حاکمیت شرکتی
برای
این واژه، معانی متعدد از نظر لغوی شده است.این واژه در معانی حاکمیت
شرکتی ،حاکمیت مشترک ، حاکمیت سهامی وراهبری سازمان بکار رفته و از کلمه
لاتین ( Gubernare)
به معنای هدایت کردن گرفته شده است.که معمولا برای هدایت کشتی بکار می
رودودلالت بر این دارد که حاکمیت شرکتی مستلزم هدایت است تا کنترل (یگانه،
1385،ص 21).از بین معانی فوق صاحبنظران در علوم اقتصادی و حسابداری در
ایران بیشتر معنی حاکمیت شرکتی را برای واژه مزبور بکار برده اند که ترجمه
چندان گویایی نیست زیرا در این معنی ، عبارت حاکمیت به طور مطلق بکار رفته
است که در برگیرنده حاکمیت اعم از شرکتی وغیر شرکتی است.از آنجا که کاربرد
واژه مزبور عمدتأ مربوط به سیستمی میشود که از طریق آن بتوان سازوکاری
مناسب برای هدایت وکنترل شرکتها و بنگاه های اقتصادی ایجاد کرد، لذا نزدیک
ترین و مانوس ترین معنایی که می توان برای واژه مزبور انتخاب کرد«نظام
راهبری شرکتی» است چرا که لفظ حاکمیت در شرکتهای سهامی که دارای شخصیت
حقوقی خصوصی هستند چندان مناسب نیست.روح اصلی این واژه به چگونگی اداره
وکنترل وهدایت شرکتها بویژه به نقش مدیران بر می گردد وچارچوب یک نظام
پاسخگویی را در مقابل سهامداران بیان می کند. به بیان دیگر، سخن نظام
راهبری شرکتی یک راهبرد حقوقی و مدیریتی است که برغم تعابیر گوناگون که از
آن وجود دارد اصل پاسخگویی هیأت مدیره ونظارت دائمی سهامداران بر عملکرد
شرکت، جزء عناصر اصلی و دائمی آن به شمار می رود.کوشش برای کاربرد این
عناصر در اداره شرکتها از اهمیت ویژه برخوردار است. با وجود این لازمه
نظارت برعملکرد مدیران از طریق نظام راهبری شرکتی شفافیت است. بدون وجود یک
سیستم ارتباطی و اطلاع رسانی که از مجرای آن نظارت بر عملکرد شرکتها از
سوی سهامداران، دولت، نهادهایی همچون سازمان بورس اوراق بهادار امکان پذیر
باشد شکل گیری این نظام راهبردی را غیر ممکن می سازد.در سال 1980 این واژه
ابتدا مورد توجه صاحبنظران اقتصادی قرار گرفت سپس علماء حقوق آن را در
ارتباط با مسائل مربوط به حقوق شرکتها بکار بردند. نخستین کتابی که در
انگلستان به مباحث مربوط به نظام راهبری شرکتی از بعد حقوقی بدان نگریسته
است تحت عنوان(cooperative Game Theory of the firm) است که در سال 1984 منتشر گردید. (p.31 Anna,Grandon, 2004,). یکی از موضوعات محوری در این کتاب به اصل تفکیک مالکیت از کنترل (separation of ownership and conrol)
باز میگردد تفکیک مالکیت از کنترل ویژگی مهم شرکتهای بزرگ عام است. در
شرکتهایی که مالک در آنها مدیریت شرکت را بر عهده نداشته وسهامداران
مجبورند اختیارات خود راجهت اداره شرکت به مدیران تفویض نمایند.(Berle and means, 1932, p.78).
بنابراین، بحث اصول راهبری شرکتی تا دهه 1980 موردتوجه جدی قرار نگرفته
بود زیرا تصور بر این بود که می توان با تغییر وتحول در ساختارهای بیرونی،
حقوق سهامداران را تضمین و کارآیی شرکتها را بهبود بخشید، حال آنکه کنترل
شرکت بدون توجه به بازسازی ساختار درونی شرکت کاری بس مشکل است.لذا در این
راستا بود که از دهه 1980 به بعد بحث نظام راهبری شرکتی مطرح گردید.
2-2-2- تعریف اصطلاحی از نظام راهبری شرکتی
جهت روشن تر شدن مفهوم (Corporate Governance)
از سوی صاحبنظران تعاریف متعدد ومتنوع ابراز شده است که دستیابی به یک
تعریف واحد که در برگیرنده معانی آن در علوم مختلف از جمله علم حقوق،اقتصاد
ومدیریت باشد،آسان نیست بنابراین، تعریفی که از جامعیت ومانعیت برخوردار
باشد از مفهوم راهبری شرکتی وجود ندارد، بلکه تعاریف ذکر شده هر کدام از
زاویه ای خاص به این مفهوم نگریسته اند.هر کشوری با توجه به نوع
فرهنگ،علائق، زمینه های تاریخی، فضای حقوقی و قانونگذاری، حاکمیت نهادهای
اقتصادی وپولی وساختار مالکیت شرکتی، سیستمی خاص از اصول راهبری شرکتی
تعریف واجراء کرده است.حتی در آمریکا و انگلیس که خاستگاه Corporate Governance
میباشد،تعریفی واحد ارائه نشده است. ولی در اکثر تعاریف، ویژگی های مشترک
ومعین وجود دارد، به طور کلی، در تعاریف موجود از اصول راهبری شرکتی ، ما
با دو رویکرد روبرو هستیم .رویکرد اول محدود به رابطه بین شرکت وسهامدارانش
شده است که در قالب نظریه نمایندگی[1]
مطرح شده است ورویکرد دوم در طیفی وسیع تر و درشبکه ای از روابط دیده
میشود که نه تنها حاکم بر روابط بین شرکت وسهامدارانش میباشد بلکه به
روابط بین شرکت وسایر ذی نفعان از جمله مدیران اجرائی ، مشتریان ،
کارگزاران بورس.
اعتبار دهندگان[2] وحسابرسان[3] به تعبیری شهروندان یک جامعه رانیز در بر می گیرد،چنین ایده ای در قالب تئوری ذینفعان[4] دیده میشود(Jacques,2005,p.1-4).
تعاریف گسترده نشان دهندهی این واقعیت است که شرکتهای سهامی در برابر کل
جامعه و نسل های آینده ومنابع طبیعی (محیط زیست) مسئولیت دارند. رویکرد
دوم نظامی را برای راهبری شرکتی تدارک میبیند که بر اساس آن شرکت سهامی نه
تنها در مقابل سهامداران و اشخاص ثالثی که طرف معامله با شرکت هستند،
مسئولانه عمل نمایند.مطالعات انجام شده نشان می دهد شرکتهایی که در برابر
تمام ذی نفعان خود را مسئول نشان داده اند در دراز مدت موفق ترعمل نموده
اند.(Jill Solomon 2005 p.i2).
برای فهم بهتر موضوع تعاریفی، از سوی صاحبنظران و سازمان های بینالمللی
در خصوص اصول راهبری شرکتی ارائه شده است که هر کدام بازتاب بخشی از اهمیت
مسأله میباشد.
در مقدمه اصول سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(Organization for Economic Co-operation Development OECD)
اصول راهبری شرکتی چنین تعریف شده است:«نظام راهبری شرکتی سیستمی است که
به واسطه آن شرکتهای تجاری هدایت و کنترل میشوند.این سیستم به مجموعه
روابط میان مدیریت اجرائی، هبات مدیره، سهامداران و سایر ذی نفعان در یک
شرکت گفته میشود. نظام راهبری شرکتی ساختاری را فراهم می کند که از طریق
آن اهداف شرکت تنظیم میشود و هیات مدیره و مدیریت شرکت را به پیگیری
موضوعاتی که به نفع شرکت و سهامداران است ترغیب ونظارت موثر را بر این روند
تسهیل می کند،(Tomas,Clarke,2004,p-.1).
تعریف فوق از جمله تعاریفی است که به راهبری شرکت با دید گسترده ای می نگرد و منحصرأ منافع سهامداران را لحاظ نمیکند.
در سال 1994 آقای پارکینسون که صاحبنظر در اقتصاد و مدیریت میباشد تعریف ذیل را بیان کرده است:
«راهبری
شرکتی عبارت است از فرآیند سرپرستی وکنترل در جهت اطمینان از انجام
اقدامات مدیریت شرکت بر طبق منافع سهامداران»(مجله بورس،1385،ص 180).
در این تعریف بر مسئولیت پذیری شرکت در مقابل سهامداران تأکید شده است.
دائره المعارف مربوط به نظام راهبری شرکتی تعریف ذیل را ارائه داده است:
«
راهبری شرکتی، سیستم هدایت وکنترل شرکتهاست.این سیستم توزیع حقوق
ومسئولیت ها را در میان ارکان مختلف شرکت مشخص میسازد و قواعد و روش های
تصمیم گیری را تعیین می کند(Www.Encycogov.org ).
در انگلستان گزارش منتشره آقای کادبری در سال 1992و در آفریقای جنوبی گزارش کینگ در سال 1994 کوتاه ترین تعریف را ارائه داده اند(Jean, Jacqes, p.103)
که این تعریف مورد قبول سازمان بورس اوراق بهادار استرالیا نیز قرار گرفته
است.«راهبری شرکتی، سیستمی است که از طریق آن شرکتها هدایت وکنترل
میشوند»(Financial, Time,June,1999).
بنابراین
راهبری شرکتی یک شیوه مدیریتی است که بر اساس آن شرکتهای سهامی اداره
وکنترل میشود سیستمی است که شرکت را در قبال خطرات ناشی از تقلب و
سوءاستفاده مدیران حفظ و از حقوق و منافع سهامداران حمایت می کند. دراین
فرآیند حوزه اختیارات و مسئولیت مدیران مشخص می گردد،چرا که روح اصلی نظام
راهبری شرکتی پاسخگویی مدیران به صاحبان سهام ونیز نظارت مستمر سهامداران
بر عملکرد شرکت است و در مفهومی وسیع تر نظام راهبری شرکتی تنها منحصر به
اداره عملیات شرکت نمیشود بلکه به هدایت، نظارت وکنترل عملکرد مدیران و
پاسخگویی آنها به تمامی ذی نفعان شرکت منتهی میشود این سیستم مجموعه ای از
روابط میان مدیریت شرکت، هیات مدیره، سهامداران وسایر گروه های ذی نفع را
در بر می گیرد.
سالمون
و همکارانش در سال 2002یک تحقیق گسترده را انجام دادند. در این تحقیق که
از سرمایه گذاران بزرگ نهادي انگلستان انجام شد، میزان اجماع پاسخ دهندگان
درمورد برداشت آنها از راهبري شرکتی مورد بررسی قرار گرفت. جدول زیر نتایج
این پیمایش را نشان میدهد.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 106
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری ارتباط حاکمیت شرکتی و ورشستگی مبانی نظری ارتباط حاکمیت شرکتی و ورشستگی دانلود مبانی نظری ارتباط حاکمیت شرکتی و ورشستگی حاکمیت شرکتی ورشستگی