خرید تفننی و سیر
تحولات آن
در طول شش دهه، خرید
تفننی از نظر مفهومی دستخوش تغییر و تحولاتی بوده است. خرید تفننی در ابتدا بصورت
خرید غیرقابل برنامهریزی شده تلقی میشد تا آنجا که محققین در ابتدا این طور تصور
میکردند که خرید تفننی و خرید برنامهریزی شده مترادف و هم معنی هستند
(Dennis W. Rook, 2000, 3).
تلاشهای بعدی در جهت
مفهومسازی خرید تفننی آن را از خریدهای برنامهریزی شده متمایز کرد برای مثال اپل
بوم در سال 1951 مؤلفه "عکس العمل به محرک" را در مفهومسازی خرید تفننی
در نظر گرفت ایشان اظهار داشتند که خرید تفننی در نتیجه قرار گرفتن مصرفکننده در
معرض تبلیغات داخل فروشگاهی است. استرن در سال 1962 پاسخهای مصرفکننده به محرکهای
داخل فروشگاهی را یکی از ویژگیهای خرید تفننی و خود محصول را به همراه ابزارهای
تبلیغاتی داخل فروشگاه نوعی محرک معرفی کرد (Ibid).
با توجه به اینکه
خریدهای تفننی کمک شایانی به فروش میکند خردهفروشان تلاش خود را بر روی تشویق
خریدهای تفننی متمرکز کردهاند که این کار را از طریق ویترینها، بستهبندی محصولات
و ابزارهای تبلیغاتي داخل فروشگاهی بعمل آوردهاند. به محض افزایش درآمد و توان
خرید، خرید تفننی افزایش یافته و بصورت یک پدیده غالب در رفتار مصرفکننده نمایان
میشود در سال 1997 تقریباً 40 درصد مصرفکنندگان در اظهاراتشان خودشان را جزء
خریداران تفننی تعریف کردهاند (Dholakia, 2000, 316-333).
خريد تفنني در طول
ساليان زيادي، علاقهي فيلسوفان، الهيون، اقتصاددانان، روانشناسان، محققان پزشكي
و جرمشناسان را به سوي خود جلب كرده است. علاوه بر اين، محققان بازاريابي نيز
علاقهي مداومي نسبت به رفتار خريد تفنني نشان دادهاند و سابقهي اين توجه لااقل
به «مطالعات عادت خريد مصرفكننده» اثر دوپونت[1] در سال
1945 باز ميگردد. امروزه، مؤسسهي تبليغات نقطهي
خريد[2]
نظرسنجي ساليانهي گستردهاي انجام ميدهد كه محصولات فروشگاه بقالي را بر اساس
درجهي تفنني بودن يا برنامهدار بودن خريد آنها طبقهبندي ميكند و بسياري از
مديران بازاريابي راهبردهايي را طراحي ميكنند و منابعي را اختصاص ميدهند تا خريد
تفنني محصولات و برندهاي خود را تشويق كنند .(Rook, 2000, 328-333)