عدالت سازمانی
یکی
از موضوعاتی که در سالهای اخیر در ابعاد مختلف سیاسی، اخلاقی و اجتماعی
مورد توجه صاحبنظران علم مدیریت قرار گرفته، مبحث عدالت سازمانی است.
عدالت، موجب هماهنگی و همکاری بیشتر بین مردم جوامع شده و در سطح سازمانی
نیز موجب میگردد که افراد وظایف خود را در سازمان به نحو اثربخشتری انجام
دهند. عدالت سازمانی در واقع به درک عدالت و انصاف در محیط کار
بازمیگردد. رعایت عدالت در سازمانها از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا
میتواند بطور مستقیم بر بازدهی فردی و سازمانی تاثیرگذار باشد. در واقع،
عدالت سازمانی را میتوان انجام درست امور و فعالیتهای مختلف سازمان و از
سویی دیگر، رفتارها و گرایشات کارکنان دانست. عدالت سازمانی، پایه و اساس
تفکر استراتژیک و ارزشهای سازمان به حساب میآید و بیعدالتی، مراحل رشد و
ثبات سازمان را که از مهمترین مراحل چرخه حیات سازمان هستند، مورد تهدید
قرار میدهد. عدالت سازمانی به انصاف ادراک شده از سوی کارکنان در مورد
شغلشان در محیط کار بازمیگردد. در واقع، واژه عدالت برای تشریح و تجزیه و
تحلیل نقش آن در محیط کار بکار میرود. بدون شک، بیعدالتی یا تبعیض،
زیانهای جبرانناپذیری بر پیکر سازمان وارد ساخته و موجب افول زودرس
سازمانها میشود (گودرزوند چگینی، 2009).
مفاهيم
عدالت و انصاف در محيطهاي سازماني و در بين كاركنان نيز مطرح ميگردد كه
محور اساسي اين پژوهش را تشكيل ميدهد و اين واژه عموماً به عنوان عدالت
سازماني تجلي مييابد (لمبرت، 2003).
در
تحقيقات علوم انساني، عدالت به مثابه سازهاي در نظر گرفته شده است كه به
طور اجتماعي ايجاد ميگردد. بدين معني كه در صورتي عادلانه به حساب ميآيد
كه بيشتر افراد آنرا به صورت عادلانه ادراك نمايند. تحقيقات در مورد عدالت
سازماني در سي سال اخير رشد قابل ملاحظهاي داشته است و تحقيقات آزمايشگاهي
و ميداني را در بر ميگيرد.
مفهوم عدل
عدل
یکی از اسماء حق تعالی است که بر کیفیت عزم و اراده او در خلقت پدیدهها و
رفتار او با مخلوقات دلالت دارد. بر اساس حکمت 429 نهجالبلاغه، عدل
عبارتست از قرار دادن شیء در جای خود، و عادل کسی است که هر چیز را در جای
خود قرار دهد (پورعزت، 1380؛ 27).
عدالت
اجتماعی از مباحث بسیار جذاب و در عین حال دشوار علوم اجتماعی است که تنوع
و تعدد ابعاد مورد بحث آن، حوزههای گوناگونی از علم را درمینوردد.
عدالت، محور بسیاری از مباحث زیباییشناختی مبتنی بر ادراک تقارن و تعادل
در نظام هستی است؛ ضمن اینکه موضوعی فلسفی است که از حیث مرتبه ذهنیت، در
سطحی بسیار بالا مطرح میشود و اذهان فلسفی را در تلاش برای ادراک چیستی و
ماهیت خود فعال میسازد و در تسری یافتههای فلسفی به حوزه علوم سیاسی،
آموزههای متنوع فلسفی- سیاسی را به چالش میکشد. از سوی دیگر، مبحثی سیاسی
است که مورد توجه احزاب و گروههای سیاسی واقع شده، منازعات دنبالهداری
را پیرامون رابطه قدرت و عدالت سبب میشود. از نظر اقتصادی نیز مقولهای
است مهم که در مباحث توزیع ثروت، توسعه اقتصادی و فقرزدایی انعکاس مییابد.
از منظر مصلحان فرهنگی تحقق آن لازمه ثبات و انسجام فرهنگی و حفظ هویت ملی
تلقی میشود، و از دیدگاه مذهبی استقرار آن، با تاکید بر واژه قسط، علت
بعثت انبیاء (سوره الحدید، 25) و به تعبیری، حد کمال سیستمهای اجتماعی
تلقی میگردد که مذاهب گوناگون در «آینده موعود» وعده داده شده است
(بخشایش، 1381؛ 45). از این رو، پرداختن به کلیه وجوه و جوانب آن، کاری بس
دشوار است.
درباره
معنای عدالت اجتماعی، اختلاف آرای زیادی وجود دارد، بطور کلی این اصطلاح
بر رعایت عدل میان اعضای جامعه دلالت دارد. با این حال، آموزههای فلسفی
سیاسی گوناگون، تعاریف مختلف و متعددی از عدالت ارائه نمودهاند. بطوری که
به نظر میرسد این اختلاف آرا درباره مفهوم عدالت به شکلگیری نگرشها،
دیدگاهها و رفتارهای اجتماعی متفاوتی منجر شده است. طبق مفهوم لیبرالی
عدالت، آرمان سیاسی نهایی جامعه، باید آزادی باشد و همه حقوق و تکالیف
اجتماعی بر مبنای آن توجیه شوند، در حالی که طبق مفهوم سوسیالیستی، عدالت
برابری آرمان نهایی جامعه از بعد سیاسی است و حقوق و تکالیف اجتماعی باید
بر اساس آن توجیه شوند و . . . (استربا، 1999).
عدالت
از مفاهيمي است كه عقل جمعي همه افراد بشر آنرا مستحسن و نيكو ميشمرد.
عدالت به مثابه مفهومي با سطح انتزاع بسيار بالا، از ديرباز ذهن بشر را به
خود مشغول داشته است تا جايي كه مباحثه درباره چيستي عدالت، به مثابه يكي
از محوريترين سوالات فلسفه سياسي، همچنان استمرار دارد.
كمپبل
معتقد است كه: عدالت يكي از اصطلاحات مبنايي سياست و اخلاق است كه با
اهميتي عالمگير در همه نظريههاي سياسي و اجتماعي، نقش محوري دارد.
با
توجه به تنوع در ديدگاهها، سئوالي كه مطرح ميشود اين است كه: علت اين
ميزان تفاوت و تنووع در برداشت از مفهوم عدالت و عدل در چيست؟
در
پاسخ ميتوان گفت كه بخش عمده اين تفاوتها، از تفاوت شخصيتها، طرز
تلقيها، نگرشها و تجربيات قبلي افراد ناشي ميشود؛ از اينرو ميتوان گفت
كه صحت برداشت افراد از مفهوم عدالت، تحت تأثير مرتبه علم، خلوص و پيراستگي
وجود آنها قرار دارد. در واقع برداشت صحيح از حقيقت مطلق مفهومي عدل،
مستلزم مبرا بودن فرد از هرگونه آلايه وجودي در عرصه عمل و انديشه است
(پورعزت، 1380؛ 41).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 64
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری توسعه منابع انسانی و عدالت سازمانی مبانی نظری توسعه منابع انسانی و عدالت سازمانی دانلود مبانی نظری توسعه منابع انسانی عدالت سازمانی