تعریف اخلاق اخلاق مفهوم پيچيدهاي است كه در ميان فرهنگهاي مختلف، به تبادل نظرات و عقايد افراد در خصوص نظامهاي اعتقادي و ارزشي اطلاق ميشود. ريشههاي واژه «اخلاق» به كلمه "اتيكوس[8]" که در يونان قديم به معني «قدرت و نفوذ رسوم و سنن» برميگردد. برخي عقیده دارند که میتوان هر دو واژه اِتیکال[9] و مُورال[10] را به معنای «اخلاقي» و مترادف با همديگر در نظر گرفت (امینیفسخودی،1387: 97). همچنین میتوان گفت اخلاق از نظر لغوی جمع خلق است که در قرآن هم آمده است. واژه خلق چنان که در لغتنامهها آوردهاند عبارت است از: عادت، رویه، سجیه و امثال آن. وقتی میگوییم:
خلق من است؛ یعنی عادت کردهام، روش من این است (کلهر،1383: 20). اخلاق
جمع خُلق و خُلق از ماده «خ ل ق» است. از ماده خَلق نیز مشتق میشود. «خَلق» بر شکل ظاهری ایشان ناظر است و «خُلق» بر شکل باطنی آن. خَلق صورت است و خُلق سیرت. انسانها همانگونه که در شکل ظاهری با یکدیگر متفاوتند و بندرت میتوان دو فرد کاملاً شبیه یکدیگر یافت، از حیث باطنی و نفسانی نیز بسیار متنوعند (واثقی،1384: 20).
اخلاقکار[1]
به
دلیل اینکه در ادامه مطالب بحث اخلاقکار به طور تفصیلی مورد بررسی قرار
میگیرد، از تکرار آن در این قسمت خودداری شده و تنها جزئی از مفهوم آن
ارائه میگردد.
منظور از مفهوم اخلاقکار، این است که نیروهای کاری بر دو دستهاند؛ بعضی تمایل فراوان به فعالیت، تلاش و کوشش دارند و سکون و آرامش را پسندیده نمیدانند و فضایل اخلاقی آنان در کارهایشان شکوفا میگردد.
برعکس، گروهی هم تمایل به کار و مجاهدت ندارند و تنها با نیروهای جبری و
فشارهای بیرونی باید آنان را به کار وادار کرد. البته از اخلاق نیک، آن است
که انسان فعال باشد و محصول فعالیت او برای همنوعانش مفید و ثمربخش واقع
شود. هر کس با انجام کاری که قابلیت و توانایی آن را در خود احساس میکند، به جامعه انسانی خدمت میکند و در جهت رفع مشکلات جامعه یا برای ارتقای ابعاد گوناگون آن باید سعی و تلاش پیگیر و مستمر داشته باشد (خانیجزنی،1387: 92).
کار[2]
کار
فعالیتی خاص جوامع بشری است و به عنوان یک ضرورت در زندگی اجتماعی مطرح
است. در انطباق با تحولات جوامع، کار نیز با تقسیمات گوناگون دستخوش تغییر
گردید. تا پیش از انقلاب صنعتی تقسیم کار ساده و بر مبنای جنس و سن بود با
ورود صنعت و دگرگون شدن ساختارهای جامعه، تقسیم کار اجتماعی نیز پیچیده شد
(پوریوسفی و همکاران،1391: 136).
کوشش بخشی جدائیناپذیر
از زندگی انسان است. کار ممکن است با تغییر شرایط اشکال مختلف به خود
بگیرد ولی همیشه به عنوان عاملی در زندگانی ما موجود است. زندگی یک تلاش
است. پیشرفت همیشه در سایۀ تلاش ممکن میشود و بدون آن زندگی مفهوم و معنای خود را از دست میدهد؛ پیشرفتهای ماشینی کار و کوشش را غیرضروری ننموده است، بلکه به آن شکل تازهای بخشیده و برای ما در این مسئله دریچۀ تازهای گشوده است. در دید اقتصادی کار یک عنوان کلّی است که به مجموعۀ خدماتی که به تولید محصول[3] میانجامد و نیروی انسانی و توانائی و امکانات جسمی و روانی وی را بکار میبرد اطلاق میگردد (کامیابی،1389: 13).
تعریف کار
از نظر فلسفی، هر فعلی که در جهان صورت میگیرد،
کار است و از نظر اقتصادی هر فعالیتی که به تولید یا عرضه کالا و خدمات
منجر شود و منافع مالی را به دنبال داشته باشد، کار محسوب میشود. به لحاظ جنبه ارزش کار، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی از نهج الفصاحه میفرماید: «خداوند کسی را که کاری را آغاز کرده است و آن را کامل کند دوست دارد» (خانیجزنی،1387: 92).
فرامرزی
به نقل از حسینی (1385: 8) کار را جوهره فکری و عملیاتی انسان در محیط
طبیعی و اجتماعی میداند. انسان به واسطه فعالیت، اندیشه و عملیات جوارحش
توانسته کار کند و با تغییر محیط پیرامونی شرایط بهتری را برای خود و زندگیاش فراهم بیاورد. مفهوم کار در دو دوره طولانی حیات انسان یعنی آن زمان که بدون هیچ دخل و تصرفی در طبیعت به جمعآوری خوراک میپرداخته و دوره بعدی که برای تأمین مایحتاج غذاییاش شروع به مهاجرت میکند، مفهوم سادهای بوده است؛ امّا از وقتی ابزارسازی در کنار این نوع زندگی ظاهر میشود این مفهوم با تغییراتی مواجه میگردد. در واقع ابزارسازی آدمها را در دو سو تقسیمبندی میکند؛ افرادی که فقط روی زمین کار میکنند و عدهای که امکانات و ابزارهای کار روی زمین را فراهم میآورند. این عده همان صنعتگران یا پیشهوران بودند. از طرفی جامعه انسانی وقتی گسترش مییابد خود به خود تقسیم اجتماعی کار توسعه پیدا میکند. به تدریج با توسعه جوامعی که به صورت خانوادگی و خویشاوندی زندگی میکردند نماد حکومت ظاهر میشود و در نهایت به دوران پیدایش صنعت جدید میرسد که با ماشین بخار آغاز میشود و تحول عمدهای در مفهوم کار و تولید ایجاد میکند.
اخلاقکار
امروزه در تجزیه و تحلیل رفتار سازمانها، پرداختن به اخلاق و ارزشهای اخلاقی یکی از الزامات است .نماد بیرونی سازمانها را رفتارهای اخلاقی آنها تشکیل میدهد که خود حاصل جمع ارزشهای گوناگون اخلاقی است که در آن سازمانها، ظهور و بروز یافته است (تولایی،1388: 15)، که آن را میتوان اخلاقکار در سازمانها نامید.
تعریف اخلاقکار
اخلاقکار به نقل از چرینگتون[6]
(2006: 154) به عنوان یک تلاش مثبت در جهت انجام کار است؛ یک اعتقاد راسخ
که کار به خودی خود مهم میباشد و داشتن شغل خوب برای هر فرد امری حیاتی
است. در واقع این تعریف به کارکنانی اشاره دارد که، بسیار فعال بوده و
کالاها و خدمات خود را با کیفیت بالایی تولید میکنند (ویمبا[7]،2011: 18).
از جهت دیگر، اخلاقکار
متعهد شدن توان ذهنی، روانی و جسمانی فرد یا گروه به اندیشه جمعی در جهت
اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو است. اخلاقکار مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب میشود. منابع انسانی، پایه اصلی ثروت ملتها را تشکیل میدهند. سرمایه و منابع طبیعی، عوامل تبعی تولیدند، درحالیکه انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایهها را متراکم میسازند، از منابع طبیعی بهرهبرداری میکنند، سازمانهای اجتماعی – اقتصادی و سیاسی را میسازند و توسعه ملی را به جلو میبرند (کاویان،1384: 45).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 90
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری اخلاق کار و هوش سازمانی مبانی نظری اخلاق کار و هوش سازمانی اخلاق کار و هوش سازمانی اخلاق کار هوش سازمانی