سلامت
سلامتی
به عنوان یک حق بشری ویک هدف اجتماعی در جهان شناخته و برای ارضای نیازهای
اساسی و بهبود کیفیت زندگی انسان حیاتی است . انسان برای یک زندگی موفقیت
آمیز نیازمند برخورداری از آرامش، سلامت وکارآمدی درابعاد زیستی ، روانی –
اجتماعی می باشد. سلامتی بخش اصلی یک زندگی با طراوت است و مدارس نقش مهمی
در آگاه ساختن کودکان و نوجوانان پیرامون مهارتهای زندگی است. سلامت
کیفیتی از زندگی است که تعریف آن مشکل واندازه گیری واقعی آن تقریباً
غیرممکن است . متخصصان تعاریف متعددی از این مفهوم ارائه داده اند اما
تقریبا همه تعاریف موضوع مشترکی دارند و آن مسئولیت در قبال خود وانتخاب
سبک زندگی سالم است .
معمولترین
تعریف سلامت در نظام نامه سازمان بهداشت جهانی به شرح زیر صورت گرفته است،
"سلامت حالت کامل آرامش و کامیابی زیستی ، روانی و اجتماعی است وصرف فقدان
بیماری یا معلولیت (ناتوانی)، سلامت نیست " از نظر داونی [1]
و همکارانش (1996) این تعریف جنبه های مثبت و منفی دارد . به اعتقاد آنها ،
در قسمت او از این تعریف، سلامت درعبارت بیان شده یعنی حضور یک کیفیت مثبت
و خوب بودن . در قسمت دوم تعریف ، سلامت از دیدگاه منفی در نظر گرفته شده
است چرا که کلمات فقدان بیماری یا ناتوانی را بکار برده است و کلماتی که
مفهوم منفی به همراه دارند" .این تعریف با در نظر گرفتن هر دو جنبه ، این
مطلب را القا می کند که سلامت واقعی شامل پیشگیری از بیمار شدن سلامت واقعی
شامل پیشگیری از بیمار شدن (مانند ناخوشی ، آسیب وبیماری) است وهم ارتقای
سلامت مثبت را در بر می گیرد (کریستین[2]،2000،ترجمه سهرابی،1380).
بنیارد[3] (1996)
تعریف سلامت بر مبنای حالت کامل صحت و آسایش زیستی ،روانی و اجتماعی را
مورد انتقاد فرار داده و اظهار می دارد که رسیدن به آن حالت در عمل خیلی
مشکل است . از سوی دیگر این تعریف از عوامل گسترده اجتماعی ، اقتصادی و
سیاسی که ممکن است در این حالت سهیم باشند ، غفلت کرده است )جلیلیان،1392).
ادلین[4]
وهمکاران1999،کاکی،1386) سلامت را یک روش کنش وری وحدت یافته می دانند که
فرد طیف تعادل وجهت هدفمند را با محیط یعنی جتیی که در آن کنش وری خود را
آشکار می سازد نگه می دارد.
سلامت
همیشه در طول تاریخ بشر را به خود مشغول کرده است تدوین برنامه های تربیتی
و بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه، پیشگیری و درمان بیماری ها نمونه ای
از این اقدامات بشری است(ولیزاده،1391).
2-2-1 -الگوی سلامت
دانشمندان در تعریف سلامت سه الگو را برگزیده اند :
2-2-1-1- الگوی پزشکی[5]
عقیده
الگوی پزشکی این است که سلامت یعنی فقدان یک یا چند مورد از موارد
مرگ،بیماری وناتوانی، بنابراین اگر فرد بیمار یا اینکه در حال مرگ نباشد در
هر حالتی که باشد سلامت است. معتقدان این الگو عمدتاً بر زیست شناسی
بیماری تأکید دارند و تمایل دارند که حالت بدن وکارکرد دستگاهها و اندام
مختلف بدن بر سلامت تأثیر دارد ودر سالم بودن آنها فرد سالم است. و حالت
بیماریها را بع عوامل بدنی مربوط می دانند. در این الگو به مشکلات اجتماعی
و اقتصادی و دیگر مشکلاتی که بر سلامت تأثیرمی گذارد، اهمیتی داده نمی شود
وسلامت، از طریق معالجه ودرمان بیماری یا توان بخشی آن قسمت آسیب دیده،
بدست می آید. این الگو به دلیل تأکید بر زیست شناسی محدودیتهایی دارد که
با این محدودیتها قادر به ایجاد وسلامت کلی و همچنین سبک زندگی سالم نیست
ونمی تواند در این راه موفق باشد(شهیدی وحمدیه،1381).
2-2-1-2- الگوی محیطی [6]
این
الگودربارهی خطرات وصدماتی که محیط به سلامت انسان وارد می کند بحث می
نماید. در این الگوسازگاری فرد با محیط به هنگام تغییرشرایط تعریف شده است.
این الگوبرخلاف الگوی زیستی به عوامل محیطی وتأثیرات وضعیت اقتصادی
واجتماعی وآموزش نیز توجه دارد و این عوامل را به سلامت انسان تأثیر گذار
می داند وبه طور کلی می توان گفت که بر وضعیتها وشرایط خارج از فرد که بر
سلامت او تأثیر می گذارند تمرکز دارد. براساس این الگو بیماری یا عدم
بیماری به معنای ناسازگاری یا سازگاری انسان با تغییرات محیطی و تعاملات
محیطی است(همان منبع).
2-2-1-3- الگوی کلی نگری[7]
این
الگو بر اساس کلیت شخص نه بر اساس بیماری یا عدم بیماری، سلامت را می
سنجد. می توان گفت مجموعه ای از هردوالگو ذکر شده پیشین است. که هم
جنبههای فیزیولوژیکی وزیستی وروانی وهیجانی و... هم جنبههای اجتماعی و
محیطی و... را در دارد واین مجموعه عوامل را بر سلامت انسان مؤثر میداند.
بنابراین بر اساس این الگو سلامت چیزی بیش از سلامت جسمانی است وبه
جنبههای روانی ، اجتماعی، هیجاتی و معنوی فرد وهمچنین روابط بین ابعاد
اشاره دارد(ولیزاده،1391). به طور کلی میتوان چنین گفت دیدگاه کلی نگری
رفتار انسان رامتشکل از ابعاد گوناکون می دانند که نارسایی در هر کدام از
این ابعاد می تواند منجر به اختلالاتی در آن بعد ونهایتاً اختلال در کل
سیستم فرد گردد.در این دیدگاه چون سلامت، پویا وپیوسته است، لذا هیچ بعدی
از آن مستقل ومجزا عمل نمی کند.ووقتی فرد از نظر سلامت در سطح بالا یا
بهینه ای قرار دارد تمام ابعاد به طور یکپارچه وبا هم کار می کنند. محیط
فرد که خانه مدرسه، محیط کار،دانشگاه،جامعه و... است
وهمچنینابعادجسمانی،هیجانی،عقلانی،حرفهای،معنویواجتماعیهمگیباهمدرارتباطهستندتادررفتارنظمباقی
بماند(ادلینووهمکاران،1999؛ولیزاده ،1391).
2-2-2- ابعاد سلامت
دانشمندان معتقدند که سلامت دارای دو بعد است ولی این دوهمپوشانی زیادی با هم دارندکه شامل سلامت جسمانی وسلامت روانشناختی می باشد.
2-2-2-1- سلامت جسمانی
سلامت
جسمانی عبارت است از سلامت بدن که این سلامت از طریق خوردن وآشامیدن
صحیح،ورزش منظم، اجتناب از عادت مضر، آگاهی یافتن و احساس مسئولیت در قبال
سلامت و تندرستی بدنبال مراقبتهای پزشکی بودن در صورت نیاز وشرکت در
فعالیتهایی که به پیشگیری از بیماری کمک می کند، محقق می شود(کاکی،1392).
2-2-2-2 – سلامت روانشناختی
سلامت
روانشناختی را "ادراک مثبت فرد از رویداد وشرایط زندگی" تعریف می کنند.
بعضی روانشناسان خوش بینی یک فرد را در موقعیت و وضعیتهای مختلف در این
راستا مفید می دانند. بعضی از آنها سلامت روانشناختی را مترادف با شادی و
خوشنودی و رضایت از زندگی در نظر می گیرند. که این مؤلفه نشانگراین است که
مردم وقتی شاد باشند وبا شادی زندگی کنند وضعیت کیفی زندگی در آن جامعه
مطلوب است.
شاد
نبودن مردم نشانه دهنده وجود نواقص و مشکلات جدی است. بطور کلی می توان
گفت برای داشتن سلامت روان شرایطی وجود دارد که عبارتند از: روبرو شدن با
وقایع، سازگار شدن با تغییرات موجود، گنجایش داشتن برای اضطرابها، کم توقع
بودن، احترام قائل شدن برای دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران وکمک رساندن
به مردم(گنجی،1384). بنابرتحقیقات انجمن ملی سلامت روانی[8]
، افرادسالمخود را آن گونه که هستند می پذیرند ، از استعدادهای خود بهره
مند می شوند، در مورد عیوب جسمانی و ناتوانی های خود شکیبا بوده واز آن
ناراحت نمی شوند، دیدگاه واقع بینانه داشته وواقعیات ودشواریهای زندگی
راسهل می انگارند.اغلب آرام بوده ونسبت به عقاید تازه گشاده رو هستند. این
افراد شوخ طبع و از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند.افراد دارای سلامت
روان احساس خوبی نسبت به دیگران دارند،آنها می کوشند تا دیگران را دوست
داشته باشند وبه آنها اعتماد دارند،چرا که تمایل دارند دیگران نیز آنها را
دوست داشته باشندوبه آنها اعتماد نمایند.چنین افرادی قادرند که با دیگران
ارتباط گرمی داشته باشند واین روابط را ادامه دهند به علایق دیگران توجه و
احترام می گذارندوآنها به اجازه نمی دهند از سوی دیگران مورد حمله وفشار
قرار گیرند ونیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند وآنها با یکی بودن
با جامعه نسبت به دیگران احساس مسئولیت می کنند.آنها قدرت روبرو شدن با
نیازهای زندگی را دارند ومعمولاً نسبت به خود احساس مسئولیت می کنند وبا
مشکلات به همان شیوه که رخ میدهد برخورد می کنند.آنها پندارهای واقع گرا در
مورد آنچه که قادر به انجام دادنش نیستند را دارند،بنابر این آنها محیط
خود را تا آنجا که ممکن است شکل داده ونیز تا آنجا که ضرورت دارد با آن
سازگار می شوند(ولیزاده،1391).
2-2-3- سلامت روان
موضوع
سلامتی از بدو پیدایش در قرنها و اعصار متمادی مطرح بوده است. اما هرگاه
از آن سخنی به میان آمده عموماً بعد جسمی مد نظر قرار گرفته وکمتر به سایر
ابعاد سلامتی به خصوص بعد روانی آن توجه شده است.
مفهوم
سلامت وبیماری روانی در طول زمان تغییرات و دگرگونیهای زیادی داشته اند.
ارسطو در کتاب اخلاق می گوید : هر انسان به اندازهای سالم است که توانسته
کنشهای بشری را در خود توسعه دهد. از آنجا که بشر بالاترین عملکرد هوش را
دارد پس بهترین زندگی ، زندگی خردمندانه است و سلامت روانی یعنی نوعی زندگی
که استدلال بر آن کاملاً حکومت کند. مفهوم طبیعت گرایانه سلامت روانی توسط
ارسطو، در قرون وسطی نادیده گرفته شد وبه صورت پرهیزگاری تعریف شد.چس از
رن شانزدهم مجدداً سلامت روان شناختی به صورت طبیعت گرایانه تعریف شد.
همزمان با رنسانس روانپزشکی در اواخر قرن 19 سلامت روان شناختی نوعاً به
صورت "فقدان بیماری روانی" تعریف گردید(ولیزاده،1391).
کرسینی[9] (1999)، سلامت روانی را حالت ذهنی [10] ،همراه
با سلامت هیجانی نسبتاً رها شده از نشانههای
اضطرابوناتوانیدربرقراریروابطسازنده، مقابلهباخواستههاومحرکهای
تنشزای زندگی میداند(حدادی،1388).
منظوراز
سلامت روان،سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش،ذهن وفکر میباشد. می توان
چنین نیز گفت که سلامت روانی هنری است که به افراد کمک میکند تا به ایجاد
روشهای صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده و
راه حلهای مطلوب تری را برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند.از نظر کینزبرگ [11]، بهداشت روانی عبارت است از " تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط ویژه درسه فضای مهم زندگی : عشق ، کار وتفریح "(میلانی فر،1389).
سلامت
روان مفهومی است با معانی چندگانه، بعضی از محققین معتقدند که سلامت روان
دریافت مثبت حوادث وموقعیت های زندگی است وبعضی اعتقاد دارند که سلامت روان
ورضایت از زندگی هم معنای شادی هستند(خوش روش وپور محسن،2013).
سازمان
بهداشت جهانی ، سلامت روانی را عبارت ازقابلیت فرد در برقراری ارتباط
موزون وهماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش وحل
مناسب ومنطقی تعارضهای هیجانی وتمایلات شخصی خود می داند. به عبارت دیگر
بهداشت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود ، رشد وکمال باشد. هدف
اصلی سلامت روانی کمک به همه افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر،
هماهنگ تر، شناخت وسیع وپیشگیری از بروز اختلالات خلقی ، عاطفی و رفتاری
است(امینی، 1386).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 46
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری سلامت روان مبانی نظری سلامت روان دانلود مبانی نظری سلامت روان