این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدیریت عملکرد می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری مدیریت عملکرد تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق مدیریت عملکرد در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.
ماهیت مدیریت عملکرد:
در اصل مدیریت عملکرد فرآیند مشترکی بین مدیران ، افراد و گروه های حوزه مدیریت آنها می باشد. مدیریت عملکرد بیشتر بر اساس اصول مدیریتی است که توسط توافق تدوین می شوند تا بر اساس دستور، اگر چه این امر نیاز به هماهنگی انتظارات عملکرد از چنین توافق هایی را برطرف نمی سازد. مدیریت عملکرد بر مبنای توافق اهداف ، دانش ، مهارت، شایستگی ، بهبود عملکرد و طرح های توسعه انسانی و مستلزم باز بینی پیوسته و مداوم در قبال این اهداف ، نیازمندیها ، طرح ها ، توافق واجرای طرح های بهبود و توسعه بیشتر می باشد.(آرمسترانگ،1390،ص12)
2-2-8) حیطه مدیریت عملکرد:
مدیریت عملکرد به مدیریت یک سازمان مرتبط است و فرآیند طبیعی مدیریت است نه یک سیستم یا تکنیک. همچنین مدیریت عملکرد ، مدیریت در زمینه کسب و کار ، یعنی در محیط داخلی و خارجی آن می باشد. مدیریت عملکرد نه فقط مدیران را بلکه تمام افراد شاغل در کسب وکار را در بر می گیرد و این باور فرهنگی را که فقط مدیران در قبال عملکرد گروه های خود پاسخگو هستند، رد کرده وآن را با این باور که پاسخگویی امری مشترک بین مدیران واعضای گروه است جایگزین می نماید. بیان دیگر، مدیران باید افرادی که در امر مدیریت به آنها گزارش داده و خدمات ارائه می دهند را به عنوان مشتری نگاه کنند.(آرمسترانگ،1390،صص6-5)
2-2-9)سیر تحول و تطور ارزیابی عملكرد:
سابقه ارزیابی عملكرد در شكل ابتدایی و اولیه آن به گذشته های بسیار دور باز می گردد در واقع از همان زمانی كه انسان زندگی گروهی را آغاز و پدیده تقسیم كار را در شكل بسیار ابتدایی بین اعضا مقدر داشت به نوعی موضوع ارزیابی را مد نظر قرار داده است. در این دوران ارزیابی عملكرد به صورت ابتدایی وجود داشته است، به گونه ای كه افراد موفق نسبت به دریافت پاداش و احتمالا ترفیع مقام نائل می شدند. این شیوه ارزیابی تماما بر اساس قضاوت های ذهنی و شخصی مسئول صورت می گرفته كه به صورت كلی و در غالب عباراتی همچون خوب و بد بیان می شد.
همگام با گذر زمان و پیچیده تر شدن وظایف و مشخص شدن هر چه بیشتر انتظارات و خواسته ها، ارزیابی عملكرد نیز در جهت تطابق و هماهنگی مسیر رشد و تكامل خود را پیمود.نظام ارزیابی به صورت گسترده چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی از سال 1800 میلادی در اسكاتلند توسط رابرت اون در صنعت نساجی مطرح شد. استفاده از چوب در رنگ های مختلف به منظور رد یا قبول كالاهای تولید شده در واقع ارزیابی از كیفیت و ستاده سازمان بوده است، رنگ سفید نماد عملكرد عالی، رنگ زرد نماد عملكرد خوب، رنگ آبی نماد عملكرد متوسط و رنگ سیاه نماد عملكرد بسیار بد در خصوص كارایی و عملكرد فرد و نهایتا سازمان مورد استفاده قرار میگرفته است. فرایند ارزیابی عملكرد در سالهای اخیر نسبت به گذشته آن به مراتب راه تكامل و پیشرفت را پیموده است، در واقع همگام و همسو با توسعه و تكامل اندیشه های مدیریت در قالب مكاتب مدیریت، فرایند، ماهیت و كارآمدی آن نیز توسعه پیدا كرده است
به عنوان مثال می توان به ارزیابی كاركنان، ارزیابی مدیریت و تغییر و توسعه شاخص های ارزیابی در قالب ارائه اصول عام و مبانی مستدل برای ارزیابی سازمان ها تا مدیریت كیفیت فراگیر نیز اشاره نمود از این رو دامنه قلمرو استفاده از ارزیابی عملكرد به تمام ابعاد و جهات فعالیت های انسانی و سازمانی كشیده شده است و در حقیقت امروزه مباحث و موضوعاتی كه در جدیدترین عرصه های علمی مطرح می شوند به گونه مستقیم و یا غیر مستقیم به ارزیابی عملكرد مرتبط می شود. چرا كه هر یك از مفاهیم، فنون و شیوه های نوین علمی در راستای كاركرد هر چه بهتر سازمان ها جهت تحقق فلسفه وجودی و دستیابی به اهداف تدوین شده صورت می گیرد و از آنجا كه محور اصلی ارزیابی عملكرد بررسی میزان مطلوبیت این كاركردها می باشد، لذا تمام موضوعات و عناوین مدیریتی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به ارزیابی عملكرد مربوط می شود.(صمدی ، 1382، ص 111)
2-2-10) ضرورت واهمیت ارزیابی عملکرد:
بهبود مستمر عملکرد سازمانها ، نیروی عظیم هم افزایی ایجاد می کند که این نیروها می تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه وایجاد فرصت های تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و موسسات تلاش جلو برنده ای را در این مورد اعمال می کنند.
لرد کلوین[1] فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازه گیری می گوید:"
هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت می کنیم اندازه گرفته و درقالب اعداد و ارقام بیان نماییم می توانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی می دانیم . در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده وهرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید."
علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است .هر چه را که نتوانیم اندازه گیری کنیم نمی توانیم کنترل کنیم وهرچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکان پذیر نخواهد بود.(رحیمی،1385،ص42)
عملکرد مناسب و اثر بخش کارکنان یکی از کلیدهای موفقیت سازمان هاست، عملکرد خوب به معنی بهره وری، کیفیت، سود آوری و مشتری مداری است. به همین دلیل است که سازمان های موفق جهان، تلاش می کنند تا عوامل موثر بر عملکرد و رفتار کارکنان را شناسایی و مدیریت کنند و به این توفیق دست پیدا نمایند که با فراهم کردن این عوامل، بر عملکرد کارکنانشان ( هم از نظر میزان و هم از نظر کیفیت) بیفزایند
برخی از اندازه گیری های که اخیرا در بعضی کشورها و شرکت ها انجام شده نشان می دهد که هنوز ظرفیت بلااستفاده زیادی در منابع انسانی سازمان ها وجود دارد که می توان آنها را از طریق مدیریت عملکرد فعال کرد و به کار گرفت، برای مثال بر اساس اطلاعات مطرح شده در سی و پنجمین کنفرانس جهانی مدیریت منابع انسانی ( لیسبون 2004 ) فقط 17 در صد از کارکنان انگلیسی با استفاده از همه توان و ظرفیت های خود کار می کنند و یا بر اساس اطلاعات ارائه شده از موسسه نگرش سنجی گالوپ سالانه بیش از 382 میلیارد دلار هزینه به اقتصاد آمریکا تحمیل می شود چرا که درصد قابل توجهی از کارکنان عملکردهای مطلوب ندارند و این عملکردها و رفتارهای نامطلوب و غیر رضایت بخش به کاهش بهره وری و کیفیت، از دست رفتن سهم بازار، دوباره کاری و اتلاف منابع و نارضایتی مشتریان و سایر ذینفعان می انجامد. علیرغم آنکه در سازمان های کشور ما، مطالعه علمی و قابل اتکائی در مورد عملکرد کارکنان انجام نشده است اما اطلاعات اجمالی در مورد روند بهره وری منابع انسانی حاکی از آن است که ظرفیتهای استفاده نشده زیادی در این حوزه وجود دارد که باید آنها را مدیریت کرد و به کار گرفت
تعریف مدیریت عملکرد
امروزه نقش منایع انسانی با تغییرات زیادی مواجه شده است. تمرکز استراتژی های این بخش به سمت استراتژی کلان سازمانی رفته و بعبارت دیگر استراتژی های منابع انسانی همسو با استراتژی های کلان شرکت شده است. لذا منابع انسانی تلاش می کند تا مدیریت عملکرد کارکنان را بهبود دهد. به آنها انگیزه می دهد تا در فرایند های برنامه ریزی و تصمیم گیری سازمان مشارکت داشته باشند.
همه فعالیت های اصلی منابع انسانی در راستای توسعه عملکرد مدیران و انگیزش کارکنان می باشد. می توان گفت که نقش منابع انسانی از ارزیابی به تسهیل کننده و توانمندساز و تبدیل به نقطه عطف سازمان در رقابت با دیگر سازمان ها شده است. فعالیت هایی مانند هدف گذاری، ارزیابی پیوسته پیشرفت کارکنان، دریافت بازخوردها، پیاده سازی برنامه های توسعه کارکنان و طراحی سیستم پاداش دهی از جمله وظایف مدیران عملکرد هستند.
فرایند مدیریت عملکرد کارکنان با ورود یک کارمند به سازمان شروع و با ترک سازمان پایان می یابد. مدیریت عملکرد یک سیستم نظام مند می باشد که عملکرد کلی سازمان با بهبود عملکرد افراد در یک چارچوب تیمی بهبود می یابد. همچنین ابزاری برای رسیدن به تعالی سازمانی، ایجاد ارتباطات موثر، تعریف نقش ها در چارچوب شایستگی مورد نیاز و تدوین معیارهای دست یافتنی می باشد.براساس تحقیقات آرمسترانگ و بارون (Armstrong and Baron, 1998)، مدیریت عملکرد یک رویکرد استراتژیک و یکپارچه است که برای دستیابی به نتایج موفقیت آمیز در سازمان، عملکرد را بهبود و قابلیت های تیمی و فردی را توسعه می دهد.
فرایند مدیریت عملکرد
اصطلاح مدیریت عملکرد کارکنان در ابتدای ۱۹۸۰، زمانی که برنامه های مدیریت کیفیت جامع برای دستیابی به استانداردها عالی و عملکرد کیفیت به اوج خود رسید، محبوب شد. ابزارایی مانند طراحی شغل، توسعه رهبری، آموزش و سیستم های پاداش دهی در چارچوب جامع جدید در کنار فرایند ارزیابی عملکرد سنتی توسعه یافت. مدیریت عملکرد یک فرایندی پیوسته است که بین سرپرستان و کارکنان در کل سال در جریان است. یک سیستم مدیریت عملکرد شامل بخش های زیر می شود:
تشریح صریح شغل و برنامه های عملکرد کارکنان.
گزینش افراد مناسب با بکارگیری یک فرایند گزینش مناسب.
شناسایی نیازها و استانداردهای عملکرد، اندازه گیری نتایح و بهره وری کلی.
مدیریت پیوسته ارزیابی عملکرد و دریافت بازخوردها در طول دوره.
شناسایی نیازهای آموزشی و توسعه ای با اندازه گیری نتایج بدست آمده.
اجرا برنامه های توسعه کارکنان.
برگزاری نشست های فصلی برای توسعه عملکرد و ارزیابی عملکرد کارکنان براساس برنامه های عملکرد.
طراحی سیستم های پاداش و جبران خدمت موثر برای شناسایی کارکنان برتر.
پشتیبانی از توسعه مسیر شغلی کارکنان.
درک علت ترک کارکنان و در نتیجه مدیریت خروج از سازمان.
فهرست مطالب
فصل دوم:
چارچوب نظری و پیشینه پژوهش مدیریت عملکرد 13
چارچوب نظری مدیریت عملکرد
عملکرد
2-2-1)مقدمه52
2-2-2)ارزیابی عملکرد52
2-2-3)تشریح مفهوم عملکرد سازمانی56
2-2-4)مدیریت عملکرد57
2-2-5)یکپارچگی مدیریت عملکرد57
2-2-6)هدف ازمدیریت عملکرد58
2-2-7)ماهیت مدیریت عملکرد58
2-2-8)حیطه مدیریت عملکرد58
2-2-9)سیرتحول و تطور ارزیابی عملکرد59
2-2-10)ضرورت واهمیت ارزیابی عملکرد59
2-2-11) دیدگاه های سنتی و نوین در ارزیابی عملکرد60
2-2-12)دیدگاه های بررسی عملکرد62
2-2-13)مولفه های مدیریت عملکرد63
2-2-14)مراحل طراحی نظام ارزیابی عملکرد64
2-2-15)دلایل نیاز سازمان ها به انجام ارزیابی عملکرد68
2-2-16)معیارهایی برای سنجش عملکرد68
2-2-17)انواع ارزیابی69
2-2-18)عوامل موثر در تعیین نوع سیستم ارزیابی71
2-2-19)فنون و روش های ارز یابی72
2-2-20)فرایند ارزیابی عملکرد79
2-2-21)زمانبندی ارزیابی عملکرد82
2-2-22)رده های ارزیابی مختلف یک سازمان82
2-2-23)ویژگی های سیستم ارزیابی عملکرد مناسب83
2-2-24)مشکلات مربوط به اندازه گیری عملکرد85
2-2-25)ده اشتباه مدیران هنگام ارزیابی عملکرد85
2-2-26)هفت اشتباهی که کارکنان هنگام ارزیابی عملکرد به با آن دچار می شوند86
2-2-27)فرایند بهبود عملکرد87
2-2-28)ارزیابی کارآمد87
2-2-29)کاربرد های ارزیابی عملکرد88
2-2-30)معرفی نرم افزارها89
پیشینه پژوهش مدیریت عملکرد
2-2-1- تحقیقات داخلی
2-4- جمع بندی
منابع و مأخذ
6-1- منابع فارسی
6-2- منابع انگلیسی
برچسب ها:
فصل دوم پایان نامه مدیریت عملکرد مبانی نظری مدیریت عملکرد پیشینه تحقیق مدیریت عملکرد پیشینه داخلی مدیریت عملکرد پیشینه خارجی مدیریت عملکرد پیشینه پژوهش مدیریت عملکرد پیشینه نظری مدیریت عملکرد ادبیات نظری مدیریت عملکرد چارچوب نظری مدیریت عملکرد