تعهد سازمانی:
تعهد
سازمانی يك نگرش مهم سازماني است كه در طول سالهاي گذشته مورد علاقه
بسياري از محققان رشته هاي رفتار سازماني و روانشناسي خصوصاً روانشناسي
اجتماعي بوده است. اين نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغييراتي شده است
كه شايد عمده ترين تغيير در اين قلمرو مربوط به نگرش چند بعدي به اين مفهوم
تا نگرش يك بعدي به آن بوده است. همچنين باتوجه به تحولات اخير در حيطه
كسب و كار ازجمله كوچك سازيها و ادغامهاي شركتها در يكديگر عدهاي از
صاحبنظران را بر آن داشته تا اظهار كنند كه اثر تعهد سازمانی بر ديگر
متغيرهاي مهم در حوزه مديريت منجمله ترك شغل، غيبت و عملكرد كاهش يافته است
و به همين جهت بــررسي آن بي مورد است. اما عده اي ديگر از محققان اين
ديدگاه را نپذيرفته و معتقدند كه تعهد سازمانی اهميت خود را از دست نداده و
همچنان مي تواند موردتحقيق قرار گيرد(فرهنگی و حسین زاده، 1384).
تعریف تعهد سازمانی:
تعهد
سازمانی از آن جهت که یکی از مولفه های کلیدی در اثربخشی و بهره وری
سازمانی است، موضوع متداول پژوهش های سازمانی در طول دهه های مختلف بوده
است(فیوریتو1،
2007؛ مه یر، 2002).در ادبیات تعهد سازمانی، این مفهوم عموماً به حالت
روانی گفته می شود که مشخصۀ رابطۀ کارمند با سازمان است و دارای پیش شرط
هایی برای تصمیم گیری جهت ادامه یا عدم ادامۀ عضویت فرد در سازمان می باشد
(مه یر، 2002). موضوع اصلی تعهد ، تعلق یا پیوند روانی فرد به سازمان است
که باعث پیوستگی فرد به سازمان می شود.)اورایلی،چاتمن و کالدول2،
1991)،به عبارتی تعهد سازمانی فرایندی را توصیف می کند که از طریق آن
افراد اهداف و ارزش های سازمانی را می پذیرند و آن ها را با اهداف و ارزش
های فردی تلفیق می کنند.مودی ، استیرز و پورتر (1982) تعهد سازمانی را درجه
نسبی تعیین هویت فرد با سازمان و مشارکت او در آن تعریف کرده اند. در این
تعریف تعهدسازمانی شامل سه بعد است:
الف) اعتقاد به اهداف و ارزش های سازمان
ب)تمایل به تلاش بیشتر در راه سازمان
ج)تمایل شدید به ادامه عضویت در سازمان
همچنین
آن ها دریافتند که اولاً تعهد سازمانی با رضایت شغلی، غیبت و جابجایی
رابطه دارد، ثانیاً، این رابطه معکوس است یعنی هر چه تعهد سازمانی بیشتر
باشد، غیبت و جابجایی کمتر خواهد بود (کریم زاده، 1378).
(طوسی،
1378) تعهد سازمانی را پیوند روانی با سازمان تعریف کرده است که در آن
احساس درگیر بودن شغلی، وفاداری و باور به ارزش های سازمان جای دارد. در
تعهد سازمانی سه مرحله وجود دارد. اول، پذیرفتن؛ دوم، همانند شدن و سوم،
درونی کردن.در مرحله اول، پذیرفتن نفوذ دیگران برخود، بیشتر بر آن است که
فرد چیزی از دیگران دریافت دارد. مانند حقوق و پاداش. در مرحله دوم،
پذیرفتن نفوذ دیگران به این دلیل است که فرد از آن راه به یک پیوند خشنودی
بخش دست یابد و خویشتن را برجسته سازد در این مرحله است که فرد از پیوند با
یک سازمان احساس سرافرازی می کند. در مرحله سوم عضو سازمان در می یابد که
ارزش های سازمان به شکلی درونی و ذاتی او را خشنود می سازد و با ارزش های
شخصی وی همنوایی و سازگاری دارد. هرگاه تعهدسازمانی به گونه ای که گفته شد
به مرحله نهایی خود برسد، آن گاه عضو سازمان متعهد از جمله کسانی می شود که
می توان به آنان اعتماد فراوان داشت. بنابراین با بررسی ادبیات می توان
گفت تعهد سازمانی به شیوه های مختلف تعریف و سنجیده می شود که همه تعاریف
به موضوع مشترکی توجه دارند و آن پیوند و ارتباط با سازمان است هرچند که از
لحاظ توضیح چگونگی ارائه پیوند تفاوت دارد(متیو و زایاک1،1990).پژوهشگران
تعهد سازمانی به اهمیت عوامل اجتماعی و انگیزه فردی در موفقیت ، حفظ
همکاری و رشد فردی اشاره کرده اند و بر این مبنا، تعهد عاملی است که بر
هویت، مشارکت و رضایت کارمندان از کار در سازمان تاثیر مهمی دارد ( کوهن2،2001).
همچنین
سانتوز تعهدسازمانی را احساس هويت و وابستگي نسبت به يك شغل و حرفه خاص مي
داند و بر تمايل و علاقه به كار در يك حرفه به عنوان تعهد حرفهاي تأكيد
مي كند. او از جمله معدود پژوهشگراني است كه به رابطه ميان تعهد حرفه اي و
تعهد سازماني اعتقاد دارند. در تعریف ديگر تعهد سازمانی از ديدگاه نظريه
هويت اجتماعي تعريف شده است . اين نظريه معتقد است كه افراد خودشان را درون
طبقات مختلف اجتماعي ( از جمله حرفه، گروه، سازمان و نظاير آن) دسته بندي
مي كنند و از طريق آن خود را بر حسب عضويت در يك موجوديت خاص تبيين مي
كنند. يعني افراد علاقه دارند تا در گروه يا دسته اي از جامعه قرار گيرند
(به نقل از ابطحی و مولایی، 1385).
بوكانان(
1974)، تعهد را چنين تعريف مي كند: «تعهد نوعي وابستگي عاطفي و تعصب آميز
به ارزشها و اهداف يك سازمان است، وابستگي نسبت به نقش فرد در رابطه با
ارزشها و اهداف سازمان ، به خاطر خود سازمان جداي از ارزشهاي ابزاري آن. در
این ارتباط پورتر و همکارانش( 1978) تعهد را به عنوان پذیرش هویت فرد توسط
سازمان و میزان درگیری و مشارکت و همکاری او با سازمان مطبوعش تعریف نموده
اند. شاخص مورد استفادۀ آن ها جهت سنجش این متغیر شامل موارد زیر است:
1-ارزیابی 2- تمایل به باقی ماندن در سازمان و 3- تعین هویت خود با ارزشهای سازمان
پذیرش
هویت و میزان درگیری توسط برخی دیگر از متخصصین نیز به عنوان مبنایی برای
تشخیص میزان وابستگی روانی به سازمان مورد استفاده قرار گرفته است. تعهد
سازمانی شاخصی از وفاداری فرد نسبت به سازمان و این که فرد نسبت به سازمان
را معرف خود بداند و به اصطلاح به وجود چنین سازمان بیاید.(رابینز1، 1986، به نقل از محمودی، 1390).
مهم
ترین تعریف که از تعهد ارائه شده است تعریف آلن و مایر (1990) می باشد که
تعهد سازمانی را یک حالت روانی می داند که بیانگر نوعی تمایل، نیا و الزام
جهت ارائه اشتغال در یک سازمان می باشد و در بر گیرندۀ سه بعد است:
تعهد عاطفی: یعنی
دلبستگی عاطفی و تعلق خاطر برای انجام کار و تمایل به ماندن جهت ادامۀ
اشتغال در سازمان، در واقع همانند سازی فردی و دلبستگی به سازمان اطلاق می
شود.
تعهد مستمر: هزینه های ناشی از ترک سازمان مد نظر است که در این رابطه هر چه سرمایه گذاری کارکنان بیشتر باشد، احتمال ترک خدمت توسط آنان کمتر خواهد بود.
تعهد هنجاری: افراد
ادامۀ خدمت و انجام کار در سازمان را وظیفه و مسئولیت خود می دانند از
میزان نسبی همانند سازی با سازمان خاصی یا میزان دلبستگی به آن سازمان را
که می تواند حداقل به وسیله سه عامل زیر مشخص شود:
-اعتقاد راسخ به هدف های سازمان و پذیرش آن ها
-تمایل به تلاش بیشتر در راه تحقق اهداف سازمان
-تمایل شدید به باقی ماندن و حفظ عضویت خویش در سازمان.
بنا
به تعاریف متعددی که از تعهد سازمانی ارائه شده است می توان گفت وجه
اشتراک همگی این تعاریف، تعهد سازمانی را نوعی پیوستگی و ارتباط با سازمان
دانسته اند.
2-2-1-1-تاریخچه پژوهش تعهد سازمانی:
پژوهشی های ابتدایی تعهد سازمانی (بوچن1، 1998؛مودی،
استیرز و پورتر،1982) بر رویکرد تک بعدی جهت سنجش تعهد با استفاده از دو
رویکرد نگرشی یا رفتاری تمرکز کرده اند. دونهام، گروب و کاستاندا2
(1994) معتقداند تعهدِ نگرشی به طور کلی به جهت گیری حسی فرد، مشارکت و
شناخت اهداف و ارزش های خاص یک سازمان اشاره دارد.تعهدِ نگرشی متداولترین
نوع تعهد سازمانی مورد مطالعه بوده است که بیشتر با استفاده از پرسشنامه 15
گزینه ای تعهد سازمانی که بوسیله مودی و همکارانش(1982) طراحی شده است
اندازه گیری می شود (متیو وزایاک، 1990). مودی، استیرز و پورتر (1979)در
جای دیگر تعهد را با سنجش انگیزه کارمند به قصد ماندگاری و شناخت ارزش های
سازمان اندازه گیری میکند.از طرف دیگر، تعهدِ رفتاری فرایندی را بیان می
کند که از طریق آن فرد به وسیله باورهایش به سازمان وصل می شود و بدین طریق
فعالیت ها و مشارکتش را حفظ می کند(کوهن، 2001). در مقایسه با رویکرد
نگرشی، تعهد رفتاری از طریق مدل های غیررسمی مانند تئوری تبادل، تئوری شروط
طرفین و رویکرد جامعه شناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات تعهد
رفتاری شکل های بیشتری از تعهد را بوجود آورده است که متداولترین آن ها
تعهد محاسبه ای است، که بر مبنای پاداش های بیرونی یا تعهد اخلاقی حاصل از
هماهنگی ارزش های فردی با ارزش های سازمان است(مه یر و آلن، 2004).
تعهد محاسبه ای بر مبنای تئوری شروط طرفین بنا می شود (میتو وزایاک،
1990). این تعهد، سرمایه گذاری فرد در سازمان را از نظر هزینه، زمان و تلاش
می سنجد.
در
طول دهه 1990، تعهد سازمانی به عنوان یک موضوع مهم جهت پژوهش دوباره اهمیت
یافت و اکنون تعهد، مفهوم چند بعدی شناخته می شود و پیامدهای تعهد با توجه
به این ابعاد متفاوت می شود و این ابعاد متفاوت الزامات رفتاری متفاوتی می
تواند داشته باشد (مه یر و آلن، 2004).اگر
سازمان ها امید به کاهش غیبت، نقل و انتقالات و همچنین بهبود رفتار شغلی
از طریق تقویت تعهد بیشتر در میان کارمندان داشته باشند می بایست به دنبال
این باشند که تعهد چگونه رشد می یابد؟ و چگونه می توانند تعهد مناسب را
تقویت نمایند (مه یر و الن، 1991).
مه یر ،الن و گلاتلی1
(1990) معتقد است که پیشینه ادبیات تعهد سازمانی بیانگر این است که یافته
ها در مورد مولفه های تعهدسازمانی بی ثبات هستند. به عنوان مثال مطالعات
نشان داده است که بین سه مؤلفه (حسی، هنجاری و مداوم) مدل تعهد همبستگی
وجود دارد. دونهام، گروب و کاستاندا (1994) بیان می کنند کمبود نسبی پژوهش
در مورد مولفه های مختلف سازمانی در درک ناقص مفهوم چند بعدی تعهد سازمانی
نقش داشته است.اما دیگر مدل های مورد استفاده در مطالعه تعهد سازمانی منجر
به نتایج مختلطی شده است. به گفتۀمه یر، الن و گلاتلی(1990) بسیاری از
پژوهشگران از مدل دو بعدی تعهد استفاده کردند و همبستگی تقریباً قوی بین
مؤلفه های تعهد مداوم و حسی یافتند، در حالیکه دیگران بین این دو مولفه
همبستگی نیافتند .مطالعات دیگر بین مولفه های حسی و هنجاری همبستگی متوسط
یافتند (اورایلی و چاتمن، 1986). مه یر و آلن(2004) خاطر نشان می کنند
همبستگی بین این دو مولفه اغلب کاملاً قوی است.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 51
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
پیشینه تحقیق و مبانی نظری دلبستگي شغلي و تعهد سازماني دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری دلبستگي شغلي و تعهد سازماني مبانی نظری دلبستگي شغلي و تعهد سازماني دلبستگي شغلي تعهد سازماني