الیوری ( 2005 ) عنوان می کنند خصومت به نگرش پرخاشگرانه ای اطلاق می شود که فرد را به سوی رفتارهای پرخاشگرانه هدایت می کند . در حالی که پرخاشگری به رفتار قابل مشاهده به قصد آسیب رسانی اطلاق می شود . در حقیقت پرخاشگری یک رفتار است . بطور خلاصه می توان گفت خصومت به عناصر شناختی یا بازخوردها نسبت داده می شود و ممکن است مبنای افزایش خشم و پرخاشگری در افراد باشد . یافته های پژوهشی حاکی از آنند که آموزش جرأت ورزی به عنوان یک مهارت اجتماعی موثر به افراد کمک می کند تا افراد مهارت های مقابله ای مناسب را کسب نموده و به کار بندند . ( شاملو ، 1387)
هدف و انگیزه انجام پژوهش حاضر آن است که با مرور و جمع بندی مبانی نظری و ارائه ی یافته های پژوهشی درباره ی چگونگی تأثیر دینداری بر کنترل خشم دست یابیم .
فصل اول
کلیات
تعریف خشم:
خشم بنابر تعریف برانگیخته شدن عواطف جریحه دار شده است. اگر چه نقطه آغاز این برانگیختگی عواطف و احساسات ماست اما دامنه تأثیر آن به فکر و بدن ما نیز سرایت می کند. به عبارت دیگر خشم همه ابعاد وجود ما را در بر می گیرد.
علل و ریشه های خشم:
علل فیزیکی: عدم تعادل هورمونی می تواند منجر به خشم شود. پرکاری غدهٔ تیروئید و ترشح بیش از حد هورمون تیروکسین از عوامل رایج بروز خشم و عصبیت است. خانم ها در دوران قاعدگی به علت بر هم خوردن تعادل هورمونی در معرض عصبانیت قرار می گیرند. از جمله عوامل دیگر رایج می توان به خستگی اشاره کرد. هر چه سطح خستگی شخص بیشتر باشد، امکان تجلی خشم فراتر می رود. شایان ذکرست که زیگموند فروید خشم را یکی از گرایشات (Drive) ذاتی انسان می داند. برای فروید خشم جزئی از تار و پود وجود ماست. ما همانگونه که در حالت طبیعی با دست و پا به دنیا می آییم، با خشم نیز زاده می شویم.
علل شخصیتی:
برخی اشخاص بیشتر از افراد دیگر واکنش خشم را بروز می دهند. از اینرو، روانشناسان معتقدند که خشم می تواند ریشه در شکل گیری خاص شخصیت افراد داشته باشد. اشخاصی که از حساسیت های بالاتری برخوردارند و به اصطلاح زودرنج اند، طبیعتاً بیشتر خشمگین می شوند. بنابراین در این حالت باید به درمان حساسیت شخص پرداخت. همچنین افرادی که درجهٔ اضطراب بالایی دارند، بیشتر عصبانی می شوند.
عجز (Frustration): عجز یکی دیگر از عوامل رایج شکل گیری خشم است. هنگامی که به صورت مرتب موانعی غیرقابل عبور در مسیر حرکت مان ایجاد می شود به گونه ای که دیگر قادر به برطرف کردن آنها نیستیم، خشمگین می شویم. بنابراین در این حالت باید به چاره جویی چگونگی برخورد خود با این عوامل بپردازیم زیرا که خشم ما در واقع نه علت بلکه معلول این عوامل است.
بی عدالتی: پر واضح است که نمایش ظلم، استثمار و پایمال کردن حقوق انسان ها، خشم ما را برمی انگیزاند.
روابط جریحه دار شده: بخش عمده ای از خشم، ریشه در روابط آسیب دیده ما با دیگران دارد. برای درمان خشم باید آن روابط اصلاح گردند.
تظاهرات خشم:
به هنگام عصبانی شدن، چهره برافروخته می شود و فرکانس گفتار تغییر می کند. گاه نفس های شخص تندتر می شود. کلام فرد عصبانی بوضوح قابل تشخیص است. اگر این تجلیات جزء مظاهر طبیعی خشم باشند، می توان به تجلیاتی اشاره کرد که در ظاهر قابل تشخیص نیستند اما در واقع مؤید خشم شخص اند. از جمله این عوامل می توان به غیبت کردن اشاره کرد. غیبت را می توان انتقامی ظریف و زیرکانه دانست که ریشه در خشم فرو خورده فرد دارد. زمانی که نمی توانیم آشکارا ناراحتی خود را به دلایل گوناگون ابراز کنیم، به غیبت متوسل می شویم. در واقع غیبت می تواند ابزار ابراز خشم ما باشد. گاه نیز خشم خود را با بیان شوخی ها و جوک هایی ابراز می کنیم که در آنها فرد مورد خشم ما به باد تمسخر گرفته می شود. همانگونه که گفته شد این نوع تظاهرات در وهلهٔ اول از دید دیگران معرف خشم نیستند اما به واقع طرق متفاوت ابراز عصبانیت ما هستند.
عملکردهای رایج پیرامون خشم:
انکار: بسیار دیده شده است که اشخاص عصبانی منکر عصبانیت خود هستند. این واکنش گرچه ظاهراً گاه خبر از تعادل عاطفی ما در مقابل دیگران می دهد اما معرف حقیقت نیست و توسل دائم به آن می تواند صدمات بسیاری به ما وارد کند. خشم فرو خورده می تواند به زخم معده، فشار خون بالا، ترس و اضطراب شدید و گاه حملات قلبی منجر شود.
سرکوب: در این واکنش شخص خشم خود را به لایه های تحتانی روح و روان خود منتقل می کند زیرا که نمی تواند با آن روبرو شود. علاوه بر تأثیرات جانبی بسیار مخرب بالا، خشم سرکوب شده می تواند در دراز مدت به کینه و تلخی عمیقی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش به طرز منفی تحت تأثیر قرار دهد.
انفجار مستقیم (خشم فعال): مهمترین قربانی این واکنش است که مورد خشم ما واقع می شود. گاه آسیب های فیزیکی و روحی روانی آن هرگز از خاطره پاک نمی شود. انفجار خشم همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود ثمره دیگری به بار نمی آورد.
خشم منفعل: همانگونه که ذکر شد خشم می تواند خود را در تمسخر دیگری، ترور شخصیت و همچنین انتقادهای ظریفی که در پی ضربه زدن به شخص اند بروز دهد.
برخورد مناسب با خشم:
راه کارهای زیر تا حد قابل توجهی می توانند به برخورد مناسب با خشم بپردازند.
پذیرش: پذیرش نقطهٔ آغاز برخورد با خشم است. منظور از پذیرش آن است که در وهلهٔ اول واقعیت وجود خشم را در خود رد نکنیم.
تمدید خشم: پس از پذیرش عصبانیت خود، باید به خشم قدری زمان بدهیم. این عمل همچون سرد کردن ماشینی است که تازه جوش آورده است. راههای پایین آوردن تدریجی نقطهٔ جوش خشم در اشخاص مختلف متفاوت است. برخی دوش بگیرند، عده ای پیاده روی می کنند. برخی دیگر هیزم خرد می کنند. برخی موسیقی گوش می دهند و ….. به عبارت دیگر، این مرحله ما را آمادهٔ ارزیابی صحیح خشم خود می کند.
ابراز: پس از پایین آمدن قابل توجه نقطهٔ جوش و ارزیابی علل خشم، باید ناراحتی خود را با شخصی که از او عصبانی شدیم در میان بگذاریم. پایین آمدن سطح خشم به ما کمک می کند که ضمن ابراز ناراحتی به سخنان شخص دیگر گوش دهیم و به عبارتی تفسیر او را نیز از وقایع دریابیم. می توان ناراحتی خود را در فضایی توام با احترام بیان کرد.
ارزیابی خشم: در این مرحله ما به بررسی علل و ریشه های خشم خود می پردازیم. خوب است که از خود بپرسیم چرا عصبانی شدم؟ آیا زود نتیجه گیری نمی کنم و درگیر قضاوت عجولانه نشدم؟ آیا انتظارات معقولی دارم؟ آیا چیزی در من وجود دارد که حس ترس و حقارت مرا بالا می برد و در نتیجه مرا خشمگین می کند؟ به عبارتی دیگر آیا نقطهٔ آغاز خشم من دیگری است و یا مسائل درونی خودم. مرحلهٔ ارزیابی وسعت دید ما را نسبت به خشم افزایش می دهد.
عوامل پديد آورنده خشم
1- محروميت
محروميت برای کودکان ازعوامل مهم ايجاد خشم است کودکی که از مهر مادری محروم است خواستار استفاده از مواد غذايي است ولی از آن محروم می باشد مثلاً کودکی دوست دارد شکلات و شرينی بخورد ولی به علت فقر زندگی و چيزهايي ديگر و مراقبت های پزشکی او را ازآن محروم کرده اند.
2- ضعف و ناکامی
گاهی خشم به علت ضعف در رسيدن به خواسته و ناکامی در وصول به اهداف مورد نظر است کودکان در وصول به اهداف خود عجز و ناتوانی است در اين صورت کودکی را در نظر ميگيريم که ميل به غذا دارد و چون گلو درد دارد نمی تواند آن غذا را بخورد و ناراحت می شود در اين صورت کودک چون نمی تواند به خواسته هايش دست يابد خشمگين خواهد شد.
3- نارضائی ها
کودک خواستار آزادی است دلش می خواهد به هر جا که خواست برود هرچيزي که دوست دارد بخورد و به هر چيزي که علاقه دارد لمس کند در اين جاست که والدين و مربيان بخاطر حفظ مصالحی چنين آزادی را به او نمی دهند.
4- احساس بدگمانی
گاهی خشم به آن علت است که بدگمانی بر احساس او غلبه کرده است. او به مقتضای امکان و قدرتش کاری را انجام داده و خواستار ان است که از او قدردانی و حق شناسی به عمل آيد.
5- احساس تهديد
کودک و حتی خود بزرگسالان ئر مواردی احساس می کند که منافعش به خطر افتاده و در معرض تهديد است و يا والدين و اطرافيان به نظر او دارند برای او مخاطره می آفرينند معمولاً سعی دارند که به مقابله عليه وضع موجود برخيزند.
6- احساس تبعيض
گاهی کودکان و بزرگسالان را در اجتماع می بينيم که شاهد تبعض ها و نابرابری هايي هستند و به مقتضای فطرت عدالتخواه خود در برابر آن می ايستند مثلاً کودکی در خانه مي بيند که پدر و مادرش به کودک خردسال بيشتر توجه دارند بين آنها فرق قائل می شوند.
7- برخورد با خود
کودکان خردسال در مواردی به علت برخورد با خود خشمگين می شوند توضيح مسأله اين است که می خواهد چيزي را بخورد ولی بخاطر گلو درد نمی تواند يا می خواهد چيزي را از جای بلند کند ولی نمی تواند.
8- عيبجويي
ميدانيم کودکان با همه ضعف هايي که دارند به خود مغرورند دوست دارند از آنها تعريف کنند همه جا از حسن او سخن بگويند.
9- منع ها و نهی ها
کودک بيش از هر کس بر اساس فطرت پاک و دست نخورده اش خواستار استقلال و آزادی است.
10-بيماری
در مواردی هم عامل بيماري و نقاهت سبب خشم می شود وهم بيماريهای ناشی از عدم توازن در ترشح غدد داخلی و بيماريهای عفونی و غير عفونی که در جمع حوصله او را محدود ميکنند و صبرو توانايي و قدرت تحمل را از او مي گيرند او در دوران نقاهت هم نمی تواند فردی عادی باشد و همه امور و جريانات را تحمل کند به همين دليل زود از کوره در مي رودو خشمگين می شود.
برچسب ها:
رابطه خشم و دینداری در دانش آموزان تحقیق درباره رابطه خشم و دینداری در دانش آموزان مقاطع تحصیلی رابطه دین و خشم در دانش آموزان بررسی رابطه بین دیندای و خشم دانش آموزان دینداری چیست خشم چیست تحقیق مقاله پاورپوینت طرح جابر