دانلود مقاله آیا بین رفتار بهینه والدین و ارتقاء سلامت روانی فرزندان رابطه معنی داری وجود دارد؟
تعداد صفحات : 87
-مفهوم سلامت روان
سلامت روان، مفهومی است که برای توصیف هر سطح شناختی یا احساسی خوب و یا عدم وجود اختلال روانی به کار می رود . سلامت روان چیزی جدا از تعریف كلی سلامت نیست، چرا كه روان با تمامیت انسان رابطه دارد و زمانی میسر می شود كه فرد هیچ احساس ناخوشایند و نامطلوبی از زندگی نداشته باشد و دیگران از جمله پزشكان هم او را درحد طبیعی بدانند، بنابراین احساس امنیت خاطر، شادمانی به موقع، اندوه به موقع، خواب و خوراك و انرژی به اندازه می تواند نشان دهنده سلامت روان باشد(تریسترام،1977).
در واقع سلامت روان عبارتست از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه و شناخت و پذیرش واقعیات اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها و ارضای نیازهای خویش به طور متعادل درعین هدفداری در زندگی و شكوفا كردن استعدادهای فطری خود(روزنبرگ،2006).
چگونه سالم فکر کردن، احساس کردن و درست رفتار کردن در موقعیتهای روزمره زندگی را سلامت روان می گویند. سلامت روان به ما می آموزد و کمک می نماید تا راههای مقابله صحیح با استرس و فشارهای روانی را مشخص کرده بتوانیم از پس مشکلات انتخاب های درست در زندگی انجام دهیم، ارتباطهای مفید، سازنده و سالم داشته باشیم و نسبت به دیگر همنوعان خویش حساسیت مناسب و رفتار انسان دوستانه داشته باشیم، سلامت روان مثل سلامت جسم است، هر فردی حق دارد ازنظر روانی سالم زندگی کند(بورچالتر،2001). مفهوم بهداشت روانی عبارت است از: تامین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی پیشگیری از ابتلا به اختلال روانی درمان مناسب و بازتوانی آن.
بهداشت روانی به سالم و متعادل بار آوردن شخصیت فرزندان از طریق فراهم آوردن محیط مناسب برای تامین نیازها و شکوفایی استعدادها مربوط می شود. بهداشت روانی عبارت است «از پیشگیری از پیدایش بیماری روانی و سالم سازی محیط روانی فرزندان (افراد جامعه وسازمان) تا بتوانند با برخورداری از شخصیت و روان متعادل، با عوامل محیط خود رابطه برقرار کرده و در راه تامین نیازها، شکوفایی استعدادها ورسیدن به هدفهای متعالی فردی و اجتماعی خود بکوشد.» (میرکمالی، 1378).
اگر بهترین دفاع، تهاجم خوب است، بنابراین ارتقای سلامت نیز بهترین شكل بهداشت روانی به شمار میاید. سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف میكند «فرایند تواناسازی مردم برای بهبود افزایش تسلط بر سلامتشان»( Who،2001). دیگر متخصصان بهداشت، بهداشت روانی را به این صورت تعریف كردهاند: «علم و هنر كمك به مردم برای تغییر شیوه زندگیشان به منظور رسیدن به كمال مطلوب سلامتی».
بهداشت روانی سه مرحله دارد:
مرحله اول که از بروز جلوگیری می کند.
مرحله دوم از شیوع آن جلوگیری می کند.
مرحله سوم از روشهای درمانی شناختی استفاده می شود.
درهر سه مرحله خانواده نقش اساسی ایفا می کند.
سلامت روانی به نحوه تفكر احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. به طور كلی افرادی كه از سلامت روانی برخوردار هستند. نسبت به زندگی نگرش مثبت دارند. آماده برخورد با مشكلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط كار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند(لیچفیلد،2002). زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم.
عنصر اساسی در هر تعریفی كه از بهداشت روانی ارائه میشود، مفهوم پیش گیری است. پیشگیری را میتوان از دو دیدگاه بررسی كرد: دیدگاه موقعیت مدار و دیدگاه فرد مدار. در دیدگاه پیشگیری موقعیت مدار، تلاش متخصصان بهداشت و سلامت روانی متوجه كاهش علل محیطی و موقعیتی رفتار غیرعادی است؛ و در دیدگاه پیشگیری فردمدار، بر تواناییهای فرد در مقابله با شرایطی كه امكان دارد به رفتار ناسازگار منجر گردد تأكید میشود(فراهانی،1383).
ما با آموختن ویژگی های سلامت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم.
سلامتی یك امر اساسی و مهم در زندگی انسان است. بر اساس آمارهای موجود نیمی از مرگ و میرها در نتیجه رفتارها و روشهای غلط زندگی است. در قرون گذشته انسانها بیشتر به خاطر بیماریهای میكروبی و عدم بهداشت جسمانی و یا حوادث طبیعی میمردند ولی امروزه مرگها اغلب در نتیجه روشهای غلط زندگی است. مثالهایی آشنا در این مورد شامل بیماری سرطان ریه به خاطر استفاده از سیگار، مرگهای ناشی از استفاده از غذاهای نامناسب و یا عدم فعالیتهای جسمانی، بیماریهای ناشی از تماس با مواد سمی و شیمیایی، هم چنین آتشسوزی، تصادفات رانندگی و ... میباشد(جونز،2001).
برچسب ها:
سلامت روان ارتقای سلامت روان