اختلالات خلقی مختلف به لحاظ شدت و مدت زمان بروز علائم با یکدیگر متفاوت هستند. در برخی موارد افسردگی خفیفی که حداقل دو هفته به طول انجامیده است، میتواند در صورا عدم درمان اقدام مناسب به افسردگس شدید و اساسی تبدیل شود. تمامی بیماریها دارای دو بعد روانی و فیزیکی هستند.
*خلق به حالت شادی و یا ناشادی غالب و پایدار فرد گفته میشود.
*واژه خلق پیوستاری را در بر میگیرد که یک انتهای آن غمگینی مفرط و انتهای دیگر آن شادی مفرط است.
*پس اختلالات خلقی به مشکلات مربوط به حالت شادی و یا ناشادی فرد مربوط میشود.
*به عبارت دیگرآشفتگی در حالت هیجانی یا خلق فرد
این خود بیمار است که برای درمان خود به پزشک مراجعه میکند و نه خود بیماری، پس فرآیند تشخیص بیماری، چگونگی حس کردن نشانههای بیماری و نحوهی توصیف علائم همگی جنبهی روانی و احساسی دارند. اگر ما رویکردی "زیستی-روانی-اجتماعی" نسبت به بیماریها داشته باشیم و همیشه (نه فقط جنبهی فیزیکی بلکه) تمامی جنبههای زیستی، روحی و روانی و اجتماعی زندگی خود را بسنجیم، در آن صورت احتمال آنکه بیماریهای روحی و روانی خود را نادیده بگیریم کمتر است. با توجه به تمامی این جوانب ما میتوانیم متوجه بسیاری از مشکلات فیزیکی و مشکلات روحی و روانی ناشی شده از مشکلات فیزیکی شویم
*اضطراب یک حالت هیجانی درونی ویک علامت هشدار دهنده است وخبری از خطر قریب الوقوع می دهد وفرد را برای اتخاذ تدابیر ضروری برای مقابله با تهدید بر می انگیزد . مثل اضطراب ناشی از امتحان.واکنش در مقابل اضطراب ممکن است آگاهانه(مکانیسم مقابله ای)یاناآگاهانه (مکانیسم دفاعی) باشد.