امروزه عملکرد شغلی و کارایی کارکنان،
ارزشمندترین جایگاه را در نزد مدیران یک سازمان دارد و همه در جستجوی عملکرد بهتر
و اثربخشی فزونترند و تلاشهای آنان نیز در این راستا شکل میگیرد تا ثبات سازمان
را در دنیای پر رقابت امروز تضمین کنند (الوانی، 1383، 36). به طوری که دستاوردهای
جدید علم مدیریت، نیل به کارایی بالا در سازمان را مرهون توسعه منابع انسانی میداند
و در دنیای پیچیده و پویای کنونی، سازمانها به منظور حفظ بقا، به طور پیوسته
عملکرد خود را بررسی میکنند و بهبود میبخشند (چو،
2012).
از سوی
دیگر، در
عصر حاضر مقوله فرهنگ بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و یکی از
موضوعات بحث انگیز مجامع گوناگون بالاخص جوامع در
حال توسعه است. در یک سازمان، فرهنگ نقشهای متفاوتی ایفا میکند. از جمله این که میتواند ، نوعی احساس هویت به پیکر اعضاء سازمان تزریق کند. و باعث می شود که در افراد نوعی تعهد نسبت به
چیزی به وجود آید که آن عامل چیزی بيش از منافع شخصی فرد است. فرهنگ موجب ثبات و
پایداری سیستم اجتماعی سازمان میگردد (فانی و حسین نژاد، 1381).
در
این میان فرهنگ سازمانی، مجموعهای از اعتقادات، باورها و ارزشهای مشترک است که بر اندیشه
و رفتار اعضای یک سازمان اثر میگذارد. فرهنگ سازمانی تقریباً همه
چیز را در سازمان شامل مفروضات و اعتقادات اساسی، نگرشها، ارزشها، هنجارها،
اخلاق، الگوی رفتار و آداب و رسوم ، زبان خاص، شیوها، عادات، ایدها و نمادها، قهرمانان، هنر،
مصنوعات، دانش و فناوری پوشش میدهد
(لیواری[2]
و لیواری، 2010).
مطالعات رابینز نشان داده است که فرهنگ سازمانی بر تمام جنبههای سازمان
تاثیر میگذارد که این تاثیر در جنبههای رفتار فردی و عملکرد شغلی، نحوه تصمیمگیری
و میزان مشارکت کارکنان در امور برنامهریزی، تدوین خط مشی و دستورالعملها،
انگیزش و رضایت شغلی، خلاقیت و نوآوری، رسالت و تعهدات و اهداف، به وضوح قابل
شناسایی است (زارعی متین، 1372).
آنچه از بررسی یافته ها و تحقیقات بر
میآید، بیان گر تأثیر فرهنگ سازمانی بر نحوة رفتارها میباشد،
به گونهاي که امروزه در اغلب سازمانهایی که باورهاي کلیدي و ارزشها به طور مشتاقانه حفظ و گسترده شدهاند، اعضاي سازمان متعهدتر به این ارزشها بوده و فرهنگ قويتر است.
رضایت در این سازمانها
بیشتر و ترك خدمت و نقل و انتقالات کمتر است.
افراد به شغل خود علاقۀ وافري دارند و آن را به نحو
احسن انجام میدهند. در این حال، فرهنگ سازمانی عاملی مثبت در جهت
عملکرد شغلی و اثر بخشی بیشتر سازمان خواهد
بود (مشبکی، 1377، 305).
تاثیر فرهنگ سازمانی را بر عملکرد و بهرهوری سازمانی نمیتوان انکار کرد و شناخت
فرهنگ سازمانی و انسجام بخشیدن به آن و تحول در جهت اهداف سازمانی، میتواند به
عنوان ابزار کارآمدی در بهبود عملکرد شغلی کارکنان سازمان به شمار رود (اسدی،
1380). بنابراین اگر مدیران درصدد افزایش بهرهوري و عملکرد سازمانی
میباشند، باید به عوامل تشکیل دهندة فرهنگ سازمانی توجه داشته باشند.
بنابراین، تأثیر فرهنگ سازمانی بر کارکنان و اعضاي سازمانی به حدي زیاد است که با بررسی زوایاي آن میتوان نسبت به چگونگی احساسات، رفتار و نگرش اعضاي آن پی برد و عکس العمل احتمالی آنان
را در مورد اتفاقات آتی مورد پیش بینی قرار داد.
فرهنگ سازمانی در واقع بخش مکمل عملکرد سازمان میباشد (الوانی و همکاران، 1391، 159).
بنابراین، شناسایی
فرهنگ سازمانی به مدیران کمک میکند تا با آگاهی و دید کامل نسبت به فضاي حاکم بر سازمان از نقاط قوت
آن استفاده نموده و براي نقاط ضعف، تدابیر و اقدامات لازم را پیشبینی نمایند .