خلاصه داستان سياوش برگرفته از داستانهای شاهنامه فردوسی

دانلود مقاله خلاصه داستان سياوش برگرفته از داستانهاي شاهنامه ي فردوسي نوع فایل: word فرمت فایل: doc قابل ویرایش تعداد صفحات : 38 صفحه قسمتی از متن : در شاهنامه انگيزة جنگ عميق تر و انساني تر است. در سراسر كتاب فردوسي بر سرزني پيش نمي آمد مگر يك بار و آن زماني است كه چند تن از پهلوانان ايران در

دسته بندی: علوم انسانی » ادبیات

تعداد مشاهده: 404 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.doc

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 38

حجم فایل:143 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 30,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • دانلود مقاله خلاصه داستان سياوش برگرفته از داستانهای شاهنامه فردوسی

    نوع فایل: word

    فرمت فایل: doc

    قابل ویرایش

    تعداد صفحات : 38 صفحه


    قسمتی از متن :

    در شاهنامه انگيزة جنگ عميق تر و انساني تر است. در سراسر كتاب فردوسي بر سرزني پيش نمي آمد مگر يك بار و آن زماني است كه چند تن از پهلوانان ايران در شكارگاه دختر سرگرداني را مي بينند و هر يك از آنها مي خواهد او را تصاحب كند. چون كار كشمكش بالا مي گيرد سرانجام توافق مي كنند كه او را به نزد كاووس شاه ببرند اين دختر همان كسي است كه بعد مادر سياوش مي شود.
    به طور كلي جهانبيني شاهنامه دفاع خوبي در برابر بدي است. اين دفاع با دادن قرباني هاي بي شمار صورت مي گيرد و از اين رو پهلوانان شاهنامه كه سلسله جنبان اين نبرد هستند و به 3 دسته مي شوند:
    1- پهلوانان نيكوكار كه عمر و سعادت خود را در خدمت خوبي مي گذارند بعضي از آنان نمونة عالي انساني و مبري از هر عيب هستند چون فريدون سياوش و كيخسرو و بعضي ديگر خالي از ضعف و عيب نيستند. مثل رستم، گودرز، طوس و غيره...
    2- پهلوانان بدكار، كه وجود آنان سراپا از خبث و شرارت سرشته شده چون ضاك و سلم و تور و گرسيوز و در حد كمتري (افراسياب و در بين زنان سودابه را مي توان نام برد.)
    3- پهلواناني كه آميخته اي از خوبي و بدي اند. گاهي به جانب اين گرايش دارند و گاهي به جانب آن چون كاووس در ايران و پيران در توران
    آنچه بين اين پهلوانان مشترك است وحدت و قدرت و قاطعيت است. همه زندگي خروشان و گرانبار دارند، چرا آنان كه به راه نيكي مي روند و چه آنان كه به راه بدي همه با استواري، آگاهي اين راه را مي سپارند حتي در پستي قهرمانان نابكار استحكام مردانه است. همه زندگي را دوست دارند و از قواي خود بهر‌ة كامل مي گيرند مرگ را بزرگترين دشمن مي شناسند اگر چه زندگي خود را در هر لحظه در معرض خطر روبرو شدن با آن قرار مي دهند. نكته قابل توجه اينست كه در دوران اساطيري و پهلواني شاهنامه اكثر زنان نام آور خارجي هستند همسران پسران فريدون يمني هستند سيندخت و رودابه كابلي هستند فرنگيس و منيژه و جريره و تهمينه و مادر سياوش توراني اند . و كتايون زن گشتاسب رومي است.
    زني كه موجب بدنامي زنان شاهنامه شده سودابه است دربار‌ة اوست كه رستم به كاووس مي گويد:
    كسي كاو بود مهتر انجمن كف بهتر او را ز فرمان زن
    سياوش ز گفتار زن شد به باد خجسته زني كاو ز مادر نزاد
    و باز در اشاره به مثال سودابه است كه راجع به زن گفته مي شود:
    زبان ديگر و دلش جاي ديگر از او پاي يابي كه جوئي تو سر
    و اما زن خوب در شاهنامه زيبايي بدن را با زيبايي روح و رعنائي را با آهستگي و شرم را با خواهش جمع دارد توصيف چنين زني را از زبان شيرين بشنويم:
    به سه چيز باشد زنان را بهي كه باشد زيبايي تحت مهمي
    يكي آنكه با شرم و با خواستست كه جفتش بدوخانه آراستست
    دگر آنكه فرخ پسر زايد اوي ز شوي خجسته بيفزايد اوي
    سوم آنكه بالاورويش بود به پوشيدگي نيز مويش بود


    داستان مادر سياوش

    يكي بيشه پيش اندر آمد ز دور به نزديك مرز سواران تور
    همي راند در پيش با طوس گيو پس اندر پرستنده اي چند نيو1
    بدان بيشه رفتند هر دو سوار بگشتند در گرد آن مرغزار
    به بيشه يكي خو برخ يافتند پر از خنده لب هر دو بشتافتند
    به ديدار او در زمانه نبود ز خوبي برو بر بهانه نبود
    به بالا چو سرو و به ديدار ماه نشايست كردن بدو در نگاه
    بدو گفت طوس اي فريبنده ماه تراي سوي بيشه كه بنموده راه
    چنين پاسخ داد كه ما را پدر بزد دوش و بگذاشتم بوم و بر
    شب تيره مست آمد از بزم سور2 همان چون مرا ديد جوشان ز دور
    يكي تيغ زهر آبگون بر كشيد همي خواست از تن سرم را بريد
    گريزان درين بيشه خجستم پناه رسيد ستم اين لحظه ايدر3 ز راه
    بپرسيد پس پهلوان از نژاد4 بدو سروبن5 يك به يك كرد ياد
    بدو گفت من خويش گرسيوزم6 به شاه آفريدون كشد پروزم7
    پياده بدو گفت چون آمدي كه مي باره8 و رهنمون آمدي
    چنين داد پاسخ كه دسپم بماند ز مستي مرا بر زمين برنشاند
    بي اندازه زر و گهر داشتم به سر بر يكي تاج زر داشتم
    بدان روي بالا زمن بستدند نيام9 يكي تيغ بر من زدند
    بجستم10 من از بيم از پيششان بدين بيشه ام خون ز ديده فشان
    دل پهلوانان بدو گرم گشت سر طوس زذر بي آزرم گشت
    بدو گفت گيو اي سپهدار شاه نه با من برابر بدي بي سپاه
    همان طوس نوذر در آن بستهيد11 كجا پيش اسب من اينجا رسيد
    سخنشان ز تندي به جايي رسيد كه اين ماه را سر ببايد بريد
    ميانشان همي داوري12 شد دراز ميانجي بيامد يكي سرفراز
    كه اين را بر شاه ايران بريد بر آن كوه نهد هر دو فرمان بريد


    منابع:
    1- داستان سياوش به اهتمام دكتر سيد محمد دبير سياقي 2- خون سياوش تنظيم و نگارش فريد جواهر كلام 3-فردوسي ، زن و تراژدي به كوشش ناصر حريري

    برچسب ها: دانلود مقاله خلاصه داستان سياوش برگرفته از داستانهاي شاهنامه ي فردوسي داستان سياوش برگرفته از داستانهاي شاهنامه ي فردوسي داستانهاي شاهنامه ي فردوسي شاهنامه ي فردوسي دانلود مقاله خلاصه داستان سياوش شاهنامه ي فردوسي دانلود مقاله داستانهاي شاهنامه
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

در صــورت بروز هر گونه مشکل در خرید تماس ، پیامک پاسخگوی شما هستیم


09359579348
تمام حقوق سایت sabzfile.ir محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد. طراحی سایت