وظایف و اختیارات رهبری و در مقايسه با وظايف و اختيارات عالي ترين مقامات در سه كشور امری
نوع فایل: word
قابل ویرایش 20 صفحه
چکیده:
در
اين مقاله، نخست نگاهى به نحوه و سير تاريخى تدوين قانون اساسى در كشور ما
و سه كشور امريكا، فرانسه و انگليس افكنده مىشود. هدف عمده در اين بررسى و
پژوهش اين است كه ميزان مشاركت و حضور مردم و نحوه تبلور مردمسالارى و
دمكراسى در نظام حكومتى كشورهاى مزبور تبيين گردد. خواننده در اين مقاله به
وضوح مىبيند كه نظام جمهورى اسلامى ايران و ولايت فقيه، در مقايسه با
كشورهاى مدعى دمكراسى و مردمسالار، دمكراتيكتر و مردم سالارتر است.
قانون
اساسى و تعريف آن: عبارت «قانون اساسى» ترجمه انگليسى، (CONSTITUTIONAL
LAW) است. اين معادل در آغاز انقلاب مشروطيتبه وسيله رهبران مشروطه عرضه
شد و در زبان فارسى رايج گرديد. در طول قرن بيستم، اغلب كشورهاى آسيايى در
اثر تحولات داخلى، از نظام حكومت استبدادى به حكومت پارلمانى و نظام قانونى
روى آوردند. همه اين كشورها عبارت، (CONSTITUTIONAL) را به زبانهاى ملى
خود ترجمه كرده، بر روى مهمترين قانون بنيادى كشور خود گذاردند. قانون
اساسى، همانطور كه از نام آن پيداست، جاى بيان اصول كلى حكومت و طرحريزى
تشكيلات اساسى كشور است. بنابراين، در متن قانون اساسى هر كشور معمولا شكل
حكومت، شكل پارلمان (اين كه يك يا دو مجلس تشكيل شود)، حدود اختيارات و
تكاليف هر يك از سه قوه حكومتى (مقننه، مجريه، قضاييه)، حقوق و تكاليف
شهروندان در مقابل حكومت، نحوه انتخاب يا انتصاب رؤساى سه قوه و امثال اين
مسائل كلى درج مىگردد. بدين ترتيب، قانون اساسى هر كشور مهمترين قانون
مملكتى است. قانون اساسى چهارچوب حقوقى و سياسى حكومت را معين و در داخل
كشور نوعى نظم حقوقى برقرار مىكند كه اين نظم حقوقى قطعات مختلف كشور را
متحد و در كنار هم نگه مىدارد. (1)
مقدمه:
تجربه ايران در
مورد قانون اساسى، قريب نود سال مىباشد. پيش از آن، در دورانى طولانى
حكومت ايران در اختيار شاهان مستبد بود و اداره مملكتبا روش ديكتاتورى
انجام مىگرفت. چون مذهب در ميان مردم ريشهاى عميق داشت، شاه براى تسلط
بيشتر و موجه بودن در نزد مردم، به خود لقب ظلالله (سايه خدا) مىداد و
همه چيز در اختيار او و ديگر شاهزادگان و اميران و سرداران ظالم و ستمكار
بود و در واقع آنان مالك مملكت و مردم بودند. تا اينكه در زمان حكومت
قاجاريه با مبارزات و روشنگرىهاى علما و تلاش مردم، اختيارات شاهان محدود
شد و پيشنهاد برقرارى نظام و حكومت قانون مطرح گرديد. ابتدا كميسيونى از
علما، اعيان، اشراف و تجار و وزرا معين شد تا نظامنامه انتخابات مجلس را
بنويسند. اين مهم در 19 رجب 1324 قمرى انجام گرفت و به امضاى مظفرالدين شاه
رسيد. پس از انتخابات نمايندگان تهران، طبق نظامنامه، در 18 شعبان
همانسال مجلس شوراى ملى در عمارت گلستان افتتاح شد. سپس اين مجلس هياتى را
مامور تدوين قانون اساسى نمود و براى اولين بار در ايران در سال 1285 شمسى
(1324 ق.) يعنى شش ماه پس از شكست استبداد، قانون اساسى تدوين شد و به
امضاى شاه رسيد، در اين قانون اساسى، سلطنتشاهان نفى نگرديد، بلكه
تثبيتشد ولى مشروط به رعايت قانون گرديد.
فهرست مطالب:
چکیده
نگاهى به قوانين اساسى كشورهاى ايران، فرانسه، انگليس و امريكا
قانون اساسى ايران
قانون اساسى ايالات متحده امريكا
قانون اساسى انگلستان
قانون اساسى فرانسه
پىنوشتها
منابع و مأخذ:
1- محمد عاليخانى، حقوق اساسى، تهران، دستان، 1373، ص 14 - 13
2- جلالالدين مدنى، حقوق اساسى و نهادهاى سياسى جمهورى اسلامى ايران، چاپ سوم، تهران، مؤلف، 1374، ص 393
3- قاسم شعبانى، حقوق اساسى و ساختار حكومت اسلامى ايران، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1373، ص 41
4- عاليخانى، پيشين، ص 275- 276
5- شعبانى، پيشين، ص 39-40
6-
قانون اساسى فرانسه، ترجمه اداره كل توافقهاى بينالمللى، رياست جمهورى
ايران، (تهران، اداره كل قوانين و مقررات كشور، تابستان 1376)
7- قانون اساسى ايالات متحده امريكا، اصلاحيه دوازدهم، [1804].
8- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، اصل يكصد و نهم.
9- همان، اصل يكصد و هفتم.
10- مدنى، پيشين، ص 276
11- عاليخانى، پيشين، ص 288- 286
12- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران فصل هشتم، اصل يكصد و يازدهم.
13- قانون اساسى فرانسه، اصل 68.
14- قانون اساسى، فصل نهم، اصل 68.
15- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، فصل هشتم، اصل يكصد و يازدهم.
16- همان، اصل 110، بند 10.
17- قانون اساسى، جمهورى اسلامى ايران، فصل هشتم، اصل 113.
18- قانون اساسى فرانسه، فصل دوم، اصل نهم.
19- قانون اساسى ايالات متحده آمريكا، اصل دوم، بخش يكم.
20- عاليخانى، پيشين، ص 298.
21- پيشين، اصل دوم، بخش دوم.
22- قانون اساسى فرانسه، اصل هشتم.
23- عاليخانى، پيشين، ص 288.
24- قانون اساسى ايالات متحده آمريكا، اصلاحيه دوازدهم [1804].
25- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، فصل نهم، اصل 124.
26- عاليخانى، پيشين، ص 299.
27- قانون اساسى ايالات متحده امريكا، اصل دوم، بخش دوم.
28- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، فصل نهم، اصل 136.
29- همان، فصل 6، اصل 89.
30- قانون اساسى فرانسه، اصل هشتم.
31- قانون اساسى فرانسه، فصل دوم، اصل دهم.
32- قانون اساسى ايالات متحده امريكا، اصل اول، بخش هفتم.
33- قانون اساسى فرانسه، فصل دوم، اصل دوازدهم.
34- قانون اساسى ايالات متحده آمريكا، اصل دوم، بخش دوم.
35- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، فصل چهاردهم، اصل 177.
36- قانون اساسى فرانسه، فصل 16، اصل 89.
37- قانون اساسى ايالات متحده آمريكا، اصل پنجم.
38-
در قانون اساسى جمهورى اسلامى، در فصولى كه اختيارات و وظايف رياستجمهورى
در آن قيد شده است راجع به تضمين استقلال و تماميت ارضى و اتخاذ تدابير
مقتضى در موارد اضطرارى، وظيفهاى بر عهده رياست جمهورى گذارده نشده است،
اما در قسمنامه رئيسجمهور، در اصل 121 چنين آمده است: «... در حراست از
مرزها و استقلال سياسى، اقتصادى و اقتصادى و فرهنگى كشور از هيچ اقدامى
دريغ نورزم...» به نظر نگارنده از محتواى اين قسمنامه وظيفه رياست جمهورى
در مورد تضمين استقلال و تماميت ارضى و....» مشخص شده و او متعهد است در
اين زمينه تلاش كند.
برچسب ها:
وظایف و اختیارات رهبری و در مقايسه با وظايف و اختيارات عالي ترين مقامات در سه كشور امري وظایف و اختیارات رهبری وظايف و اختيارات عالي ترين مقامات سه كشور امري قانون اساسى ايران قانون اساسى ايالات متحده امريكا قانون اساسى انگلستان قانون اساسى