دانلود مقاله عشق

تعداد صفحات : 52

مقدمه پژوهش
در زمانهای قدیم و دوران باستان عشق یك احساس بی پیرایه و شخصی نبود كه به ازدواج در آینده ختم شود بلكه ازدواج بر حسب رسوم متداول انجام می شد و عشق بعد از ازدواج و در زندگی مشترك روی می داد. از سه نسل گذشته تا به امروز تحولی در مورد انتخاب معشوق به وجود آورد و مفهوم (عشق رمانتیك) در دنیای غرب عمومیت یافت. در نهایت دیده می شود كه امروزه مردم به دنبال عشق رمانتیك می گردند و می خواهند كه شخصاً عشق خود را بیابند و آن را به ازدواج منتهی كنند.
ازدواج نخستین سنگ بنای تشكیل خانواده اجتماع و جامعه است كه دارای نتایج و آثاری از قبیل ارضای غریزه جنسی،‌تولید مثل و بقای نسل، و آرامش انسان می شود و ازدواج و زناشویی به معنای شروع كردن زندگی مشترك بین زن و برای تشكیل خانواده و بقای اجتماع و جامعه است.
و ازدواج به جز ارضاء غرائز جنسی به انسان و امنیت روحی و روانی می دهد و فرد را از لحاظ فكری ،‌اخلاقی، روانی و ... به آرامش می رساند و با وجود عشق و محبت انسان را به درجات و شكوفایی و كمال می رساند و فرد با دوست داشتن و مورد محبت قرار دادن و یا قرار گرفتن می تواند بهداشت روانی زندگی خود را تأمین كند و هدف نهایی یعنی رشد و كمال و آرامش برسد.
بنابر این ازدواج هایی كه بر اساس داغی عشق و دلباختگی بنا شود، پایه های این ازدواج معمولاً‌در همان اوایل ازدواج بعد از چندین ماه پس از فرو نشستن عشق از بین می رود و زندگی و آرامش روانی آن را مختل می كند و معمولاً به طلاق می انجامد. و اگر این عشق و محبت در طول زندگی به وجود بیاید فرد را بهتر و عمیق تر به هدف می رساند. و با بیشتر شدن این عشق و علاقه نسبت به هم زندگی معنا دار تر می شود و این رابطه سالم و خوب انسان را به معرفت و بینش كامل نسبت به یكدیگر می رساند.
و با بیشتر شدن این عشق و علاقه نسبت به هم زندگی معنا دار تر می شود و یا رابطه سالم و خوب انسان را به معرفت و بینش كامل نسبت به یكدیگر می رساند.
بنابر این مسئله ازدواج یكی از مسائلی است كه از سوی بهداشت روانی نهایت اهمیت را دارد و چون در ازدواج رابطه بسیار نزدیك و طولانی بین زن و مرد برقرار می گردد از قبل از ازدواج شرایطی را كه لازم زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت و از آنجائیكه نیاز زن و مرد به آشنایی و رابطه قبل از ازدواج یك نیاز طبیعی و غریزی است لذا باید این نیاز و رابطه از راه درست و صحیح انتخاب شود.
اكثر جوانان معتقدند كه رابطه بین دختر و پسر قبل از ازدواج می تواند در زمینه شناخت همسر آینده مؤثر باشد و بعضی ها هم عكس این عقیده را دارند كه این روابط قبل از ازدواج نباید باشد و دختر و پسر نباید قبل از ازدواج با هم رابطه داشته باشند در نتیجه نگرش جوانان به این مسئله می تواند راهگشایی برای زندگی آینده فردای آنها باشد.
بیان مسئله ی پژوهش
در زندگی بشر هیچ چیز به اندازه ی روابط بین افراد اهمیت ندارد. یعنی اگر بین افراد روابطی وجود نداشته باشد و هركس بخواهد برای خود زندگی جداگانه و به تنهایی تشكیل دهد قادر به ادامه زندگی در طولانی مدت نخواهد بود. بنابر این ازدواج امری طبیعی، مهم و سرنوشت ساز برای هر انسانی است. ازدواج به مفهوم وصال یك فرد از جنس مذكر با یك فرد از جنس مؤنث مستلزم عشق و محبت واقعی دو طرفه است. عشق و محبتی كه اگر نباشد زندگی انسان ادامه نخواهد یافت. زیرا همه ی انسان ها فقط به خاطر عشقی كه به یكدیگر دارند و دلخوشی كه به هم دارند قادر به ادامه ی زندگی هستند هرچند گاهی در این محبت ها و عاطفه ها افراط می شود و احساسات و هیجانات یكی از دو طرف بر انگیخته شده و مانع از تصمیمگیری های عاقلانه می شود. از آنجایی كه یكی از عواملی كه برای ازدواج هر انسانی لازم است بلوغ فكری و عقلی است اگر عقل در كنار احساسات و عواطف وجود نداشته باشد تشكیل یك زندگی دو نفره تقریباً چندان پایدار نخواهد ماند و برعكس در برخی از ازدواج ها به دلیل اصرارهای بی جای پسران یا دختران فرصت مطالعه و بررسی هر كدام از طرفین از دیگری گرفته خواهد شد. به عبارتی زمانی كه یك دختر و پسر به اصطلاح عرفی عاشق و معشوق یكدیگر می شوند و اكثر خانواده های خود را مجبور به رضایت به این ازدواج می كنند به نوعی زندگی خود را تباه كرده و والدین خود راگرفتار می كنند همان طور كه گفته شد در این طور ازدواج ها عقل دخالتی نداشته و این عدم دخالت موجب زایل شدن زندگی است زیرا زمانی كه دختر و پسری عاشق یكدگیر شده اند و بی صبرانه منتظر رسیدن به هم هستند ، دیگر هیچ یك از موقعیت های اجتماعی و فرهنگی را نمی سنجند. پس از گذشت مدت كوتاهی از وصال، تازه متوجه خواهند شد كه این دو، گاهاً از نظر اجتماعی یا از نظر فرهنگی یا اعتقادی شباهتی به یكدیگر نداشته و در این جاست كه همان عاشقان دیروز، دوستان امروز یكدیگر خواهند شد. همچنین است در عشقهای خیابانی یا دوستی های دختران پسران جوان كه معمولاً احساساتشان بر آنها غالب و عقل شان مغلوب می شود. در این روابط دختران ساده لوح قربانی خواهند شد چرا كه لازمه ی ازدواج یك دختر عفت و پاكدامنی است كه معمولاً در این دوستی ها این عفت از بین خواهد رفت زیرا معمولاً این دوستی ها به فریب دختران منتهی شده كه دیگر روی برگشت به خانه ی پدری ندارند. زیرا دختران فریب خورده و به محیط فحشا كشیده شده دیگر امیدی به زندگی سالم نداشته و به دلیل این نا امیدی به دنبال آن نخواهند رفت. بنابر این می توان گفت زمانی كه ازدواج دختران و پسران جنبه ی رسمی و عقلایی نداشته باشد و از عرف جامعه و محیط فرهنگی زندگی فرد به دور باشد چندان پایدار نخواهد بود. در اینكه ازدواج و نیازهای متقابل زن و مرد یك انسان باید دارای خود كنترلی بوده و احساسات و غرایظ خود را تا حد متعارف كنترل كند تا باعث تباهی زندگی خود در آینده نشود. البته باید خاطر نشان كرد كه در كشورهای غربی و توسعه یافته نه تنها داشتن رابطه بین پسر و دختر اشكالی ندارد كه جلوگیری كردن از این امر را زشت و بد می شمارند زیرا معتقدند كه دوستی های قبل از ازدواج باعث شناخت بیشتر دختر و پسر از یكدیگر می شود بنابر این این قضیه نیاز به بررسی های متعدد دارد.