تعاریف و مفاهیم اعتماد به رهبر
اعتماد
یکی از بارزترین نشانههای رهبری است. هنگامی که پیروان به رهبرانشان
اعتماد کنند، علاقه دارند که در مقابل اعمال و رفتار رهبر فقط فرمانبردار
باشند (شفیعپور مطلق و همکاران، 1390). جیسکز، استینکمپ، و کومار[1]
(1988)، در زمینه یابی شان از مقالات اعتماد، پیشینه را در حال رونق یافتن
توصیف کردند اما دریافتند که اعتماد به طور واحدی تعریف نشده است و پدیده
لغزنده ای به نظر میرسد. اعتماد، تصمیم به اطمینان به دیگری است با این
انتظار که او بر اساس یک توافق مشترک، عمل خواهد کرد. در هر سطحی از
اعتماد، یک میزان معیار از ریسک به عنوان این که دیگری ممکن است بر اساس
توافق عمل نکند، وجود دارد. هوسمر[2] (1995)، بیان می کند اعتماد، اطمینان یک فرد، گروه یا مؤسسه بر یک وظیفهی داوطلبانه پذیرفته شده برای فرد، گروه یا مؤسسه دیگر، برای شناسایی و حمایت از حقوق و منافع همهی کسانی است که در یک تلاش مشترک یا تبادل اقتصادی، درگیر شدهاند،
است، اکثر محققان روی تعریف اعتماد به عنوان حالتی شامل اطمینان داشتن به
انتظار مثبت در مورد انگیزههای دیگران در موقعیتهایی که ریسک در پی دارد،
توافق دارند. مؤسسات، برای به دست آوردن مزایای اجتماعی و اقتصادی که با
روابط بر مبنای اعتماد مرتبطند، سطوح بالای ریسک را میپذیرند (اشجع و همکاران،1388).
بسياري از محققان معتقدند اعتماد به طور كلي اطمينان و خوش بيني نسبت به وقوع حوادث، يا اطمينان داشتن به ديگران بدون وجود دلايل اجباري است (Smith & Birney,2011). در حقيقت اعتماد، باور ما بهاين امر است كه ديگران همان كاري را انجام مي دهند كه ما از آن ها انتظار داريم، بدون اينكه آن ها تحت نظارت باشند (شیرازی و همکاران، 1391). اعتماد به معني اعتقاداتي است كه افراد در مورد رفتار آينده گروه مقابل دارند. هرچه گروه الف، اعتقاد بيشتري داشته باشد كه گروه ب در روابط به تعهداتش عملمي كند (كه اين امر نشان دهنده حسن نيت و صلاحيت گروه ب است)، گروه الف به گروه ب، اعتماد بيشتري خواهد کرد (Lee,2014).
اعتماد انتظار مثبت از فردي است كه از طريق كلمات، اقدامات يا تصميمات، فرصت طلبانه اقدام نكند و در شرايط مختلف بتوان به او متكي بود. اعتماد بر مبناي اطلاعات و شناخت ايجاد ميشود. اعتماد در طول زمان و گاهي به ندرت شكل ميگيرد. اين حس در بعضي از شرايط كه به مشكلي بر ميخورد، به شدت آسيبپذير است. فردي كه به فردي ديگر اعتماد ميكند، مسئوليت چنين اقدامي را پذيرفته است و در هر ارتباط توأم با اعتماد، اين تمايل به خطرپذيري و مسئوليتپذيري وجود داردChan, 2014) &Mak ).
رابینسون[3]
(1996) اعتماد را به عنوان انتظارات، فرضیات و یا عقاید یک فرد در رابطه
با احتمال اینکه اعمال آتی طرفهای مقابل، مفید، مطلوب و فاقد منابع و فرصت
طلبی باشد، تعریف میکند (Shockley- Zalabak et al, 2012).
شاو[4] اعتماد را، اعتقاد به اين موضوع تعريف ميكند كه براي دستيابي به انتظاراتمان، به ديگران وابسته هستيم. به اعتقاد چارلتون، رهبران به كاركنان اعتماد ميكنند، براي اينكه كاري را انجام دهند كه نياز دارند انجام شود. رهبران به شباهت در گفتار و كردار نياز دارند (بودلایی و همکاران،1390).
هم چنین در ادبیات روانشناسی اجتماعی، واژه اعتماد از دو زیرسازه مفهوم سازي شده است؛ اعتماد به عنوان یک حالت ذهنی در برابر اعتماد به عنوان یک رفتار. با این همه، علی رغم این مفهوم سازي، اکثر محققین روابط بازاریابی، اعتماد را به عنوان یک حالت ذهنی در نظر میگیرند تا یک رفتار(Jeabeom & Swinder, 2010).
اعتماد در سازمان زماني به وجود ميآيد كه كاركنان احساس اطمينان كنند كه نتايج تلاشهايشان برايشان مؤثر است و اهداف فرد و سازمان در يك راستا قرار گيرند. زمينه هاي متعددي براي مطالعه متغير اعتماد وجود دارد. محققاني بر اين عقيده هستندكه اعتماد سازماني كليد انجام وظايف سازماني به نحو مطلوب است و اثربخشي و موفقيت خط مشيهاي منابع انساني و اقدامات مربوط به آن، وابسته به اعتماد به مديران سازمان است؛ برخی ديگر معتقدند اعتماد كليد اصلي براي توسعه روابط بين فردي است و در سازمان اگر سطح اعتماد پايين باشد كاركنان جريان اطلاعات را در سازمان منحرف مي كنند و ارتباطات باز و صادقانه از بين مي رود و تصميمات سازمان كيفيت لازم را ندارد (افخمی روحانی،1391).
در حالي كه اعتماد ميان فردي، بين اعضاي سازماني وجود دارد، اعتماد سازماني بيانگر اعتماد بين اعضاي سازمان و خود سازمان است. اين نوع اعتماد از طريق تعامل ميان همكاران، سرپرستان و رهبري سازمان به وجود آمده است و پرورش مييابد (بودلایی و همکاران،1390).
از ديدگاه ساشكين [5] (1990) اعتماد به رهبران عبارت است از "سطح اطميناني كه كاركنان در قبال رهبران سازمان احساس ميكنند و ميزان اعتقاد كاركنان به آنچه مديران به آنها ميگويند"(Chughtai & Buckley,2013). اعتماد به رهبر همان اعتماد شخصي است یعنی، اعتمادي كه زيردستان به مديرانشان دارند تا علاقة آنان را بي طرفانه در نظر بگيرد (فرهنگ و همکاران، 1390).
رهبران از طریق رفتار خود به ایجاد و حفظ اعتماد میپردازند. به نظر میرسد اعتماد در درجه نخست، توسط رفتار خوش و حمایت گرایانه رهبر به وجود میآید. درستی رفتار و تناسب میان ارزشهاي اعتقادي و ارزشهایی که به صورت قانون درآمده، براي ایجاد اعتماد در کارکنان نسبت به رهبران بسیار حیاتی است (Flaherty & Pappas, 2014).
شیوههاي ارتباطی رهبران بر اعتماد پیروان نسبت به آنان تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، ارتباط مکرر، هم قبل و هم بعد از تحت مالکیت شرکت دیگر درآمدن و ارائه اطلاعات مفید به کارکنان پیرامون شرکتی که تحت مالکیت شرکتی دیگر درآمده، اعتماد کارکنان نسبت به مدیریت جدید را افزایش میدهد (Nikandrou et al, 2012). از دیدگاه تبادل اجتماعی، تبادلات مکرر، اعتماد میان رهبران و پیروان را بنیان میگذارد(احمدی و همکاران،1392).
سه
ویژگی برای پرورش اعتماد به خصوص اعتماد به رهبر ضروری است: توانایی،
خیرخواهی و انسجام. شخصی که اعتماد میکند، سعی میکند در مورد اعتماد
رهبر، بر اساس خصوصیات شخص مانند صداقت، امانتداری، قابلیت اعتماد، احترام
و بیطرفی نتیجه گیری کند و این نتیجه گیری بر نگرش و رفتار او تأثیر واحد
خواهد داشت (Wong & Cummings, 2013).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 68
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری رهبری خدمتگزار و اعتماد به رهبر مبانی نظری رهبری خدمتگزار و اعتماد به رهبر دانلود مبانی نظری رهبری خدمتگزار اعتماد به رهبر رهبر رهبری