*پديدارگرايي: بيماري را تنها با يكي از نشانه ها تعريف مي كند كه ممكن است نامربوط باشد 3 سالگي ( خورشيد باعث حمله قلبي مي شود )
سرايت : بيماري را با يك علامت تعريف مي كند اما در مورد علتش كمي بيشتر مي داند ( سرخك را از مردم مي گيريم اگر به آنها نزديك شويم )
آلودگي : چند مورد از علايم بيماري را تعريف مي كند تا 7 سالگي به اين مرحله مي رسد ( تماس با خاك باعث بيماري مي شود – اگر ژاكت نپوشم سرما مي خورم – كار بد باعث بيماري مي شود )
دروني ساختن : بيماري را به صورت شكل دروني بدن مجسم مي كنند .
( ورود آلاينده ها به بدن بوسيله تنفس يا خوردن ) تأثير مستقيم رفتار بر سلامتي يا بيماري
*در معاینه وضعیت روانی کودک به موارد زیر بصورت جزیی تر توجه نمود.
ظاهر جسمانی
*تعامل والد –کودک
*جدایی وپیوستن دوباره
*وقو به زمان ومکان واشخاص
*تکلم وزبان
*خلق
*عاطفه
*فرایند ومحتوای فکر
*میزان وابستگی اجتماعی
*رفتار حرکتی*رفتار کودک از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند،لذا داشتن اطلاعات در مورد رفتار کودک در چندین موقعیت کمک کننده است
*اتکاء کامل به شرح حال والدین از رفتار کودک عاقلانه نیست،چرا که ممکن است والدین آشفته باشند تا کودک
*كودكان با نگرش مثبت و خوشايند نسبت به شخصيت الگوهاي بزرگسالان در برقراري ارتباط با معلم و ديگران موفق هستند .
*
*كودكان با الگوهاي بزرگسال ( تعارض ها – كشاكش ها – ستيز هاي بين والدين – تحمل تحقير ها – سرزنش و تنبيه ها ) هميشه با شك و ترديد به شخصيت معلم و ديگران مي نگرد و در برقراري ارتباط مفيد و مؤثر با مشكل مواجه است .*هيجانات كودكان نبايد ناديده گرفته شود .
*هدف نهايي نبايد پرورش فرزنداني مطيع و فرمانبر باشد .
*اموزش هيجانات
*سبك چهار گانه فرزند پروري
*هوش عاطفی یا هوش هیجانی (یا EQ) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است
*
*
**1- والدين بي توجه : -احساسات كودك را كم اهميت مي دانند توجهي به آن نمي كنند
*- به احساسات فرزندان خود بي اعتنا هستند
*- وقتي هيجانات منفي كودك بروز مي كند از او مي خواهند ساكت باشد ( بدون هيچگونه توجهي )
*- معتقدند هيجانات منفي كودك دست آويزي است براي رسيدن به خواسته هايش
*تأثيرات اين سبك : كودك ياد مي گيرد احساساتش نادرست است
*2- والدين ناراضي :
*- رفتارهاي والدين بي توجه را شديدتر نشان مي دهند
*- به ابراز احساسات كودكشان ايراد مي گيرند و سرزنشش مي كنند
*- بر خوش رفتاري فرزندشان بيش از حد اصرار دارند
*- اعتقاد دارند هيجانات منفي را بايد كنترل كرد و بچه ها بايد از بزرگترها اطاعت كنند
*تأثير ات : مانند سبك والدين بي توجه
*همدلانه گوش کردن به حرف هاي کودک و ارزش قايل شدن براي احساسات او
-وقتي فرزندتان احساسات خود را بيان مي کند آنچه را که شنيده و متوجه شده ايد دوباره براي او بازگو کنيد .
- بهتر است مشاهدات خود از نحوه رفتارفرزندتان را بيان کنيد به جاي اينکه با سؤال کردن از اصل
اختلالات خلقی یک دسته از مشکلات روحی و روانی هستند و متخصصین از این اصطلاح برای توصیف انواع افسردگی و اختلالات قطبی استفاده میکنند. کودکان، نوجوانان و افراد بزرگسال همگی ممکن است به اختلالات خلفی دچار شوند. البته تشخیص اختلالات خلقی در کودکان و نوجوانان مشکلتر است چرا که آنها نمی توانند به خوبی احساس خود را بیان کنند. انجام روان درمانی، مصرف داروهای ضدافسردگی، دریافت مشاوره و به کارگیری روشهای مراقبت از خود، میتوانند به درمان اختلالات خلقی کمک کنند.
*اختلالات خلقی مختلف به لحاظ شدت و مدت زمان بروز علائم با یکدیگر متفاوت هستند. در برخی موارد افسردگی خفیفی که حداقل دو هفته به طول انجامیده است، میتواند در صورا عدم درمان اقدام مناسب به افسردگس شدید و اساسی تبدیل شود. تمامی بیماریها دارای دو بعد روانی و فیزیکی هستند. این خود بیمار است که برای درمان خود به پزشک مراجعه میکند و نه خود بیماری، پس فرآیند تشخیص بیماری، چگونگی حس کردن نشانههای بیماری و نحوهی توصیف علائم همگی جنبهی روانی و احساسی دارند. اگر ما رویکردی "زیستی-روانی-اجتماعی" نسبت به بیماریها داشته باشیم و همیشه (نه فقط جنبهی فیزیکی بلکه) تمامی جنبههای زیستی، روحی و روانی و اجتماعی زندگی خود را بسنجیم، در آن صورت احتمال آنکه بیماریهای روحی و روانی خود را نادیده بگیریم کمتر است. با توجه به تمامی این جوانب ما میتوانیم متوجه بسیاری از مشکلات فیزیکی و مشکلات روحی و روانی ناشی شده از مشکلات فیزیکی شویم*اختلال هراس بدون گذر هراسی
*اختلال هراس با گذر هراسی
*گذر هراسی بدون سابقه اختلال هراس
*فوبی خاص
*فوبی اجتمایی
*اختلال وسواسی جبری
*اختلال استرس پس از سانحه
*اختلال استرس حاد
*اختلال اضطراب فراگیر
*اختلال اضطرابی ناشی از یک اختلال طب عمومی
*اختلال اضطرابی ناشی از مصرف مواد
*اختلال اضطرابی نامشخص