فهرست مطالب
فصل اول : دین و دین شناسی
1-1- مقدمه
1-2- تعریف دین
1-3- فرق کلی دین و مذهب چیست؟
1-4- منشا دین و ادیان
1-5- ضرورت بحث دین
1-5-1- بحث ضرورت
1-5-2- ضرورت دین باتوجه به آیات قرآن
1-6- قلمرو دین
1-7- رابطه انسان و دين
1-8- رابطه دین با علم
1-9- رابطه دین با اخلاق
1-10- رابطه دین با جامعه شناسی
1-11- رابطه دین با روانشناسی
تبیین فروید
1-12-رابطه دین و دموکراسی
1-13-رابطه دین و سیاست
1-14- معنای دین و آزادی
1-14-1- معناى آزادى
1-14-2- رابطه آزادى و دیندارى
1-14-3- نقد نظریه ناسازگارى خدا پرستى و آزادى
1-15- رابطه دین با فرهنگ
1-15-1- تعریف دین
1-15-3- رابطه دین و فرهنگ
1-15-2- تعریف فرهنگ
1-16- ریشهها و عوامل دین زداییدر غرب و شرق
1-16-1-ریشهها و عوامل دین زداییدر غرب
1-16-2- ریشهها و عوامل دین زداییدر شرق
1-17- دین اسلام چیست؟
الف. اصول اساسی و اعتقادی اسلام
1- توحید
2-عدل
3- نبوت
4- امامت
5- اصل پنجم معاد
است
ب. اخلاق
ج. عمل: دستورات دینی و احکام فقهی
فصل دوم : ایمان
2-1- مقدمه
2-2- معناي لغوي ايمان
2-3- مفهوم اصطلاحي ايمان از ديد صاحبنظران
2-4- متعلقات ايمان
2-5- ارکان ايمان
2-6- نقش ايمان در زندگي
2-7- آثار و فايده هاي ايمان در زندگي فردي و اجتماعي
2-8- اقسام ايمان
2-9- مراتب ايمان در کنترل غرائز
2-10- عوامل سه گانه در حصول ايمان قلبي
2-10-1- تقيد به ظواهر شرع
2-10-2- اجتناب از گناه
2-10-3- انجام مستحبات
2-11- مراتب ايمان قلبي
2-12قلب و پيوند آن با وحي
2-13- ايمان عامل تقرب به خدا
2-14-ریشه لغزشها
2-15-رابطه علم و ايمان
2-16-موانع ايمان
2-17-رابطه ايمان و عمل صالح
2-17-1-مفهوم ايمان و عمل صالح
2-17-2-حقيقت ايمان و عمل صالح
2-17-3-رابطه ايمان و عمل صالح
2-17-4-آثار و فوايد پيوند ايمان و عمل صالح
1)زدودن گناهان
2-عامل سعادت و رستگاري
3- محبت آفريني و ايجاد دوستي
2-18- آيا ايمان بدون عمل ارزش دارد؟
12-19- عشق به اهل بيتعليهم السلام چه نقشى در زندگى دارد؟
2-20- آيا هر سخن حقّى را بايد بيان كرد؟
2-21- نتيجه:
فصل سوم» خدا شناسی
3-1- مقدمه
3-2- خدا کیست ؟
3-3- خداشناسي
3-4- شناخت موجود بودن خدا
3-5- شناخت اوصاف و افعال الهي
1. فطرت خداخواهی و خداجویی:
2. راه علم و طبیعت:
3. راه عقل خالص و فلسفی:
راه اول: براهین وجود شناختی
راه دوم: براهین جهان شناختی
راه سوم: براهین غایت شناختی
راه چهارم: براهین اخلاقی
راه پنجم: براهین از راه وقایع و تجارب خاص
راه ششم: راه احتمالات
راه هفتم: اجماع عام
راه هشتم: درجات کمال
راه نهم: براهین عرف پسند
3-6- برهان فطرت
3-7- برهان نظم
با توجه به آنچه گفته شد با اثبات برهان ضرورت و امکان این موارد ثابت می شود:
1- اثبات وجود داشتن خدا
2- اثبات اینکه خود خدا نیاز به آفریننده ندارد
3- اثبات بی نیاز مطلق بودن خدا
3-8- برهان یگانگی خدا
3-9- برهان بساطتِ ذات خدا (احدیت):
3-10- برهان وحدانیت و یگانه بودن خدا:
3-11- دلیلی ساده در اثباتِ بنده بودن و خدا نبودنِ حضرت عیسی (ع) :
3-12- خدا شناسی از منظر نهج البلاغه
3-12-1- فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)
3-12-3- مراتب خداشناسی
منابع
فصل اوّل
دین شناسی
1-1- مقدمه
دین, واژه ای است عربی که در معاجم و کتب لغت معانی بسیاری برای آن ذکر شده است مانند: ملک و پادشاهی، طاعت و انقیاد، قهر و سلطه ، پاداش و جزاء، عزت و سرافرازی ، اکراه و احسان، همبستگی، تذلل و فروتنی، اسلام و توحید، عادت و روش، ریاست و فرمانبرداری و ...
در آیات قرآن نیز به معانی لغوی دین اشاره شده است و کلمه دین در آیات بکار رفته است ودر هر آیه ای معنای مخصوص خودش را دارد. چنانکه خداوند می فرماید: «هوالذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق، »[1] که در این آیه دین به معنی کیش و شریعت آمده است و یا می فرماید:«فاعبدالله مخلصاً له الدین، »[2] و در اینجا دین به معنای توحید و یگانگی میباشد . همین موارد استعمال واژه دین در قرآن میتواند به عنوان راهی برای شناسایی و به دست آوردن تعریف دین از دیدگاه اسلام شمرده شود که «دین عبارت است از اطاعت، گرایش، فرمانبرداری و تسلیم در برابر حقیقت» که در این صورت، با معانی لغوی نیز سازگاری خواهد داشت.
1-2- تعریف دین
واژه دین از مفاهیمی است که همواره در میدان آراء و نظرات گوناگون صاحبنظران قرار داشته و توافق مشترک درباره آن وجود ندارد. به صورتی که حتی عدهای از محققان آن را قابل تعریف نمیدانند.به هر حال می توان دین را اینگونه تعریف نمود: دین ، مجموعه (سیستم) حقایقی هماهنگ و متناسب از نظامهای فکری (عقاید و معارف)، نظام ارزشی (قوانین و احکام) و نظام پرورشی (دستورات اخلاقی و اجتماعی) است که در قلمرو ابعاد فردی، اجتماعی و تاریخی از جانب پروردگار متعال برای سرپرستی و هدایت انسانها در مسیر رشد و کمال الهی ارسال میگردد.
به دیگر سخن، مجموعه ای است از عقاید و قوانین و مقرراتی که هم به اصول فکری بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شئونزندگی او را تحت پوشش قرار میدهد.
تعاریف متعدد از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف میکند :
«دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»
ویا برخی از دانشمندان غربی گفتهاند: دین عبارت است ازاعتقاد به موجودات روحانی .
و یا عده ای دیگر گفتهاند: دین نظام یک پارچهای از باورها وعملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است که از طریق آنها گروهی ازانسانها با مسائل غایی زندگی بشری مرتبط می باشد
برخی دیگر گفتهاند: دین اعتقاد به خدایی سرمدی است. یعنی، اعتقاد به اینکه حکومت و ارادهای الهی بر جهان حکم میراند.
و بعضی دیگر مینویسند: جوهر دین عبارت استاز احساس وابستگی مطلق . به هر حال هر کدام از دانشمندان اسلامی و غربی و علمای ادیان کوشیده اند تا بر اساس نگرش و اعتقاد خود تعریفی کامل از دین عرضه کنند. به همین دلیل آنها در ادراک دین بر جنبه های مختلفی تاکید نموده اند.
شریعت دارای دو معنی عام و خاص می باشد در معنای خاص عبارتست از احکام و دستورات و عبادات و اخلاقیاتی است که هر پیغمبر می آورد. و شریعت هر پیغمبری بر حسب مقتضیات زمان و مکان و امت وقوم او با شریعت دیگری فرق میکند، شریعت در معنای خاص با مفهوم دین متفاوت است. شریعت در معنای عام به معنی ایمان به مبادی غیبی است از روی کمال خلوص قلب و صفای نیت و تمام پیامبران مردم رابه آن دعوت می کردند و هیج اختلافی در این اساس میانشان نیست و لذا دراین معنا با مفهوم دین یکی است. مثلاً گفته میشود شریعت اسلام که منظور دین اسلام میباشد.
این اصطلاح به دو مفهوم عام و خاص بکار رفته است.در مفهوم خاص عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب شیعه و تسنن نسبت به دین اسلام. و در مفهوم عام و کلی با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته میشود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود دین اسلام و دین زرتشت میباشد.
یک تئوری کلی درباره جهان هستی همراه با یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص میکند و هدف آن سعادت و تکامل اوست. به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی و هماهنگ درباره رفتارهای انسان است و مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انسان میباشد. در ایدئولوژی بینشها، گرایشها، روشهاو کنشهای انسان مشخص می شوندو شکل میگیرند.
عبارتست از نگرش انسان به هستی و توجیه و تبیین آن در رابطه با انسان به عبارت دیگر دید کلی که انسان از جهان هستی دارد و بر اساس آن به تعبیر وتفسیر آن می پردازد جهان بینی نامیده میشود و به طور کلی برداشت کلی انسان از جهان هستی را جهان بینی او می گویند.
جهان بینی انواع گوناگونی دارد، بر اساس پذیرفتن ماوراءالطبیعه و یا انکار آن میتوان جهان بینی را به جهان بینی الهی و جهان بینی مادی تقسیم نمود.در کل گفته اند: جهان بینی سه گونه است : علمی، فلسفی، مذهبی.
مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین میسازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع میکند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه میدهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان میباشد.
تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان دین اسلام است (ان الدین عندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان حضرت آدم پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است. در قرآن کریم تصریح شده نسل کنون بشر به دو نفر مرد و زن منتهی است بنام آدم و حوا.آدم پیغمبر بوده و وحی های آسمانی به وی نازل می شده است.
دین آدم بسیار ساده بوده است و پس از آدم و زوجه اش فرزندانش روزگاری با نهایت سادگی بدون اختلاف می گذرایندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل مختلف تقسیم شدند و درهر قبیله نیز بزرگانی یافت می شدند که افراد قبیله به آنان احترام می گذاشتند و حتی پس از مرگ نیز مجسمه های ایشان را می ساختند و مورد ستایش قرار میداند و از همین روزگار بت پرستی در میان رواج گرفت چنانکه در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بت پرستی از این راه بوده است و تاریخ بت پرستی نیز همین معنی را تائید میکند.
کم کم در اثر اجحافاتی که اقویا به ضعفا می نمودند اختلافاتی بین مردم پیدا شد این اختلافات باعث به وجود آمدن فرقه های مختلف گردید. به هر حال طبق آیات قرآن مانند :
«کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیکم بین الناس فیما اختلفوا فیه »[3]
می توان دوران زندگی دینی بشر را به صورت زیر بیان کرد:
اول: دوران سادگی و بی رنگی بشر
دوم : دوران زندگی اجتماعی
سوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی یا همان دوران اختلافات
چهارم : مرحله آمدن انبیاءاز طرف خداوند برای نجات انسان .
از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . به خصوص علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره سیر تکامل دین و جهان بینی بشرنظرات جالبی را ارئه نموده اند.
ولی جامعه شناسان و مردم شناسان غربی می گویند: دین انسانها به صورت تکاملی رشد نموده است و از طبیعت پرستی شروع شده تا به بت پرستی و در آخر به خدا پرستی رسیده است. آنها دین را فطری بشر نمی دانند و بیان می کنند:
جهان بینی انسان به موازات رشد و تکامل فرهنگ معنوی و بینش او دائماً در حال تحول و تکامل بوده است و در مسیر تکامل خود مراحلی را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
الف: مرحله ادیان ابتدایی
ب: مرحله ادیان قدیم و چند خدایی
ج: مرحله ادیان متکامل و یک خدایی .
1-3- فرق کلی دین و مذهب چیست؟
دين مجموعه سنتها و روش هايي است كه از طرف خداوند براي بشر، فرستاده شده است، و آنرا از دو جهت ميتوان مورد بررسي قرار داد، يكي رابطه دين و شريعتهاي آسماني قبل از اسلام، و ديگري رابطه دين با مذاهب بوجود آمده در اسلام، اما در مورد جهت اول بايد گفت، آنچه از ظاهر آيات قرآن فهميده ميشود اين است كه شريعت معناي خاص و دين معناي عام دارد. به اين معنا كه از نظر قرآن كريم دين خدا از آدم تا خاتم يكي است و همه پيامبران اعم از صاحبان شريعت و غير آن به يك مكتب دعوت كرده اند كه بهترين نام براي آن كلمه "اسلام" است، از اين جهت خداوند فرموده است كه: دين نزد خداوند همان اسلام است و تفاوت شرايع آسماني با يكديگر در دو چيز است يكي نسبت به مسائل فرعي و شاخه اي كه بر حسب مقتضيات زمان و خصوصيات محيط و ويژگيهاي مردمي كه دعوت شده اند، متفاوت شده است و ديگري نسبت به سطح تعليمات بوده است كه پيامبران بعدي بموازات تكامل بشر در سطح بالاتري تعليمات خويش را كه همه در يك زمينه بوده است. القاء كرده اند، همچون دانش آموزي كه از يك كلاس به كلاس بالاتر ميرود. بنابراين از نظر قرآن فقط يك دين وجود دارد كه در مورد زمان تكامل مييابد
پس فرق دين و شريعت در اين است كه دين يك معناي عام دارد كه شامل همه شريعتها ميشود ولي شريعت اختصاص به يك پيامبر دارد و از اين جهت گاهي نسخ ميشود. اما رابطه دين با مذاهب فرقههاي اسلامي در اين است كه دين يك معناي جامعي دارد و مذهب جزئيات آن را تبيين ميكند، يعني خطوط كلي در فرقههاي اسلامي يكي است ولي در احكام جزئي، اختلافاتي وجود دارد و يا بعضي از بخشهاي دين حذف گرديده است. پيامبر اسلام دين خدا را به صورت كامل بيان فرمودند و پس از ابلاغ ولايت، خداوند صراحتاً اعلام فرمود كه: "امروز دين خود را كامل كردم و نعمت را بر شما تمام نمودم.
پس دين مجموع تعاليم آسماني است كه از سوي خداوند توسط پيامبران فرستاده شد. اما مذهب، كه به معناي راه و طريقه و آيين هم آمده، مقصود از آن اين است كه در ميان پيروان يك دين، به خاطر انديشههاي ويژه، يا برداشت و تفسير خاص و... گروهي خود را از ديگران جدا ميكنند. اين اختلاف برداشت اگر در بعد اعتقاد باشد از آن به مذهب يا مذاهب كلامي ياد ميكنند و اگر در بخش احكام عملي باشد از آن به مذهب يا مذاهب فقهي ياد ميكنند. همه مذاهب وابستهي به يك دين، اصول آن دين را ميپذيرند و در اين جهت با يكديگر مشتركند.
براي واضح شدن مطلب و فرق بين دين و مذهب دو مثال ميآوريم:
1- دين مسيحيت عبارت است از مجموعهي تعاليم حضرت مسيح (ع)، پيروان اين دين به علل مختلف به سه مذهب تقسيم شده اند: كاتوليك، ارتدوكس، پروتستان.
2- دين اسلام، عبارت است از مجموعه تعاليمي كه حضرت محمد (ص) از طرف خداوند براي عادت و هدايت انسانها آورده است. مسلمانان به علل مختلف به گروهها و مذاهب فقهي مختلف تقسيم شده اند، مانند: مذهب جعفري، مذهب حنفي، مذهب حنبلي، مذهب شافعي و مذهب مالكي.
1-4- منشا دین و ادیان
دین، در معناى خاص آن، پدیدهاى الهى و آسمانى است و فاعلو پدید آورنده آن خداوند است، لذادین خدا سرچشمه اش فطرت خود بشر است و هر فطرتی آن را می پذیرد و قوه ممیزه بشری اگر آن را درک کند، در برابرش خاضع میگردد.
به همین دلیل است که دانشمندان مسلمان اذعان می کنند که دین و دیانت ورزی امری فطری و در ذات و نهاد انسان است.
خدا به عنوان پایه و اساس و محور دین نیز امری فطری و ذاتی بشر است.
بشر فطرتا رو به سوی خدا دارد، چنانکه خداوند متعال می فرماید: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها، لاتبدیل لخلق الله، ذلک دین القیم، ولکن اکثر الناس لایعلمون » [4]بنابراین دین فطری بشر است و چیزی که با خلقت بشر در آب و گل او آمیخته بوده، فطرت بشر آنرا رد نمی کند.
نقش بشر در این باره، عبارت است از پذیرش دین و شناخت آن و عمل به مفاهیم و تعالیم آن. خود خداوند نیز در آیه میگوید: روی قلب خود را بدون هیچ انحرافی بسوی دین کن که فطرت خدائی همین است، فطرتی که خدا مردم را بر آن فطرت بیافرید، و خلق خدا در این درک و فطرت مختلف نیستند، دین صحیح هم همان دینی است که از این فطرت سرچشمه گرفته، اما بیشتر مردم نمی دانند چون حقایق دین را از آنان پنهان کردند.
در احادیث متعددی که در تفسیر این آیه آمده ، تصریح شده که این فطرت ، فطرت توحید و خداشناسی است.
بنابراین ادیان الهی از مبدأ حقیقت سرچشمه میگیرند و مقررات آنها صد در صد منطبق بر حقیقت و واقعیت است ، از اینرو مقررات دینی که متکی به حقایق مسلمه است خود به خود ایجاب میکند که برای آنها منشأ الهی وجود داشته باشد ، لذا مقنن اصلی در ادیان الهی فقط ذات پروردگار جهانیان است که تمام آفرینش در یدقدرت اوست و او خالق و مالک همه چیز است .
از این جهت خداوند هدایت و رهبری هر چیزی را در سیر تکامل آن چیز به خود نسبت میدهد و می فرماید
«الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی، »[5] خدائی که به هر چیزی آفرینش مخصوص به او را داد و سپس از آن به سوی هدف زندگی و آفرینش راهنمایی کرد.
بنابراین از نظر اسلام منشأ دین خداست و متناسب با فطرت بشر میباشد. لذا ادیان منشأ الهی دارند و بر اساس فطرت بشری می باشندودر طول تاریخ بشر، دین از زندگى او جدا نبوده است و دینریشهدارترین عامل در فرهنگ بشرى است.
1-5- ضرورت بحث دین
1-5-1- بحث ضرورت
می دانیم که انسان فطرتا طالب کمال انسانی خویش است و می خواهد به وسیله انجام دادن کارهایی به کمال حقیقی خویش برسد.اما برای اینکه بداند چه کارهایی او را به هدف مطلوبش نزدیک می کند، باید:
- نخست کمال نهایی خودش را بشناسد، و شناخت ، آن در گرو آگاهی از حقیقت وجود خودش و آغاز و انجام آن است .
- سپس باید رابطه مثبت یا منفی میان اعمال مختلف و مراتب گوناگون کمالش را تشخیص دهد تا بتواند راه صحیحی را برای تکامل انسانی خویش بیابد.و تا این شناختهای نظر )اصول جهان بینی) را بدست نیاورد نمی تواند نظام رفتاری ( ایدئولوژی ) صحیحی را پذیرد.
لذا تلاش برای شناختن دین حق که شامل جهان بینی و ایدئولوژی صحیح می باشد ضرورت دارد، و بدون ، رسیدن به کمال انسانی ، میسر نخواهد بود چنانکه رفتاری که برخاسته از چنین ارزشها و بینشها یی نباشد، رفتاری انسانی نخواهد بود.
و کسانی که در صدد شناختن دین حق بر نمی آیند یا پس از شناختن آن ،از روی لجاج و عناد ، کفر می ورزند و تنها به خواسته های حیوانی و لذتهای زودگذر مادی ، بسنده می کنند در واقع حیوانی بیش نیستند.
چنانکه قرآن کریم می فرماید:
« یتمتعون و یأکلون کما تاکل الانعام ،محمد ،12»
و چون استعدادهای انسانی خود را تباه می کنند به کیفری دردناک خواهند رسید « ذرهم یأکلوا و یتمتعوا و یلههم الأمل فسوف یعلمون،حجر،3»
نتیجه اینکه: اگر رسیدن به منفعت و گریز از زیان ، مطلوب فطری انسان است پژوهش درباره دینی که مدعی ارائه راه صحیح به سوی منفعت بینهایت و ایمنی از ضرر بی نهایت است ضرورت دارد و می دانیم که رسیدن به منفعت و ایمنی از ضرر ، مطلوب فطری انسان است ، پس پژوهش درباره چنین دینی ضرورت دارد.
و نیز اگر رسیدن به کمال انسانی مطلوب فطری باشد شناختن اصول جهان بینی که شرط لازم برای تکامل روح می باشد ضرورت خواهد داشت . و می دانیم که رسیدن به کمال ، مطلوب فطری است، لذا شناختن اصول مذبور ضرورت دارد.
1-5-2- ضرورت دین باتوجه به آیات قرآن
ضرورت و اهمیت دین به درستی ازآیات قران فهمیده می شود، مثلا خداوند کریم در سوره روم آیه 29 این ضرورت را گوشزد می کند و می فرماید: « فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذالک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون».
از لفظ اقامه دوام و ثبات و تمام و کمال دانسته می شود و اقامه وجه تمام روی را به طرف چیزی گرداندن است از این جهت باید گفت کتاب آسمانی مسلمین از پیروان خود توجه کامل و دائم و مستمر به دین را خواسته است و بدیهی است که اگر دین دارای شأن عظیم و اهمیت تامی نباشد این تکلیف معنی نخواهد داشت و تأیید این معنی و ضرورت را می توانیم همچنین در آیات 70 سوره انعام، و آیه 123 سوره توبه ، مشاهده کنیم، بنابراین پرداختن به دین که امر مهمی در زندگی انسان می باشد و تأمین کننده سعادت اخروی و دنیوی انسان می باشد امری ضروری و لازم می باشد.
1-6- قلمرو دین
عده ای قلمرو دین رامسائل حیات اجتماعى بشر و اصلاح زندگى دنیوى او می دانند.مانند مارکسیست ها که دین راعامل تخدیر و افیون براى تودهها مىانگاشتند . که علماى مذهبى در برابر آن ،اندیشه دین براى دنیا را مطرح نموده و بر جنبه دنیوى دین پاى فشردند.
و بیان نمودند که هدف پیامبران چیزى جز اصلاح وضعیت زندگى دنیوى بشر وبرقرارى عدل و قسط اجتماعى نبوده است. همین علمااز اسلام بهعنوان مکتبى ظلم ستیز یاد نمودندو برتعالیم دینى مربوط به شئون دنیوى بشر تاکیدکردند، تا جایی که این تصور پدیدار شد که گویا هدف اصلى دین همانا اصلاح وضعیتدنیوى بشر است.
عدهای یگر بیان نمودند که قلمرو دین چیزى جز تربیت معنوى و اصلاح زندگى اخروى بشر نیست، وانسانها از درک آن عاجز و قاصر می باشند.چنانکه خداوند خودش در کتابش می فرماید:« بلتوثرونالحیوهالدنیا والاخرهخیروابقى ،سوره اعلى ،17 -16»
ونیز گفته اند که قلمرو دین اصلاح زندگى دنیوى و اخروى بشر،هر دو می باشد و زندگی دنیا مقدمه حیات آخرت می باشد.چنانکه در احادیث آمده: ( من لامعاش له لامعادله ویا لیس منامنترک آخرته لدنیاه اوترک دنیاهلاخرته)
علامه طباطبایی بر این اساس دین راروشی می داند که مصالح زندگى دنیوى انسان را در جهت کمال اخروى و حیات ابدى او تامین مىکند.لذا لازماست شریعت دربرگیرنده قوانینى باشد که به نیازهاى دنیوى انسان نیز پاسخگوید.البته انسان باید نخست نیازو انتظار خود را از دین مشخص نماید تادر نتیجه بتواند قلمرو دین را مشخص سازد، لذا اگرانسان بگوید دین آمده تا به همه نیازهاى من پاسخ گوید، قلمرو دین هم خیلی وسیع خواهد شد. ولی اگر بگوید: دین براى پاسخگویى به مسائل اصلى زندگىآمده است، سطح انتظار او از دین نیز محدود به همین مسائل خواهد شد.
ما می دانیم که هدف کلى دین هدایت بشر و پاسخگویى به نیازهاى اصیل اوست، لذا دین هم باید بههمه ابعاد وجودى انسان توجه کند، هم بعد فکرى و عقلانى، و هم بعد عاطفى واحساسى، و هم بعد غریزى و مادى، ولى از آنجا که درک عقلى و علمى بشر در شناخت همه زوایاى وجودى خویش رسا نیست، و معرفت وحیانى فراتر و برتر از معرفت عقلانى وتجربى است، در کشف نیازهاى اصیل انسان بهطور جزئى و مشخصى باید از دین و معرفتوحیانى کمک گرفت، و هرگاه میان معرفت بشری و وحیانى در مورد نیازهاى انسان و خط مشى زندگى او تعارضى رخ دهد، معرفت وحیانى حجت خواهد بود، نه معرفت انسانى.
بنابر این می شود گفت : قلمرو دین زندگی دنیوی و اخروی بشر است و در کل هدف نهایی دین سعادت اخروی انسان است و انسان تا سطح انتظار خودش را از دین مشخص نکند نمی تواند قلمرو دین را مشخص نماید.
برچسب ها:
تحقیق درباره دین ایمان و خداشناسی تحقیق درباره دین تحقیق درباره ایمان تحقیق درباره خداشناسی تحقیق درباره رابطه دین و خداشناسی تحقیق درمورد دین شناسی تحقیق درباره رابطه اسلام و خداشناسی خداشناسی چیست تحقیق مقاله پاورپو