پرخاشگري
رفتارهاي
ضد اجتماعي و پرخاشگري در زمره شايع ترين علل ارجاع کودکان و نوجوانان
به کلينيکهاي بهداشت رواني هستند. آنچه باعث توجه محققان به رفتارهاي
پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتارهاي بين فردي و همچنين اثر
ناخوشايند آن بر حالات دروني و رواني افراد است. عدم مهار رفتارهاي
پرخاشگرانه از يک سو مي تواند باعث ايجاد مشکلات بين فردي و جرائم مختلف
شده و از سوي ديگر درونريزي را نيز به همراه دارد و باعث انواع مشکلات جسمي
و رواني ميشود (اليس، 1999).
پرخاشگري
رفتار منحصر به فردي نيست. در اصل اين کلمه به رفتارهايي اشاره دارد که
افراد انجام داده و باعث آسيب هاي عاطفي، روانشناختي و جسماني به ديگران مي
شوند. ضربه زدن، لگد زدن يا مشت زدن يک کودک به کودکان ديگر تصور قالبي
اکثر افراد از پرخاشگري دوران کودکي است، اما انواع ديگر رفتارها را نيز مي
توان به عنوان رفتار پرخاشگرانه طبقه بندي کرد. رفتارهايي نظير پخش شايعات
زشت در مورد ديگري، طرد عمدي يک فرد از گروه، اسم گذاري و مسخره کردن
ديگران نيز در زمره رفتارهاي پرخاشگرانه قلمداد مي شوند. اکثر کودکان در
چند مرحله از دوران تحصيلي خود با رفتارهاي پرخاشگرانه مواجه مي
شوند(نواکو، وهمتاب، 1998؛ به نقل از ابوالمعالي و همکاران، 1388).
پرخاشگري
از مسائل مبتلا به دوران نوجواني است. همه روزه در مدارس و خيابانها
نوجواناني مشاهده مي شوند که به زد و خورد، دعوا و رفتارهاي پرخاشگرانه مي
پردازند و به همين علت مورد تنبيه انضباطي چه در مدارس و چه در خانه قرار
مي گيرند. نوجوانان پرخاشگر معمولا قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و
اخلاق جامعه اي که در آن زندگي مي کنند را زير پا مي گذارند، در اغلب
موارد والدين و اولياي مدارس با آنها درگيري پيدا مي کنند و حرکات آنها
گاهي به حدي باعث آزار و اذيت اطرافيان مي شود که به اخراج آنها از مدرسه
مي انجامد. آنچه که باعث توجه محققان به رفتار پرخاشگرانه شده است اثرات
نامطلوب آن بر رفتار بين فردي و همچنين اثر ناخوشايند آن بر حالات دروني و
رواني افراد است. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اينکه مي تواند باعث
ايجاد مشکلات بين فردي و جرم، بزه و تجاوز به حقوق ديگران شود، مي تواند
درونريزي شده و باعث انواع مشکلات جسماني و رواني مانند زخم معده،
سردردهاي ميگرني و افسردگي گردد (اليس، 1999). برخي از مشکلات جدي اجتماعي
مانند کودک/ همسرآزاري و اشکال مختلف کشمکش بين گروهي به روشني ريشه در خشم
و ناتواني مهار برانگيختگي خشم دارد (نواکو، وهمتاب، 1998؛ به نقل از
ابوالمعالي و همکاران، 1388).
پرخاشگري
مربوط به يک سن و دوره خاصي نيست و همانطور که در تحقيقات متعدد مشخص شده
است، پرخاشگري و خشونت از سنين خردسالي وجود داشته و در طول زمان تداوم
يافته و در نوجواني و بزرگسالي ادامه مييابد (صادقي، احمدي و عابدي،
1381).
بيشترين
بروز و ظهور پرخاشگري در سنين نوجواني است (کاپلان و سادوک، 1387).
تحقيقات ميزان بالايي از جرم هاي خشونت آميز از جمله ضرب و جرح، دزدي، آتش
افروزي، قتل و تجاوز را بين نوجوانان نشان ميدهد. اين نوع انحرافات به
احتمال زياد ماهيتي پرخاشگرانه و خشونتآميز دارند.
با
توجه به اثرات ناخوشايند رفتار پرخاشگرانه، مدت مديدي است که عصبانيت و
خشونت به عنوان مشکلي جدي در دوران نوجواني تلقي گرديده و نياز به بررسي
هاي باليني و قانوني دارد. نوجواناني که در مهار خشم خود دچار مشکل مي شوند
و اغلب رفتارهاي خشن از خود بروز مي دهند، هدف روشهاي متعددي قرار
گرفتهاند. محققان زيادي در پي تمهيدات و روش هايي براي مهار پرخاشگري و
درمان آن بودهاند بودهاند (فايندلر[1] و اکتون[2]، 1987).
يکي
از روش هاي رفتاردرماني شناختي است که در مشکلات رفتاري نوجوانان نيز
مداخلات سودمندي ارائه داده و در درمان و مهار خشم نيز کارايي آن مورد
تاييد قرار گرفته است، ديدگاه اليس و درمان عقلاني- رفتاري- عاطفي ميباشد.
در ديدگاه اليس خشم به علت تاثير افکار غيرمنطقي بر احساسات و رفتار افراد
ايجاد مي شود و درمان پرخاشگري نيز بوسيله تصحيح و تغيير افکار غيرمنطقي و
جايگزين نمودن افکار منطقي صورت مي گيرد (اليس، 1999).
شناخت
پرخاشگري مستلزم آن است که نه تنها بين رفتارهاي مختلفي که به عنوان رفتار
پرخاشگرانه در نظر گرفته مي شود تمايز قائل شويم، بلکه تمايز بين تاريخچه و
هدف اين رفتارها نيز حائز اهميت است (هنسي و گويرين، 2002؛ ترجمه توزنده
جاني، 1384). رفتار پرخاشگرانه کودک تجربه اي روزمره براي کودک و خانواده
است که ريشه در ويژگي هاي خاص هر فرهنگ دارد.
تعريف پرخاشگري
پرخاشگري
و خشونت يک پديده ساختاري و چند بعدي است و داراي کارکردهاي مثبت مي باشد.
در زبان عامه پرخاشگري را تنها به معناي زور ورزي و خشونت به کار مي برند
ولي چنين استنباطي تنها بخشي از مفهوم پرخاشگري را پوشش مي دهد. بنا به
تعريف ارونسون، پرخاشگري عملي است که هدف آن اعمال صدمه و رنج به ديگري است
(ارونسون، 1969؛ به نقل از محسني تبريزي، 1379). تعريف خشونت به معناي عام
عبارت است از حمله به ديگري. در نتيجه در هر عمل خشني مفهوم پرخاشگري
مستور است؛ ولي همه خشونت ها الزاما به صورت پرخاشگري خودنمايي نمي کنند
(شيخاوندي، 1379).
انواع پرخاشگري
پرخاشگري،
مفهوم بسيار پيچيده اي است. اين رفتار از يک سو، زير تاثير عوامل موقعيتي و
روانشناختي است و از سوي ديگر، عوامل ژنتيکي و زيست شناختي در استقرار و
گسترش آن نقش بسيار عمده اي بازي مي کنند. از اين رو، ارائه تعريفي دقيق و
عيني از اين سازه، دشوار است. با اين وجود، بارون و ريچاردسون (1994؛ به
نقل از محمدي، 1385) در تعريف پرخاشگري، نشان داده اند که، هدف اينگونه
رفتارها تخريب و آسيب رساني به يک موجود زنده و اموال اوست. رفتاري که سبب
بروز واکنش هاي دفاعي و اجتنابي از سوي قرباني مي گردد. در پژوهش هاي
فراواني نشان داده شده است که پرخاشگري يک پديده کلي نيست، بلکه رفتارهاي
پرخاشگرانه در چارچوب زير ريختهاي متفاوتي بروز مينمايند. موير (1968؛ به
نقل از محمدي، 1385) نشان داد که پرخاشگري حتي در حيوانات هم به شکل واحد
بروز نميکند. به همين منظور وي چندين زيرريخت از رفتار پرخاشگرانه حيوانات
را متمايز کرده است: پرخاشگري شکار، پرخاشگري رقابتي، پرخاشگري دفاعي و
پرخاشگري تحريکپذير.
مدل
بسيار خوبي که افزون بر گسترش حوزه نظري پرخاشگري به ابزارسازي نيز
انجاميده مدل چند بعدي باس و پري (1992) است. آنها پرخاشگري را به سه حوزه
کلي تقسيم کردند: 1) بعد ابزاري يا حرکتي: اين بعد به شکل پرخاشگري کلامي و
جسماني نمايان ميگردد و هدف اصلي آن رساندن آسيب و زيان به ديگران است؛
2) بعد عاطفي و هيجاني: اين بعد از پرخاشگري که به صورت خشم بروز ميکند،
عوامل و شرايط دروني ارگانيزم را براي برانگيختگي فيزيولوژيک و هيجاني،
آماده ميسازد. بعدي که وظيفه تدارک و آماده سازي رفتار پرخاشگرانه را بر
عهده دارد. 3) بعد شناختي: اين عامل که خصومت نام دارد سبب ايجاد احساس غرض
ورزي، دشمني و کينه توزي نسبت به ديگران ميشود.
مفاهيم
خشم، خصومت (کينه توزي) و پرخاشگري را گاهي به جاي يکديگر به کار ميبرند و
هنوز ارائه تعريف روشن از هر يک از اين مفاهيم و نشان دادن تفاوتهاي آنها
دشوار به نظر ميرسد. با وجود اين، ميتوان خشم را يک حالت هيجاني يا
احساس دروني ناشي از برانگيختگي فيزيولوژيکي و شناخت و افکار مربوط به
کينهتوزي تعريف کرد (اونيل[3]،
2006). براي جلوگيري از اين سه مفهوم، ميتوان خشم را به عنوان هيجان،
کينهتوزي را به عنوان نگرش در بعد شناختي و پرخاشگري را به عنوان رفتار در
نظر گرفت. خشم به عنوان يک حالت هيجاني توصيف کرد که شالوده کينهتوزي و
پرخاشگري را تشکيل ميدهد. مراد از خصومت يا کينهتوزي نگرش پرخاشگرانهاي
است که فرد را به سوي رفتار پرخاشگرانه ميکشاند؛ در حاليکه پرخاشگري به
عنوان رفتاري قابل مشاهده که با هدف آسيب يا زيان رساندن انجام ميشود در
نظر گرفته ميشود (دلوشيو و الري[4]، 2004).
بنابراين،
رفتار پرخاشگرانه انسان در يک سازه کلي ريشه دارد. سازهاي که در سطح
ميتواند به صورت خشم، خصومت، پرخاشگري جسماني و پرخاشگري کلامي نمايان
گردد. اين ابعاد پرخاشگري، ميتواند زمينه بروز انواع آسيبهاي جسماني و
روانشناختي را فراهم سازند.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 38
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری پرخاشگري مبانی نظری پرخاشگري دانلود مبانی نظری پرخاشگري