ظهور
و وجود اینترنت، روش خرید و نحوه مصرف کالاها و خدمات را دستخوش تغییراتی
نموده است. به دنبال این امر، در سالهای اخیر بازارهای مجازی به شدت مورد
توجه قرار گرفته است. حضور موثر موسسات و شرکتها در این بازار مجازی،
نیازمند ابزاری دقیق و قدرتمند جهت جلب اعتماد مشتریان و در نهایت جذب آنان
می باشد. یکی از این ابزارهای دقیق و قدرتمند، تبلیغات میباشد. تبلیغات
مناسب میتواند با تغییر نگرش مشتریان در جهت مثبت، اعتمادشان را نسبت به
تبلیغات اینترنتی افزایش دهد تا در نهایت پاسخ رفتاری مناسبی توسط مشتری
ایجاد گردد (هوفاکر و همکاران[1]، 2009).
هر
پژوهشی که انجام میشود باید براساس سایر مطالعات نظری و تجربی انجام شده
در راستای آن موضوع باشد تا علاوه بر بسط دانش در حیطه مورد نظر از یک
مبنای تئوریکی و تجربی هم برخوردار باشد. لذا در این فصل با هدف شناخت
مقدماتی از موضوع تحقیق، مروری بر مباحث نظری در رابطه با تحقیق انجام
میشود سپس برخی از تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور اشاره
میگردد.
2-2- تبلیغات
تبليغات و اطلاع رساني در كسب و كار امروز، به جزئي لاينفك در واحدهاي اقتصادي مبدل شده؛ به گونهاي كه بقا و تداوم هر تجارتي تاحدود زيادي به موفقيت و يا عدم موفقيت فعاليتهاي اطلاع رساني، بازاريابي، بازارسازي و تبليغاتي محصولات آن واحد بستگي دارد (ربیعی و همکاران، 1390). تبليغات يعني برنامهريزي و مفهوم برنامهريزي؛ يعني اين كه چه مطلبي را در چه زماني، با كدام رسانه و به چه شيوهاي به مخاطبان معرفي كنيم تا حداكثر تاثيرگذاري را به دست آوريم (حکیمیان، 1381). تبليغات يكي از مهمترين ابزارهاي ارتباطي براي افرادي است كه قصد فروش محصول يا خدمتي را به كسي دارند (اسکوترا[2]، 2010). به عبارت ديگر، ايجاد رابطه با مشتري براي مطلع كردن و تاثيرگذاري بر روي نگرش و رفتار وي را تبليغات گويند (اسماعیل پور، 1384). هر بازاريابي حرفهاي بدون تبليغات، كارايي لازم را نخواهد داشت (ربیعی و همکاران، 1390).
تبلیغات،
اطلاعاتی را در مورد کالاها و خدمات برای مصرفکنندگان به همراه دارد. این
اطلاعات به مصرفکنندگان کمک مینماید تا بتوانند انتخابهایی را براساس
نیازها، خواستهها و مشکلاتی که با آنها مواجهاند، از بین برندهای متفاوت
داشته باشند. هدف نهایی تبلیغکنندگان این است تا بتوانند مصرفکنندگان را
وادار به خرید- چه بلافاصله یا در آینده- نمایند (متیو و همکاران[3]، 2013).
انجمن بازاریابی امریکا[4]، تبلیغات را به صورت زیر تعریف نموده است، تبلیغات هر نوع ارائه غیرشخصی[5] و ترفیع ایدهها، کالاها و خدمات توسط حامیان (سرمایهگذاران) شناخته شده[6]،
است. ارائه تبلیغات اهداف متنوعی، مانند ایجاد آگاهی، ایجاد تصویر برند،
شکلدهی همکاریهای مثبت و تشویق رفتار مصرفکنندگان، دارد (دیوان[7]، 1999).
تبلیغات،
یکی از گستردهترین حوزههای سیستمهای بازاریابی تلقی میشوند. اهمیت
تبلیغات تا آن حد است که در ذهن عوام مردم واژه بازاریابی با تبلیغات
مترادف شده است. هر ساله میلیاردها دلار صرف تبلیغات در رسانههای مختلف
میشود. انسان امروزی زیر بمباران شدید تبلیغات تجاری زندگی میکند (روستا و
همکاران، 1388). در تعریفی دیگر عنوان شده است که تبلیغ، عبارت است از
ارائه و ترفیع ایدهها، کالاها و خدمات به وسیله یک متولی معین در ازای
پرداخت پول (کاتلر، 2000). با دقت در تعریف کاتلر، چهار ویژگی اصلی تبلیغ
مشخص میشود: 1) تبلیغ جهت ترفیع و ارائه ایدهها، کالاها و خدمات به کار
میرود. 2) تبلیغ در ازا پرداخت وجه و پول صورت میگیرد. 3) تبلیغ متولی
خاص دارد. 4) تبلیغ غیرشخصی است، بدین معنی که تبلیغات توسط فرد فروشنده به
طور مستقیم و در ملاقات با خریدار صورت نمیگیرد، بلکه از طریق شخص ثالث و
به وسیله رسانههای تبلیغی، نظیر رادیو و تلویزیون انجام میشود. اطلاع
رسانی، تشویق و ترغیب مشتریان به خرید و یادآوری، سه هدف اصلی تبلیغات
هستند که تحقق آنها نیازمند هزینههای گزافی است. هزینههای تبلیغاتی یکی
از پرهزینهسازترین فعالیتهای تجاری است (روستا و همکاران، 1388).
در
واقع تبلیغات، نگرشها و رفتار خرید مصرفکنندگان را تحت تاثیر قرار داده و
با افزایش آگاهی از نام تجاری و ارتقاء تصویر آن، سازمانها را در افزایش
سهم بازار یاری میدهد. بازاریابان از تبلیغات، براي ایجاد آگاهی در مورد نام تجاري، ایجاد برتري نام تجاري بین سایر نام تجاریها، و در نهایت انتخاب نام تجاري توسط مشتري استفاده میکنند. آنچه مسلم است این است که تبلیغات تجاري، علمی است پویا که با تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادي هر روز شکل تازهاي به خود میگیرد و در محیطهاي متفاوت با توجه به عقاید، آداب و رسوم، فرهنگ و مذهب محتواي خاصی مییابد (عباسی و محمدیان، 1386).
2-2-1- وظایف تبلیغات
2-2-1-1- جلب توجه
اولین وظیفه پیام تبلیغاتی، جلب توجه افراد است. اگر پیام تبلیغاتی نتواند این وظیفه خود را بخوبی انجام دهد، هر چقدر افراد آن را ببینند و یا بشنوند بدون ثمر است. براي جلب توجه افراد، راههاي زیادي وجود دارد. درج عنوان بزرگ، مطالب جنجال برانگیز یا شوك آور، تصاویري از افراد خوش سیما نظیر بچهها، جلوههاي ویژه مثل هر چیزي که چشمگیر و جذاب بوده و متفاوت به نظر برسد، میتواند راههایی براي جلب توجه افراد به پیام تبلیغاتی باشد (مهرانی و همکاران، 1389). در صورت عدم جلب توجه مشتري در اولین برخورد با تبلیغ، شاید دیگر آن تبلیغ هرگز موفق به جلب توجه مشتري در دفعات بعد نیز نگردد (امالدوس و همکاران[8]، 2010).
2-2-1-2- ایجاد علاقه
ایجاد علاقه در افراد در مقایسه با جلب توجه آنان دشوارتر به نظر میرسد. در این راستا آهنگ و زبان تبلیغ باید با تجربهها و نگرشهاي مشتریان هدف، تناسب داشته باشد (مهرانی و همکاران، 1389). تبلیغ، علاوه بر اینکه باید به زبان مشتري هدف صحبت کند، طرحبندي و محتواي آن نیز باید از نظر مشتري صحیح و قابل قبول باشد. تصاویر و مطالب، باید به نحوي ترتیب یافته و آرایش داده شود که چشم بیننده را به آرامی در تمامی تبلیغ از صدر تا ذیل هدایت کند و منجر به ایجاد علاقه در بیننده گردد (عباسی و محمدیان، 1386).
2-2-1-3- تحریک تمایل
یکی از دشوارترین وظایف پیام تبلیغاتی، تحریک کردن افراد براي داشتن و یا استفاده از کالاي مورد نظر است. تبلیغکننده باید با مشتري ارتباط برقرار کند. او براي اینکه بتواند این کار را درست انجام دهد، باید بداند که مشتریان هدف چگونه فکر میکنند. سپس پیام تبلیغاتی باید بتواند مشتري را متقاعد کند که کالایی را که قصد معرفی و عرضه آن را دارد، میتواند نیازهاي مشتري را برآورده سازد. براي تحریک مشتریان به سمت محصول، محركهاي گوناگونی وجود دارد که بسته به نوع محصول و مشتریان، میبایست این محركها شناسایی و مورد برنامهریزي قرار گیرد (بلچ[9]، 1998).
2-2-1-4- سوق دادن به خرید
سوق دادن به خرید، آخرین وظیفه تبلیغ میباشد که البته وظیفه آسانی نیست. با استفاده از پژوهشهایی که در زمینه ارتباطات انجام شده است، اکنون مشخص شده است که مشتریان بالقوه باید علاوه بر اینکه آگاه شوند که جاي کالا و نقش آن در زندگی روزمرهشان چیست، بلکه باید نمایندگان فروش شرکت، آن را حضوري عرضه کرده و به تشریح آن بپردازند تا مشتري بالقوه بتواند کالا و عملکردش را از نزدیک ببیند (محمدیان، 1385). در سوق دادن به خرید، صرف خرید مدنظر نمیباشد؛ بلکه تأکید بر تأثیر مثبت بر خرید میباشد زیرا گاه تبلیغی خاص، منجر به تأثیر مثبت بر تصمیم خرید مشتري میشود ولی مشتري در شرایطی قرار دارد که قادر به خرید و عملی کردن آن نمیباشد و لذا زمانی که توانایی خرید را پیدا کند، اقدام به خرید محصول مورد نظر خواهد کرد (مهرانی و همکاران، 1389).
2-2-2- اثربخشی تبلیغات
ارزیابی
اثربخشی تبلیغات مشخص میکند، تبلیغی که ما بودجه جهت آن صرف کردهایم تا
چه حد ما را به اهدافی که تعیین کرده بودیم رسانده است. آیا برنامه
تبلیغاتی توانسته است اهداف ارتباطی را تحقق بخشد آیا به نتایجی که
میخواستیم رسیدهایم؟ آیا تبلیغات در جهت هدف حرکت کرده است؟ برنامه
تبلیغاتی باید مرتب آثار ارتباطی و نتایج فروش تبلیغات انجام شده را مورد
ارزیابی قرار دهد و ببیند آیا اساساٌ تبلیغ توانسته است با مخاطب ارتباط
برقرار کند یا خیر. ارزیابی اثربخشی تبلیغات، همانند یک بازخور عمل میکند
که به ما گوشزد میکند تبلیغات ما دارای چه ضعفها و قوتهایی است و ما با
استفاده از این روش بازخور، به نارساییهای تبلیغ خود پی میبریم (جونز[10]، 1986).
پورکریمی
(1381) بیان میدارد، تبلیغی اثربخش است که بتواند توجه مخاطب را جلب
کرده، تاثیری خاطرهانگیز داشته باشد،کنش خرید مخاطبان را تحریک نموده و
دریافت حسی مخاطبان را بیدار نماید.
کاتلر، ارزیابی میزان تأثیرگذاري تبلیغات را در دو دسته اندازهگیري آثار ارتباطی و اندازهگیري نتایج فروش تبلیغات قرار داده است. در متون ارتباطات تبلیغاتی، تبلیغات، ورودي یا محرك محسوب شده است (حمیدی زاده و همکاران، 1390). میتوان وروديها و خروجیهاي تبلیغات را به راحتی اندازهگیري کرد، اما اندازهگیري فرآیندها، یعنی آنچه که در ذهن مشتریان اتفاق میافتد، بسیار مشکل و همراه با خطاهاي فراوان است.
2-2-2-1- اندازهگیري وروديها
تبلیغات، یک ورودي کلیدي براي سیستم بازاریابی است .تبلیغات در حقیقت نیرویی است كه سازمانها در کنار نیروهاي دیگر از قبیل قیمت[11]، ارتقاي فروش[12]، توزیع[13] و یا کیفیت محصول به منظور ترغیب مشتریان براي خرید کالاها و خدمتشان از آن استفاده میکنند (حمیدی زاده و همکاران، 1390).
2-2-2-2- اندازهگیري خروجیها
خروجی، تغییر رفتاري یک مصرفکننده و یا تغییر بازار مطلوب یک تبلیغکننده است. براي مثال، خرید آزمایشی مصرفکننده از یک نام تجاري و یا مقدار فروش یک شرکت، از خروجیهاي تبلیغ محسوب میشوند. تعداد زیادي از شاخصها براي ارزیابی رفتاري تبلیغ وجود دارند. این شاخصها را میتوان در چهار گروه طبقهبندي کرد: انتخاب نام تجاري، شدت خرید، خروجیهاي بازار و متغیرهاي حسابداري بنگاه. انتخاب نام تجاري و شدت خرید، نسبتا متغیرهای مجزایی (قابل تشخیص از لحاظ اثر تبلیغ) هستند (تلیس جرارد[14]، 2004).
2-2-2-3-اندازهگیري فرآیندها
فرآیند، پاسخهاي ذهنیاي هستند که در مشتریان در مورد یک تبلیغ بروز میکنند. مثالهایی از فرآیندها آگاهی، ترغیب و قصد خرید هستند .میتوان فرآیندها را به سه گروه شناختی[15]، عاطفی[16] و رفتاري[17] (کرداري) طبقهبندي کرد. متغیرهای شناختی به متغیرهاي فکري برمیگردد و شامل متغیرهایی از قبیل توجه یا آگاهی هستند. یادآوري و تشخیص، معمولترین شاخصهاي مورد استفاده در توجه و آگاهی میباشند. متغیر احساسی به هیجانات مربوط است. طیف وسیعی از متغیرهاي هیجانی، از منفی تا مثبت و از شخصی تا غیر شخصی وجود دارد. پرکاربردترین شاخصها براي آنها، شامل دوست داشتن، نگرش، رنجش، گرمی و ترس است. محققان گاهی به دقت متغیر احساسی را مورد بررسی قرار میدهند و گاهی نیز این متغیر را جزئی از متغیرهاي شناختی و کرداري یا رفتاري به حساب میآورند (حمیدی زاده و همکاران، 1390). متغیر رفتاري به متغیرهایی برمیگردد که نزدیک به رفتار هستند مانند ترغیب و قصد خرید. گاهی نیز متغیر کرداري یا رفتاري شامل رفتار (خروجی ) میشود (کلارک[18]، 1994).
بازاریاب
ممکن است با توجه به مرحله عمر محصول یا موقعیت برندش، مرحله مناسبی را
انتخاب نماید و از آن برای تعریف اهداف تبلیغاتش و در نهایت ارزیابی
اثربخشی آن استفاده کند. بعضی از محققان معتقدند شاخصهای ارزیابی اثربخشی
تبلیغات متنوع هستند که در تحقیقات قبلی عمدتاٌ از شاخصهای نگرش نسبت به
تبلیغ ، نگرش نسبت به برند و قصد خرید، قصد انتقال پیام، به یاد آوردن
تبلیغ و شناسایی برند استفاده شده است (کلر و همکاران[19]، 2011؛ برون و همکاران[20]، 2010).
2-3- اینترنت و بازاریابی
انقلاب انفورماتیک، شاخصه اساسی زندگی بشر در آغاز هزاره سوم است و این دگرگونی حوزههاي مختلف را تحت تأثیر خود قرار داده است. تجارت نیز به صورت گستردهاي زیر سیطره موجهاي این انقلاب واقع شده و نیاز به بازتعریف ارکان اصلی آن شدت یافته است. بازار، مبادله، خریدار، فروشنده، بازاریابی و... همگی ملزم به دستکاري در تعریف سنتی خود شدهاند تا با واقعیتهاي جدید همخوانی و همگامی داشته باشند. در همین دوران، تبدیل صحنه نمایش این انقلاب، از رویکردهاي غیر برخط به برخط، خود ضرورت دیگري بر دوباره شناسی عناصر و شاخصها در همه عرصهها، خاصه بخش تجارت است. اینترنت به عنوان مظهر تبادلات رودررو، بستري براي تسریع مبادله وکاتالیزوري براي معرفی محصول، قیمتگذاري رقابتی آن و توزیع الکترونیکی و بی واسطه به وجود آورده است (باقری کنی و همکاران، 1383).
ظهور
اینترنت یکی از بزرگترین تغییرات تکنولوژیکی در تاریخ جهان میباشد، این
ظهور تاثیر عمیقی بر زندگی روزمره افراد در سراسر جهان داشته است (بیویلیان
و تیگر، 2013). آمارهای اخیر نشان داده است که بیش از 4/2 بیلیون نفر، در
حدود یک سوم جمعیت جهان از اینترنت استفاده می کنند (آمار اینترنت جهان،
2013). دسترسی به اینترنت زندگی افراد را آسانتر نموده است، زیرا تقریبا
همه چیز، بدون توجه به زمان و مکانی خاص به صورت بر خط، قابل دستیابی
میباشند. از آنجایی که اینترنت کاربران زیادی را جذب نموده است، شرکتها و
بازاریابان تمایل دارند تا از این طریق محصولات و خدمات خود را تبلیغ
نمایند(بیویلیان و تیگر، 2013).
اینترنت،
تعامل میان شرکتها و مصرف کنندگانشان را تغییر داده است. وب، این امکان
را برای شرکتها فراهم ساخته تا تجربیات ادراکی را برتر از تبلیغات چاپی و
تلویزیونی به مشتریان ارائه کند. اینترنت پنج ویژگی دارد که تجریبات مشتری
را تغییر میدهد. این ویژگیها عبارتند از تعامل، کنترل مصرفکننده،
شخصیسازی، ظرفیت اطلاعات و تجارت الکترونیک (رولی[21]، 2004).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 65
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری تبلیغات اینترنتی مبانی نظری تبلیغات اینترنتی دانلود مبانی نظری تبلیغات اینترنتی تبلیغات