در دهه(1960) بازي هاي آموزشي توجه بسياري از رهبران آموزشي را به خود جلب كردند و آنها ارزش رويكرد آموزشي تجربي در افزايش انگيزه و فهم دانش آموزان در محيط هاي آموزشي را مورد توجه قرار دادند.(ليمن سون، 1999؛ به نقل از بورن هيد[1]، 2006)
پاتریک در تعرف بازی می گوید:بازی عبارت است از مجموعه فعالیت های آزاد و
دلخواه که صرفا با اراده و میل خود شخص صورت می گیرد و پرداختن به آن به
علت فشار و جبر هیچ یک از عوامل درونی و بیرونی نیست(موثقی، 1380).
بازی فعالیت های آزاد و پویا، به منظور لذت بردن گروه، بازی می تواند به
صورت موازی، یا به صورت گروهی، یا ترکیبی از این دو باشد. بازی برای کودکان
مهم است چون بوسیله بازی مهارت های ادراکی-حرکتی و شناختی و اجتماعی
گوناگونی را بدست می آورند. همچنین معنی اساسی آن، کشف خود و جهان است. حفظ
سلامت روانی و بدست آوردن یک زندگی متعادل نیز از معانی بازی می باشد
(ریموند و کورسینی[2]، 2002).
بازی نیز همسان با سایر پدیده ها ابعاد و جنبه های وسیعی را در بر
میگیرد. گوناگونی این ابعاد باعث شده تا تعریف های زیادی از بازی ارائه
گردد. هریک از این تعریفها با برجسته نمودن جنبه ای از بازی دیدگاه خاصی
را ارائه می دهند. در فرهنگ و بستر، بازی به صورتهای زیر تعریف شده است:
-حرکت، جنبش و فعالیت به مثابه حرکت عضلات
- آزادی یا محدودیتی برای حرکت یا جنبش
- فعالیت یا تمرین برای سرگرمی، تفریح یا ورزش
مشخصه این تعاریف محدود نمودن آن به جنبش های حرکتی و عضلانی است و این
امر باعث میشود تا تفاوت میان بازی و ورزش از نظرها دور بماند(مهجور،
1376)
ورزش در فرهنگ و بستر به معنی هرگونه فعالیت یا تمرین است که باعث لذت،
سرگرمی، تفریح یا اشتغال باشد و یا فعالیتی که نیاز کم و بیش به حرکات شدید
و قوی و زورورزی بدنی دارد و بر اساس برخی از سنتها و یا قوانین مقرر
انجام شود. آنچه در تعریف ورزش اضافه گردیده عبارت «رعایت برخی از سنتها و
قوانین مقرر» است که این موضوع در بازی نیز صدق می کند. یعنی انجام هر
بازی مستلزم رعایت مجموعه ای از قوانین و سنتها است. خواه این قوانین و
سنتها بهصورت آشکار برای مشاهدهکننده مشهود باشد و خواه نظارهگر آنها
را بدون مشاهده به صورت درونی اجرا کند(احمدوند،1390).
وﯾﮋگیهای اساسی بازی:
برای اینکه بتوان فعالیتی را بازی نامید، باید دارای پنج وﯾﮋگی اساسی باشد(روبین، فاین، و واندنبرگ[3]،1983). اول اینکه بازی دارای انگیزه درونی است. هدف آن در خودش نهفته است، و تنها به خاطر رضایت حاصل از انجام آن صورت می پذیرد.
دومین وﯾﮋگی بازی این است که به صورت آزادانه انتخاب شود. اگر کودکان
وادار شوند یا حتی با ملایمت زیر فشار قرار گیرند تا بازی کنند، ممکن است
هیچگاه به فعالیت تعیین شده به چشم بازی نگاه نکنند. برای مثال در بررسی
کینگ[4](1979)،
مشخص شد اگر معلم برای شاگردانش بازی را تعیین کند، آنها به آن همچون کار
می نگرند؛ در صورتی که اگر خودشان حق انتخاب داشته باشند آن گاه همان
فعالیت را نوعی بازی می دانند.
سومین وﯾﮋگی اساسی بازی این است که باید خوشایند باشد.کودکان بایستی از
انجام آن لذت ببرند وگرنه نمی توان آن را به عنوان بازی در نظر گرفت.
چهارمین وﯾﮋگی بازی، واقعیت گریزی است. به این معنی که با عنصر وانمود
سازی به معنای بر هم ریختن واقعیت برای انطباق با رغبت های بازیکن همراه
است.این امر به وﯾﮋه در بازی های نمادین که وﯾﮋگی اصلی دوره ی پیش دبستانی
است، مصداق دارد؛یعنی هنگامی که کودکان مدت زیادی از وقت خودرا برای آزمودن
نقش های جدید و بازی کردن در صحنه های تخیلی صرف می کنند.
سرانجام اینکه بازیکن باید در بازی شرکت داشته باشد.کودک باید از لحاظ
جسمانی، روانی و یا هردو درگیر باشد، نه اینکه منفعل،یا نسبت به آنچه روی
می دهد، بی تفاوت باشد(گنجی1391).
نظریه های مرتبط: