عنوان: دانلود مبانی نظری
و پیشینه تحقیق ابراز وجود
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 39
فصل دوم مبانی نظری، پیشنه
تحقیق و ادبیات تحقیق
همراه با رفرنس نویسی و
پاورقی داخل متن
منابع کامل
مبانی نظری ابراز
وجود
آموزش ابراز وجود
روشي است براي رفع اضطراب هايي كه از روابط متقابل اجتماعي ناشي شدهاند. افرادي
كه به علت عدم مهارت هاي مهم بين فردي و اجتماعي نميتوانند احساسات و خواسته هاي
خويش را بيان كنند و يا از عهده رد تقاضاهاي نامعقول ديگران بر نميآيند و غالبا
از جانب افراد ديگر مورد سوء استفاده قرار ميگيرند، احساس احترام به خود و يا
عزت نفس را از دست ميدهندو معمولا احساس ميكنند كنترلي بر وقايع زندگي خويش
ندارند. اين افراد از رويارويي با مسائل مختلف زندگي اجتناب مينمايند.خشنودي
انسان در زندگي تا حدودي به ارضاي نيازهايي وابسته است كه محصول ارتباط با ديگران
هستند. (همچون دوستي، عشق، تقدير، پيشرفت، احترام، اعتماد و عزت نفس)، به دليل
اينكه ارضاي بسياري از نيازهاي اساسي انسان مستقيم يا غير مستقيم به ديگران بستگي
دارد لذا توانايي شخص براي واكنش متقابل اثربخش با افراد ديگر بسيار مهم است.
افرادي كه فاقد مهارت هاي لازم هستند اغلب در ارضاي نيازهاي اساسي خويش با شكست
روبرو ميشوند. به عنوان مثال دانش آموزي كه نميتواند سوالي را كه در نظرش كم
اهميت جلوه ميكند از معلم بپرسد ممكن است هرگز نتواند به تقويتي كه از طرف معلم
در زمينه طرح سؤالات جالب ارائه ميشود. دست يابد و يا مردي كه نميتواند تقاضاهاي
شغلي و يا آرزوهايش را به مافوق خودش بگويد ممكن است زندگي را بدون توفيقات شغلي
سپري كند.آموزش ابراز وجود به افراد كمك ميكند تا مهارت هايي را در زمينه ابراز
حقوقشان كسب كنند، بدون اينكه به ديگران آسيبي وارد نمايند. به افراد آموزش ميدهند
تا باور كنند كه ميتوانند در اهدافشان پيشرفت نمايند و ميتوانند احساسات درونيشان
را بدون ترس از استهزاء ، از دست دادن احترام يا حتي از دست دادن محبت ابراز
كنند.نظريه آموزش ابراز وجود تا حدود زيادي بر پايه اصول شرطي شدن و يادگيري
استوار شده است. بسياري از طرفداران اين نظريه چنين فرض ميكنند كه اگر افراد
انساني مجموعهاي از مهارت ها را فراگيرند، ميتوانند نيازهاي اساسي خودشان را
ارضاء نمايند. به عبارتي ديگر از طريق فراگيري مهارتها، شخص قادر ميشود اهدافي را
رشد دهد كه چنين اهدافي راه رسيدن به ارضاي نيازها را ممكن ميسازد. بنابراين مشكل
بسياري از افراد آن نيست كه فاقد اهدافي در زندگيشان ميباشند، بلكه آنها نميدانند
چگونه بايد به اهدافشان برسند.(فقیرپور،1377).
نظريه آموزش ابراز
وجود نخستين بار توسط آندريو سالتر[1]
(1949) مطرح شد.او از
افكار پاولف درباره برانگيختگي و بازداري تاثير پذيرفته بود. سالتر عقيده داشت كه
بعضي از افراد بيشتر متمايل به عمل مداري بوده و مقدار زيادي حالت برانگيختگي
دارند. افراد ديگر بيشتر به حالت نوروتيك متمايلند، يعني حالت بازداري در آنها
بيشتر است. طبق نظر سالتر نقش درمانگر آن است كه افراد را به سوي عمل مداري سوق
دهد. او بيمارانش را تشويق ميكرد احساساتشان را به طور آزادنهاي نشان دهند تا
مقدار زيادي حالت برانگيختگي در آنها به وجود آيد. منظور سالتر از برانگيختگي
زياد، حالتي است كه در آن افراد ميتوانند تمام توان هاي خود را چه از نظر شناختي
و چه از نظر عاطفي به فعليت برسانند. چنين حالتي اشتياقآور و لذتبخش است. او
اشاره كرده است كه بسياري از افراد از عادت به حالت بازداري رنج ميبرند. آنها ميتوانند
اين حالت را از طريق تمرين هيجاني رفع كنند و حالت برانگيختگي ايجاد نمايند.
نهايتا” حالات برانگيختگي و بازداري
متعادل ميشوند. به نظر سالتر تغييراتي كه بدين طريق در رفتار ايجاد ميشود منجربه
تغيير بيولوژيكي مغز ميشود و شخصيت تازهاي را پديد ميآورد، شخصيتي كه ميتواند
با سرعت تصميماتي را اتخاذ نموده، از مسئوليت ها لذت ببرد، بدون اينكه از اضطراب
به ستوه آيد(فقیرپور،1377).