فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات: 88
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
معنی لغوی خسارت
كلمهی
خسارت لغتی از زبان عربی است كه درزبان فارسی نیز استعمال میگردد و در
فرهنگهای لغت مختلف برای این كلمه معانی مشابه و احیاناً مختلفی ذكر
گردیده است:
چنانكه
كلمه خسارت در «المعجم الوسیط» به معنی «زیان كردن در تجارت» معنی
نمودهاند و مؤلف المنجد ضرر را به معنای ضد نفع، شدت ضیق، سوء حال و نقص
شیء دانسته است. (معلوف،1973 ص447). راغب اصفهانی با عنایت به استعمال این
لغت در قرآن كریم، ضُرّ (وزن فُعْل) را به معنای بد حالی دانسته و هم او می
گوید كه ضُرّ اعم از آنچه در نفس باشد مانند فقدان علم، عفت یا در بدن
مانند نقص عضو یا در حال مانند كمی مال و جاه و ضَرّ (وزن فَعل) پیوسته
مقابل نفع بكار رفته است. (راغب الاصفهانی،1404 ص293) كلمهی خسارت به فتح
خاوراء در زبان فارسی مترادف واژههای زیان و ضرر است (معین،1375 ص1419) و
به معنای 1- ضرر كردن، زیان بردن 2- زیانكاری، زیانمندی 3- زیان، ضرر است.
ازاین رو در معنای
زیان گفته شده است زیان به معنی 1- ضرر مادی یا معنوی، خسارت مقابل سود و
نفع 2- آسیب و صدمه 3- نقصان، زیان بردن و ضرر رسانیدن است در معنای كلمه
ضرر لغت شناسان نوشتهاند، ضرر عبارتست از 1- زیان وارد آوردن 2- گزند
رسانیدن 3- زیان، خسارت، مقابل نفع 4- گزند و آسیب دكتر جعفر لنگرودی در
كتاب ترمینولوژی حقوق درباره معنی خسارت آورده است «خسارت مدنی – فقه» دو معنا دارد.
الف) مالی كه باید از طرف كسی كه باعث ایراد ضرر مالی به دیگری شده به متضرر داده شود.
ب) زیان وارد شده را هم خسارت گویند. (لنگرودی،1376 ص260)
اگر
چه كلمه خسارت از مفاهیم بدیهی و روشن است، تأمّل در آثار لغت شناسان ما
را در دریافت موارد استعمال آن رهنمون میشود. با دقت در موارد استعمال
خسارت و كلمات مترادف آن در زبان فارسی نتیجه میگیریم كه این كلمه در زبان
فارسی به معنای مصدر، اعم از لازم و متعدی، و اسم مصدر بكار گرفته است.
ومعادل فرانسوی واژهی خسارت كلمهی، (دومای)[1] (پریجودوس)[2]" است.
معنی اصطلاحی خسارت
خسارت
تعریف قانونی ندارد (لنگرودی،1376ص 21) بعضی از حقوقدانان داخلی واژهی
خسارت و ضرر را مترادف تلقی كرده و یكی را به جای دیگری استعمال نمودهاند
ولی باید توجه داشت كه واژهی خسارت اعم از كلمهی ضرر است چون كلمهی
خسارت علاوه بر معنای زیان كه به دیگری وارد میشود بر تاوان و غرامتی كه
به زیاندیده داده میشود نیز دلالت میکند. برخی از حقوقدانان در تعریف
ضرر مینویسند: «در هر جا كه نقصی در اموال ایجاد شود یا منفعت مسلمی فوت
گردد یا به سلامت و حیثیت و عواطف شخصی لطمهای وارد شود میگویند ضرر به
بار آمده است.» (کاتوزیان، 1370، ص70) برخی نیز در بیان ضررنوشتهاند:«ضرر
ممكن است به واسطهی از بین رفتن مالی باشد یا به واسطهی فوت شدن منفعتی
كه از انجام تعهد حاصل میشده است.» (سنهوری، 1954،ص697) این تعریف به
تبعیت از ذیل ماده 728 قانون آیین دادرسی مدنی ارائه شده و از جامعیت
برخوردار نیست. بدیهی است حقوق دانان باید با عنایت به قانون و عرف و دیگر
منابع حقوق، تعریف خود را از یك مفهوم ارائه دهند. چه، اتكا به یكی بدون
دیگری چه بسا او را از دستیابی به مفهومی كه از جامعیت برخوردار باشد باز
میدارد، باید اذعان كرد كه مفهوم خسارت و ضرر از مفاهیم عامه است كه
ذاتاً روشن و بدیهی است و ورود حقوقدانان در تعریف آن، بیشتر ناظر به
دستیابی تنوع و تكثر موارد و مصادیق آن است. در قانون مدنی ایران هنگامی
كه از خسارت ناشی از عدم ایفاء تعهد یا جبران خسارت سخن به میان میآید،
منظورشان زیان وارد شده و هنگامی كه از تأدیه خسارت بحث میکنند منظورشان
جبران ضررهای وارد شده میباشد. (مواد 221، 227، 229، قانون مدنی)
(امامی،1366ص 407) در
مواد 9، 12، 13، 14 و 16 قانون آیین دادرسی كیفری عناوین «ضرر و زیان» با
هم به كار رفته است. این نوع به كارگیری واژههای مترادف در نگارش قانون
این ذهنیت را پدید میآورد كه قانون گذار برای این دو واژه معنای متفاوتی
قائل است چون بكارگیری واژههای مترادف در قانون واحد، مغایر با منطق نگارش
قانون است. با تأمل در معنای این دو واژه در این مواد تفاوتی دیده
نمیشود، بنابراین آن را باید بر تسامح در مقام نگارش قانون حمل كرد. برخی
از حقوقدانان در این زمینه نوشتهاند: «در عرف قضایی كشور ما اصطلاح «ضرر و
زیان» بدون اینكه هر یك از كلمات آن دارای آثار حقوقی ویژهای باشد متداول
شده و در اغلب نوشتههای حقوقی و قضایی و حتی در متن بعضی از قوانین دیگر
نیز با همین تركیب به كار رفته و مصطلح شده است.» (آخوندی، 1368 ص272)
قانونگذاردر اصل 171 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در بسیاری از
مواد قوانین مختلف عادی برای ارائه مفهوم خسارت از واژهی ضرر استفاده كرده
است. درآثارفقیهان متقدم تعریف مستقلی از خسارت ارائه نشده است ولی عنوان
ضرر در موارد و مصادیق خسارت به كارگرفته شده است. درمتون فقهی متاخرین نیز
مفهوم خسارت به وسیلهی واژهی ضرر بیان شده است. مرحوم موسی خوانساری در
تقریرات درس فقیه و اصولی مبرز میرزای نائینی مینویسد: «ضرر عبارتست از
فوت آنچه كه انسان آن را داراست، اعم از اینكه نفس باشد یا عرض یا مال یا
جوارح، بنابراین چنانچه مال كسی یا عضوی ا ز اعضای او به جهت اتلاف یا تلف
ناقص شود یا شخص بمیرد یا به عرض او لطمه وارد شود در این صورت میگویند
ضرر به او وارد آمده است، بلكه با عنایت به عرف «عدم نفع» در موردی كه
مقتضی آن تمام و كامل شده باشد ضرر به حساب میآید.» (نجفی خوانساری، 1418-
1421 ص 198) مرحوم شیخ محمدحسین حلی در تعریف ضرر آورده است: «ضرر مصدر
(ضر) نقص در سال یا نفس یا آبرو است همانگونه كه در كتب لغت بدان تصریح شده
است.» (حلی، 1415، ص 201)
مؤلف
در كتاب القواعد الفقهیه ضرر را به معنای از دست دادن هر یك از مواهب و
نعمتهای زندگی اعم از جان، مال و حیثیت یا هر چیز دیگر كه انسان خود از آن
بهرهمند است، دانسته. (مكارم شیرازی، 1411ص 49) پس
در فقه نیز همانند حقوق، سلب حیات فرد، از دست دادن سلامتی جسم، نقص در
اموال، فوت، منفعت مسلم، از بین رفتن حیثیت و اعتبار شخص، لطمه به عواطف
شخصی، خانوادگی، ملی و مذهبی فرد و از دست دادن هر گونه سرمایه و دارایی و
حقی كه شخص واجد آن بوده و از آن بهرهمند بوده است یا اقتضای بهرهمندی آن
در نزد عرف وجود دارد، خسارت و ضرر به شمار میآید. در قرآن كریم خود كلمه
«خسارت» استعمال نشده است ولی كلمات هم خانواده آن مانند «خسراً و
«الخسران» و «خسروا» استفاده شده است. از دیگر معانی اصطلاحی خسارت همانطور
که پیشتر اشاره شد میتوان به تلف و یا نقص مال اشاره کرد. فوت منفعت
میباشد كه فقها آن را عدم النفع مینامند. برخلاف حالت اول در حالت دوم
دارایی زیاندیده بعد از وقوع عمل زیان آور مانند قبل از آن است. معهذا از
اوضاع و احوال چنین بر میآید كه حادثه زیان آور مانع افزایش دارایی
زیاندیده شده است. خسارت و یا ضرر مادی را میتوان به صورت دیگری نیز
معرفی نمود. مثلاً با توجه به اینكه دارایی شخص زیاندیده جمع جبری ارقام
مثبت و ارقام منفی آن است، خسارت یا از تقلیل ارزش و یا از تلف یكی از
ارقام مثبت و یا از افزایش ارقام منفی دارایی (یعنی دیون) نتیجه میشود.
(كاتوزیان، ۱۳۷۴ ص۱۶۴-۱۶۳) در
تعریف دیگر از واژه ضرر یا خسارت از آن به نفع منفی و نفع مثبت یاد شده
است. نفع منفی همان«ازبین رفتن مال» میباشد و نفع مثبت «عدم النفع» است.
مهمترین عناصر نفع منفی عبارتند از:
مخارج
انعقاد معامله از قبیل حق التحریر و تعمیر و مخارج سند رسمی در دفتر اسناد
رسمی. مخارجی كه طرف معامله برای اجرای قرارداد و قبول انجام تعهد متقبل
شده مانند هزینههای حمل، انبارداری، بیمه و... خسارت طرف معامله ناشی از
اجرا یا تمهید مقدمات اجرا میباشد. مثلاً متعهد له در اجرای تعهد خود
كالا را ارسال داشته و كالا به هنگام حمل آسیب دیده است. خسارت طرف معامله
از اینكه به اعتماد وقوع معامله فرصت انجام معامله دیگری را از دست داده
است. من حیث المجموع و با عنایت به تعاریف به عمل آمده به نظر میرسد «ضرر»
یا «خسارت» واجد یك مفهوم عرفی است و كمتر واژه یا اصطلاحی را به میتوان
پیدا نمود كه در مقام توصیف واضحتر از آن باشد. لذا در تشخیص مصادیق نیز
باید به عرف مراجعه كرد و دید كه آیا عرف در خصوص آن مورد را ضرر میشمارد
یا خیر. به طور مثال عرف جوامع پیشرفته امروزی دیگر هیچگونه تردیدی در خصوص
ضرر دانستن حبس انسان صنعتگر یا كارگر یا تاجر به خود راه نمیدهد و جبران
آن را لازمه اجرای قاعده لاضرر میداند. معهذا عرف در قضاوت خود به سیر
عادی و طبیعی و متعارف امور بیاعتنا نمیماند و از ملاكهای نوعی در تشخیص
مصادیق ضرر استفاده میكند.
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری خسارت معنوی مبانی نظری خسارت معنوی دانلود مبانی نظری خسارت معنوی خسارت معنوی