دانلود مقاله درباره زندگی وافکار استاد شهید مرتضی مطهری ومناسبات فکری ایشان با استاد دکتر علی شریعتی

دانلود مقاله درباره زندگی وافکار استاد شهید مرتضی مطهری ومناسبات فکری ایشان با استاد دکتر علی شریعتی نوع فایل: word فرمت فایل: doc قابل ویرایش تعداد صفحات : 45 صفحه قسمتی از متن : مطهری اصلاح طلب یا اصول گرا نيم نگاه اصلاح دين = اصـلاح حوزه اصلاح طلبى مطهرى در يك حركت دايره وار پس از مدتى به ه

دسته بندی: علوم انسانی » ادبیات

تعداد مشاهده: 502 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.DOC

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 45

حجم فایل:480 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 30,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • دانلود مقاله درباره زندگی وافکار استاد شهید مرتضی مطهری ومناسبات فکری ایشان با استاد دکتر علی شریعتی

    نوع فایل: word

    فرمت فایل: doc

    قابل ویرایش

    تعداد صفحات : 45 صفحه


    قسمتی از متن :

    مطهری اصلاح طلب یا اصول گرا
    نيم نگاه
    اصلاح دين = اصـلاح حوزه
    اصلاح طلبى مطهرى در يك حركت دايره وار پس از مدتى به همان نقطه آغازين حركت او رسيد. مطهرى كه از اصلاح حوزه به اصلاح دين رسيد وقتى دريافت اصلاح دين ممكن است به انحراف آن منجر شود به اصلاح حوزه و تلاش براى دردست گرفـتن پرچم اصلاح طلبى دينى از سوى حوزويان رسيد.
    شايد اين پرسش پيش پا افتاده به نظر آيد كه «اگر مرتضى مطهرى در عهد و عصر ما زنده مى ماند اصلاح طلب مى شد يا محافظه كار؟»؛ اما پاسخ دادن به اين پرسش درواقع نسبت ميان ما و مطهرى را روشن مى سازد و بى توجه به پيچيده انديشانى كه معتقدند چنين گزينه هايى گوياى گذشتگان ما نيست يا اغراق گرايانى كه گمان مى كنند افرادى چونان مطهرى مى توانستند يك تنه مسير تاريخ را عوض كنند و گزينه هايى فراخ تر را در اختيار ما قرار دهند، بايد اذعان كرد نه مطهرى راهى متفاوت از آنچه امروز ما طى مى كنيم داشت و نه ما هنوز از عهده پاسخگويى به پرسش هايى كه او در طرح آنها نقش داشت برآمده ايم. از سوى ديگر نقش مرتضى مطهرى در شكل گيرى مبانى جمهورى اسلامى چندان زياد است كه شكاف ها و چالش هاى كنونى (در حوزه سياست و ديانت) را بدون رجوع به او نمى توان شناخت. بنابراين جست وجوى نسبت مرتضى مطهرىو عصر ما امرى سرگرم كننده و تلاشى بيهوده نيست بلكه به يك معنا كليد ورود به مباحثه هاى معاصر است.
    از مطهرى دو چهره و تابلوى فكرى در دست است: يك تابلو در دست اصلاح طلبان دينى است. كسانى كه روزگارى طولانى زير عكس مطهرى نشستند و عكس هاى يادگارى گرفتند. مى دانيم كه مطهرى در ميان روحانيان معاصر از زمره افراد متفاوتى بود كه بيش از حوزويان با دانشگاهيان رابطه داشت. آخرين خانه اى كه او از آن خارج شد منزل دكتر يدالله سحابى بود. از سال ۱۳۳۱ تا سال ۱۳۵۸ در تهران به سر برد و بيش از آنكه به عنوان مدرس حوزه علميه قم شناخته شود، استاد تمام وقت دانشگاه تهران بود. مطهرى پيش از دانشگاهى شدن مدت زمان كوتاهى را در حوزه علميه مشهد (۱۶ _ ۱۳۱۰) سپرى كرد و آنگاه مدت بيشترى را در حوزه علميه قم (۳۱ _ ۱۳۱۶) به عنوان يك طلبه علوم دينى نزد استادانى مانند آيت الله بروجردى، آيت الله امام خمينى و علامه طباطبايى تحصيل كرد اما دوره درخشان حيات فكرى مطهرى در دوره پايتخت نشينى او بوده است. درباره علل مهاجرت وى از قم به تهران روايت هاى مختلفى در دست است. يكى از مشهورترين آنها حكايت از آن دارد كه ميان شاگرد و استاد؛ آيت الله مطهرى و آيت الله بروجردى فاصله و گلايه رخ داده بود. مرحوم بروجردى با وجود همه روشن انديشى هاى خويش در برابر پاره اى اصلاحات در حوزه علميه قم بدگمان بود. مخالفت ايشان با تحصيل دانشگاهى، تدريس فلسفه و فعاليت سياسى طلاب در مجموع تصادم هايى را با دو استاد حوزه و آموزگار مطهرى (يعنى آيت الله خمينى و علامه طباطبايى) فراهم آورد كه عواقب آن به آيت الله مطهرى هم رسيد. مرحوم بروجردى البته در مخالفت با اين موارد هريك استدلال و مبنايى داشت كه گذر زمان زاويه نگاه ايشان را نه از منظر جمود كه از منظر استقلال حوزه ثابت كرد اما در آن زمان نتيجه كار، دور شدن علامه طباطبايى از نهاد مرجعيت، سكوت اختيار كردن آيت الله خمينى و هجرت آيت الله مطهرى از قم بود. مطهرى هم مانند علامه طباطبايى اهل فلسفه و حكمت بود و هم مانند آيت الله خمينى اهل مبارزه و سياست و بر آن دو چيزى هم افزود و آن ورود به محيط دانشگاه بود. دانشگاهى كه رضاخان پهلوى براى مقابله با نهاد سنتى آموزش يعنى حوزه ساخته بود اكنون پذيراى مردى معمم و دانش آموخته در همان نهاد سنتى بود. مرحوم مطهرى همچنين پاره اى آداب مرسوم حوزويان را كنار نهاد و همچون يك دانشگاهى زندگى كرد. خانه اى در قلهك تهران (منطقه اى خوش آب و هوا) اختيار كرد و از اتومبيل براى عبور و مرور استفاده كرد و با افراد «فكل كراواتى» رفت و آمد كرد. مهدى بازرگان، يدالله سحابى و على شريعتى از مشهورترين دوستان مدرن مطهرى بودند. مطهرى طى اقامت خود در تهران بيش از پيش چهره يك استاد دانشگاه را به خود مى گرفت. به نهادهاى مدنى مدرن (مانند انجمن هاى دانشجويى، پزشكى و مهندسى) مى رفت. بر بالاى منابرى كه براى او تدارك مى ديدند به جاى مرثيه و مدحيه، خطبه و خطابه مى خواند و سخنرانى علمى مى كرد. در حوزه هاى علميه، طلاب دين يا مبلغ مى شوند يا مدرس يا مرجع تقليد. رسيدن به درجه مرجعيت آرزوى هر طلبه هوشمندى است و مبلغ دين شدن كف آمال يك طلبه را تشكيل مى دهد اما مطهرى هرگز در روياى مرجعيت فرو نرفت. پيش از او هم، علامه طباطبايى ترجيح داده بود استعداد و توان خود را مصروف فلسفه كند تا فقه، همچنان كه آيت الله خمينى اگر با محدوديت در تدريس فلسفه مواجه نمى شد شايد به راهى ديگر مى رفت اما مطهرى با همه توان اجتهادى و فقهى خويش نه فقط مدرس فلسفه كه محقق و مبلغ دين شد؛ به ساده كردن پرسش هاى دينى پرداخت و سعى كرد پاسخ هايى صريح و صحيح به آنها بدهد. اولين اين پرسش ها درباره نظام آموزشى حوزه هاى علميه بود. مطهرى اولين و شايد مهم ترين حوزوى همه تاريخ حوزه است كه از در نقد نهاد حوزه مى آيد تا جايى كه آن را «يك درخت آفت زده» (پيرامون انقلاب اسلامى، ،۱۳۶۱ ص ۱۴۶) مى خواند و خواستار شناسايى و حل مشكل اصلى سازمان روحانيت مى شود. هنگامى كه رئيس حوزه علميه قم آيت الله بروجردى درگذشت؛ استاد مطهرى به همراه علامه طباطبايى، مهندس بازرگان، آيت الله بهشتى، آيت الله طالقانى و گروهى ديگر از دينداران روشن انديش با نگارش و تدوين كتاب «مرجعيت و روحانيت» خواستار اصلاح نهاد حوزه شدند و نقد را از درون خويش آغاز كردند. بدين ترتيب اگر قرار بر آن باشد كه مارتين لوترى براى اسلام پيدا شود آن لوتر، مطهرى است. مطهرى نيز مانند لوتر از درون حوزه برخاسته بود و به نقد روحانيت پرداخت. عمده ترين نقدهاى مرحوم مطهرى بر حوزه هاى علميه ارتزاق آنان از راه دين، عوام زدگى روحانيت، عدم تعبيه نهادهايى كه ورود طلاب را به حوزه ها كنترل كنند و تورم علم فقه و اصول است. مسائلى كه تاكنون چنين به صراحت توسط هيچ روشنفكرى بيان نشده و بيان ناتمام برخى از آنها از سوى يكى از اصلاح طلبان دينى (عبدالكريم سروش) به بدترين نتيجه گيرى ممكن (بستن باب بحث) منتهى شد. آيت الله مطهرى در سال هاى بعد به اجتهاداتى كامل در مفاهيمى مانند حجاب، عدالت، كار، ربا، آيين هاى عزادارى، مليت و... دست زد كه هنوز در نوع خود بكر و بى نظير است. او به صراحت گفت كه عدالت معيار ديانت است نه برعكس، يعنى دين بايد عادلانه باشد نه عدالت، دينى. همچنين مطهرى محور نگاه، اقتصادى اسلام را از مالكيت به كار منتقل كرد و درباره ربا به گشودن باب تازه اى همت گمارد كه نگاه بدبينانه سنتى به بانكدارى مدرن را منتفى اعلام مى كرد. مطهرى همچنين اين شجاعت را داشت كه افراط در عزادارى و نسبت دادن امور غلوآميز به امامان شيعه را نقد كند (امرى كه حتى آيت الله بروجردى در آن ناموفق بود)، اهل سنت را نه تنها به رسميت بشناسد بلكه خواستار پيوند برادرى با آنان شود و در مقابل كسانى كه اهل كتاب را به اهل سنت ترجيح مى دادند از اهميت امر فلسطين سخن بگويد. او ابا نداشت كه خواستار شناسايى شمر امروز شود و بگويد سنت هاى ظلم ستيزانه شيعه در زمان متوقف نمى شود بلكه مى توان موشه دايان را امروز بدل از يزيد گرفت. مرحوم مطهرى همچنين اولين روحانى شيعه بود كه مفهوم مدرن ملت را از مفهوم سنتى آن جدا كرد؛ در گذشته دو ملت بيشتر وجود نداشتند ملت اسلام و ملت كفر اما مطهرى درباره ملت ايران سخن گفت كه مفهومى اخص از ملت اسلام بود همچنان كه مطهرى باب فلسفه تاريخ و فلسفه سياسى را در حوزه باز كرد و اولين كتاب ها را در اين باره نوشت.
    اين چهره از مطهرى چهره اى اصلاح طلب است. مطهرى تقريباً تمام سال هاى بارورى حيات فكرى خود را در قالب اين نقش ايفا كرده است. كار او بدان جا رسيد كه به عمومى ترين حوزه هاى زندگى شهرى مدرن وارد شد. تجربه هايى از ژورناليسم و داستان نويسى در مجموعه مقالاتى كه او براى مجله زن روز درباره حجاب نوشت يا مجموعه داستان هايى كه در قالب داستان راستان به نگارش درآورد از زمره فهم عميق او براى تحت تاثير قرار دادن طبقه متوسط جديدى بود كه او نمايندگانش را در دانشگاه ها ديده بود. مطهرى درك كرده بود كه با زبان غامض حوزه ها (كه در آن شمار واژگان فارسى اندك بود) و در قالب مباحث شاذ فقهى و اصولى نمى توان با جوانان طبقه متوسط ارتباط برقرار كرد. دغدغه او براى تداوم اين ارتباط تا زمان انقلاب اسلامى ايران پابرجا بود. مطهرى يكى از اولين كسانى بود كه فهميد ادغام دو مفهوم حكومت اسلامى و حكومت روحانى ممكن است پيروزى انقلاب اسلامى را در معرض ترديد هاى جدى قرار دهد، بنابراين به شبهه زدايى از مفهوم حكومت دينى پرداخت. تلاش مطهرى براى طرح مسئله آزادى با وقوع انقلاب شدت گرفت. اگر در گذشته مسئله عدالت موضوع مكرر مقالات و گفتار هاى او بود به تدريج آزادى در آثار مطهرى چنين مقامى يافت. طرح قاعده «دموكراسى شكل است و دين محتوا» ميراث مطهرى است كه هنوز روشنفكرى دينى گامى از آن فراتر نرفته است

    برچسب ها: دانلود مقاله درباره زندگی وافکار استاد شهید مرتضی مطهری ومناسبات فکری ایشان با استاد دکتر علی شریعتی شهید مرتضی مطهری ومناسبات فکری ایشان با استاد دکتر علی شریعتی دانلود مقاله درباره زندگی وافکار استاد شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی دانلود مقا
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما


تمام حقوق سایت sabzfile.ir محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد. طراحی سایت