کارآفرینی
کارآفرینی،
خلق کسب و کار، هدایت منابع، تبدیل فرصتها به دستاوردها و ارائه محصولات
جدید است که سبب خوداشتغالی، دیگر اشتغالی و یا ایجاد ارزش افزوده میشود.
کارآفرین کسی است که با بهرهگیری از منابع موجود، بهکارگیری خلاقیت،
شناخت فرصتها و پذیرش ریسکها به ایجاد یک کسب و کار میپردازد (سالازار،
1376). کارآفرینی ریشهای به درازای تاریخ دارد. کارآفرینی مفهومی عینی و
عملی است که همزمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین و تلاش برای کسب درآمد
و تامین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است. با این وجود، توجه
آکادمیک به مفاهیم این دانش سابقه چندانی ندارد (سعیدی و مهتدی، 1378).
کانتیلون به عنوان بنیانگذار واژه کارآفرینی، خود اشتغالی را کارآفرینی
میداند. از دیدگاه وی، کارآفرین سازماندهنده بنگاه اقتصادی است و در
عملکرد تولید و توزیع آن نقش محوری دارد (احمد پور، 1384). در سال 1848
واژه کارآفرینی (Entreprenerurship) توسط جان استوارت میل در زبان انگلیسی ترجمه شد. وی عمل کارآفرین (Entreprener)
را شامل هدایت، نظارت، کنترل و مخاطرهپذیری میدانست و عامل متمایزکننده
مدیر و کارآفرین را مخاطرهپذیری معرفی کرد. بنابر تعریف واژهنامه
دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متهد میشود مخاطرههای یک فعالیت
اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند . ژوزف شومپیتر، استاد دانشگاه
هاروارد معتقد بود که کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و
نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد. از دیدگاه
شومپیتر نوآوری ملاک کارآفرینی است (سالازار، 1376). برخی نیز از
ریسکپذیری یا مخاطرهپذیری همچون عامل کلیدی برای تعریف کارآفرینان
استفاده میکنند. اقتصاددانان نیز بر این عقیدهاند که کارآفرینی فقط یک
فعالیت اقتصادی نیست، بلکه یک پدیده فرا اقتصادی است و در اصل دارای ماهیت
اقتصادی نمیباشد (قمبرعلی و زرافشانی، 1387). بعضی هم کارآفرینی را به
معنای آگاهی از فرصتهای سودآور کشف نشده دانستهاند (Kirzner, 1979).
ویژگی های کارآفرینان
كارآفرين
را از دو ديدگاه متفاوت تعريف مي کنند: از ديد يک اقتصاددان و از ديد يک
روانشناس. از ديد يك اقتصاددان، يك كارآفرين كسي است كه منابع و نيروي
انساني و مواد و ساير دارايي ها را تركيب مي نمايد، به گونه اي كه ارزش
آنها افزايش يابد و كسي كه تغيير ايجاد مي كند، نوآوري مي نمايد و تقاضاي
جديد ايجاد مي نمايد. از ديد روانشناس، يك كارآفرين كسي است كه به طور خاص
به واسطه برخي نيروها مثل نياز به كسب و به دست آوردن، آزمودن، عمل نمودن و
شايد فرار از قدرت ديگران هدايت مي شود.
در حاليكه كارآفرينان وجوه اشتراك زيادي دارند، از بسياري جهات نيز متفاوت
مي باشند. يك مجموعه معين از ويژگيها و رفتارها وجود ندارد كه هر
كارآفريني آن را دارا باشد. آن چيزي كه در شرايط مختلف لازم مي باشد، به
تركيبي از بازيگران كليدي و نحوه ايجاد و حذف فرصتها و كمبودها و نقاط قوت
موسسان وابسته است. با اين وجود، مطالعاتي نيز نشاندهنده وجود يك مجموعه
مشترك از ويژگيها در كارآفرينان مي باشد. برخي از اين ويژگيهاي كليدي كه در
يك كارافرين موفق موجود بايد باشد عبارتند از نوآوري، ابتكار، محرك هاي
رواني موفقيت، تمايل به ريسك پذيري حساب شده، انعطاف پذيري و رقابت جويي (Johnston et al, 2009).
شخصیت از ملزومات كارآفرینی است توسعه كار آفرینی نیازمند تربیت افراد
كارآفرین میباشد. در سرتاسر دنیا مراكز مختلفی برای آموزش و كارآفرینی
وجود دارد. اگرچه برخی از افراد روحیة كارآفرینی بیشتر را وابسته به تحولات
زندگی افراد در طول سالیان مختلف میدانند ولی این تناقضی با آموزش
كارآفرینی ندارد. در آموزش كارآفرینی بایستی افرادی كه بصورت بالقوه از
روحیه كارآفرینی برخوردارند انتخاب شده و سپس شخصیتشان به فعلّیت برسد.
نقش دولت در توسعه كارآفرینی، علاوه بر ایجاد بسترهای سختافزاری،
نرمافزاری و حمایتی از كارآفرینی، شناسایی، آموزش و هدایت فعالیتهای
كارآفرینانه است.(Ward, 2004) ويژگي
هایي مانند تعهد، اعتماد به نفس، سرسختي، نياز به كسب، فرصت سازي، ابتكار،
مسئوليت پذيري، توانايي حل مشكل، توانايي ساخت تيم در كارآفرينان مشترك
است. تلاش براي تعيين ويژگيهاي شخصيتي و روانشناختي يك كارآفرين محكوم به
شكست است، زيرا براي هر تعريف سنتي از تيپ كارآفرينانه، مثالهاي نقض
متعدددي كه آن تئوري را تكذيب مي نمايد وجود دارد. آنها چنين بحث مي
نمايند: زماني كه عوامل محيطي نمي توانند مستقل از عوامل روانشناختي بررسي
شوند، ديدگاه كلي از كارآفريني ناكافي است. كارآفرينان نه تنها به وسيله
ويژگيهاي شخصيتي قابل شناسايي هستند، بلكه به اندازه آنچه که آنها هستند،
آنچه كه يك كارآفرين انجام مي دهد نيز مهم است. بنابراين ضروري است كه
كارآفرين را به صورت يك شكل رفتاري در نظر بگيريم و نه تنها به صورت مجموعه
اي از ويژگيهاي مشترك. برخلاف صاحبان و مديران سنتي كسب و كارها كه به
واسطه منابع تحت اختيارشان شناخته مي شوند، كارآفرينان داراي جهت گيري
استراتژيك بوده و به دنبال فرصتها هستند. پیتر دراکر بيان مي كندكه
كارآفريني يك شكل رفتاري است كه به وسيله تمرين نوآوري سيستماتيك، كه
عبارتست از تحليل سيستماتيك فرصتها و جستجو براي تغييراتي كه عامل نوآوري
مي شوند آموخته مي شود. اين نشان مي دهد كه كارآفرينان كساني هستند كه اين
رفتار را بروز مي دهند و به صورت سيستماتيك فرصتهاي ناشي از تحولات را جذب و
تحليل مي نمايند و سپس دانش تجربي خود را بر اساس آن مي سازند (Mcquaid, 2002).
سه موج در کارآفرینی
تا دهه 1980 سه موج وسیع، کارآفرینی را به جلو هدایت کرده است:
موج اول.
انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و
تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیو های سریع خلق
ثروت که از اواسط دهه 1950 شروع شد.
موج دوم. این موج شامل ارائه رشته های آموزش کارآفرینی در حوزه های مهندسی و بازرگانی است که از دهه 1960 به پا شد.
موج سوم.
این موج شامل افزایش علاقه مندی دولتها به تحقیقات بیشتر در زمینه
کارافرینی و بنگاههای کوچک، نشر آموزشها به شاخه های دیگر علوم اقتصادی،
روانشناسی و مدیریتی، تشویق رشد شرکت های کوچک و انجام تقیقات در خصوص
نوآوریهای صنعتی است که از اوائل دهه 1980 آغاز شد (حسینی،1386).
لذا کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.
بالعکس
، مطالعات اخیر نشان می دهد که آموزش کارآفرینی نقش مهمی را در بهتر کردن
روحیه کارآفرینی در میان فارغ التحصیلان دانشگاه دارد. طبق نظر کولورید و
موان، دانشجویانی که دوره یا رشته ای را در زمینه کارآفرینی گذرانده اند،
علاقه بیشتری برای کارآفرین شدن دارند و این دانشجویان، نسبت به دیگر
دانشجویان در گرفتن دغدغه ای برای آغاز یک کسب و کار جدید کارآفرینانه تر
عمل می کنند . تحقیق دلالت بر این دارد که اگر چه توسعه کارآفرینی صرفاً با
آموزش کافی نیست اما به احتمال زیاد آموزش در کمک به تشکیل کارآفرینی
تاثیر داشته است (38 ،2001 ،Morris et al). در
تحقیقی دیگر، وب نشان داد که دانشجویانی که در یک برنامه کارآفرینی شرکت
می کنند نسبت به دانشجویان دیگر ، بیشتر علاقه مند به شروع کسب و کاری توسط
خودشان بودند. آپتون دریافت که 40% از آنهایی که در دوره های آموزش
کارآفرینی حضور داشته اند کسب و کاری را خودشان شروع کرده اند . طبق نظر
ابراهیم و سوفانی، مدرسه و سیستم آموزشی نقش مهمی در شناسایی و شکل دادن
ویژگیهای کارآفرینانه دارد . طبق دیگرتحقیقات آموزش کارآفرینی، علی الخصوص
آموزش تکنیکی، برای افزایش مهارت و نوآوری در یک محیط چالش برانگیز اهمیت
دارد (559 ،2009 ،Mahmood et al). مطالعات
مذکور نشان می دهد که علیرغم اعتقاد به اینکه کارآفرینی ذاتی است، روشهایی
برای جایگزین کردن کارآفرینی وجود دارد. بنابراین آموزش کارآفرینی در
جامعه امروز ضروری است. آموزش کارآفرینی بطور سنتی به عنوان آموزشی تعریف
شده که مهارت های مورد نیاز برای استقرار کسب و کار جدید را فراهم می کند
اما با محتوایی که در آن مهارتها مهم هستند و حالت بهینه برونداد دارند.
طبق دیدگاه هیتی و جورمن تعدادی روش برای آموزش کارآفرینی بر اساس اهداف
چنین آموزشی پیشنهاد شده است(495 ،2005 ،Verheul et al).
در صورتیکه هدف آموزش افزایش درک ما از کارآفرینی باشد، اغلب روش مؤثر
برای عملی سازی هدف، فراهم کردن اطلاعات از طریق کانالهای عمومی مانند
رسانه، سمینارها یا سخنرانی ها است. این شیوه از لحاظ ارسال اطلاعات به
جمعیت گسترده ای در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه مؤثر است. در صورتیکه هدف
آموزش، مجهزکردن افراد به مهارتهای کارآفرینانه ای است که به طور مستقیم
قابل کاربرد برای کار هستند، بهترین روش برای انتشار آموزش و پرورش از طریق
ابزاری مانند آموزش صنعتی است. در پایان، در صورتیکه هدف آموزش آماده کردن
افراد برای فعالیت به عنوان یک کارآفرین است، تکنیک مؤثرتر، تسهیل کسب
تجارب از طریق تلاش برای کارآفرینی در یک محیط کنترل شده است. برای نمونه
از طریق تظاهر به کسب و کار یا نقش بازی کردن. مفهوم ضمنی این دیدگاه این
است که مؤسسات آموزشی نقش بالقوه ای در ارائه آموزش کارآفرینی دارند(139 ،2003 ،Luthje et al). کیبری
دیدگاهی کمی متفاوت را با تأکید بر اینکه آموزش کارآفرینی متفاوت با
مطالعات مدیریت سنتی است که بعدها ممکن است مانع توسعه ویژگی و مهارت
کارآفرینی شود بیان نمود. بنابراین، آموزش کارآفرینی نیاز به یک تدریس
متفاوت دارد که در آن آموزش کارآفرینی باید با یادگیری تجربی، یادگیری
همراه عمل، و آموزش کارآفرینانه همراه باشد. آموزش کارآفرینی بیشتر از
مدیریت یا شروع یک کسب وکار جدید است، بلکه در مورد یادگیری است. یعنی
یادگیری همراه با تجربه، مهارت و دانش، به منظورکسب آمادگی برای شروع یک
سرمایه گذاری جدید. بنابراین، در این مقاله آموزش کارآفرینی اشاره به یک
برنامه رسمی برای تجهیز دانشجویان با دانش و مهارت های مورد نیاز جهت تشخیص
فرصتهای کسب و کار، جستجوی دیدگاه های مشتری، شبکه و درک نیازهای بازار،
خلق ایده، توسعه یک برنامه کسب و کار، انجام یک کسب و کار و ارزیابی مسائل
محیطی، سازمانی و سیاسی دارد (500 ،2003 ،Li et al).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 44
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری كارآفرينی سازماني مبانی نظری كارآفرينی سازماني دانلود مبانی نظری كارآفرينی سازماني كارآفرينی