تعریف مفهوم شادمانی
در
اواخر قرن بیستم، با رشد خشونت و تأثرات روانی نظیر افزایش اضطراب،
افسردگی و سایر بیماریها موضوع شادی و شادمانی بشر، به عنوان یکی از
موضوعات مورد مطالعه ی جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصان تعلیم وتربیت
مطرح شد. این موضوع جدیداً حتی درحوزه علوم پزشکی نیز مطرح گردیده است.
محور اصلی این بررسی ها بررسی عوامل تأثیرگذار بر شادی است ولی پاسخگویی به
این پرسش ها در گرو درک مفهوم شادمانی است. مناسب ترین تعریف برای شادمانی
کدام است؟ عوامل همبسته با این عنصر کدامند؟ آیا شادمانی را منحصراً در
عوامل مادی باید جستجو کرد یا نه؟ می باشد. واژه شادکامی، چندین مفهوم
متفاوت را به ذهن متبادر می کند( برای مثال شادی، خشنودی، لذت و خوشایندی
و....)، از این رو تعدادی از روان شناسان، به اصطلاح بهزیستی ذهنی اشاره می
کنند، که در برگیرنده ی انواع ارزشیابی ها است که فرد از خود و زندگی اش
به عمل می آورد(داینر،2002). این ارزشیا بی ها، مواردی از قبیل رضایت از
زندگی، هیجان و خلق مثبت و فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه
های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است(داینر و ساه، 1997). در
صورتی که افراد از شرایط زندگی راضی بوده و عواطف مثبت بیشتر و عواطف منفی
کمتری را تجربه کنند، گفته می شود؛ که از بهزیستی ذهنی بالاتری بر
خوردارند. اصطلاح بهزیستی ذهنی، اصطلاح روان شناختی، معادل شادی است که، به
دلیل مفاهیم بسیاری که در خود نهفته دارد، ارجح است. اما با این وجود در
ادبیات مربوطه به جای یکدیگر به کار می روند(ادینگتون و شومن[2]،
2004). واژه ی شادی، مفهومی روان شناختی است که دارای تعاریف و ابعاد
مختلفی می باشد. در فرهنگ های لغت شادی با واژه هایی همچون، شادمانی،
خوشحالی، بهجت، بشاشت، سرور، فرح، مقابل اندوه و غم، هم معنا دانسته شده
است(دهخدا، 1372، ج30، ص66). از یک سو فیلسوفی چون ارسطو شادی را عالی ترین
خوبی می داند و می گوید: عالی ترین خوبی های قابل دست یابی چیست؟...چه
مردم عادی و چه خواص خواهند گفت: شادی». از سویی دیگر در نظر گفتار یکی از
کمدین های لیور پول به نام "کن داد" نیز همین نظر را می بینیم: «شادی،
شادی، بزرگترین موهبتی است که دارم»(آرگایل، 1382). ). افلاطون در کتاب
جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره می کند که عبارتند از قوه عقل یا
استدلال، احساسات و امیال، وی شادی را حالتی از انسان می داند که بین این
سه عنصر تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد (دیکی،1999، به نقل از
جعفری1383). ارسطو به سه نوع شادی اعتقاد دارد.1- نازل ترین آن در نزد مردم
عادی است که شادی حاصل از لذایذ است. 2-در سطحی بالاتر ودر نزد خواص، شادی
حاصل از عمل خوب است مثل موفقیت در حرفه.3 - نوع دیگر شادی، که عالی ترین
نوع آن است شادی حاصل از زندگی متفکرانه است.آیزنک معتقداست: شادی مساوی
است با رضایت به علاوه سطحی از لذت (آیزنک، 1375،صص18-15). مک گیل معتقد
است: شادی حالتی پایدار است که فرد بین امیال ارضاء شده وکل امیال خود
مطلوب ترین نسبت را می یابد. دیکی(1999) معتقد است شادی یکی از شش هیجان
اساسی انسان می باشد که عبارتند از: خشم، ترس، تنفر، تعجب، ناراحتی وشادی
(جعفری،1383، ص9). شادی عبارت است از احساس خوشبختی ورضایت از زندگی، بهره
گیری بهینه از نعمات الهی و به جا آوردن شکر و سپاس پروردگار(امیر حسینی،
1385،ص4). بودن در حالت خوشحالی و سرور با دیگرهیجانات مثبت، راضی بودن از
زندگی و همچنین فقدان افسردگی، اضطراب، یا دیگر عواطف منفی می باشد(
آرگایل، 1383،ص14). بااین وجود، چنین به نظر می رسد که جامع ترین و در عین
حال عملیاتی ترین تعریف شادمانی را وینهوون(1988) ارائه می دهد. به نظر او
شادمانی، به قضاوت فرد، از درجه یا میزان مطلوبیت کیفیت کل زندگی اش اطلاق
می شود. به عبارت دیگر، شادمانی به این معنا است که فرد چقدر زندگی خود را
دوست دارد(وینهوون، 1988،ص7).
مفاهیم فرح و مرح در قرآن:
در
متون و منابع دینی ما (آیات و روایات) واژه هایی چون «فرح» و «سرور»
بیشترین بار معنایی را برای تفهیم نشاط به دوش می کشند. در مقابل این واژه
ها می توان از «یأس» و «حزن» نام برد که در قرآن کریم صریحاً در مقابل
«فرح» آمده اند، علاوه بر واژه های فوق در قرآن به کلمه ای بر می خوریم که
معانی متعدد دارد اما به نوعی با «فرح» ارتباط دارد و آن «مرح» است مرح در
کتب لغت به معنای نشاط وخوشی آمده است و عرب به هر چیز نشاط آور وشادکننده
«مروح» می گوید ( طریحی، 1412). از نظر علم تفسیر تفاوتی بین «فرح» و «مرح»
وجود دارد که بسیار ظریف و زیباست، «فرح» هم جنبه ی مثبت دارد و هم جنبه ی
منفی و در مواردی نهی شده و ممدوح است و درموارد دیگری مذموم؛ اما «مرح»
که تنها سه مورد در قرآن استفاده است فقط جنبه ی منفی داشته و مورد نهی
قرار گرفته است به همین دلیل است که «فرح» مقید به حق و باطل شده است اما
«مرح» بدون قید ذکر شده است (طبرسی، 1379ق).
تاریخچه مطالعات انجام شده در مورد شادی:
شاد
بودن از مواردی است که انسان ها از دیر باز به دنبال آن بوده اند. فلاسفه و
دانشمندان همواره به دنبال پاسخ این سؤال بوده اند که انسان چگونه می
تواند به طور متعادل شاد زندگی کند. اولین پژوهش تجربی در مورد شادکامی
درسال (1912) دربین دانش آموزان یک مدرسه پسرانه در انگلیس انجام گرفت در
این مطالعه بر سطح لذت دانش آموزان تمرکز شده است. بعد از جنگ جهانی دوم
تعداد پژو هش های مربوط به شادکامی افزایش یافت ودر این پژوهش ها توجه
ازسطح لذت به میزان کلی شادکامی تغییرکرد(وینهوون[3]،
1984). از سال 1960 به بعد پژوهش های مربوط به شادکامی کلی به شدت افزایش
یافت در واقع در دهه ی 1960 مؤسسات پژوهشی آمریکا، کار خود را در مورد سنجش
میزان شاد کامی آغاز کردند، این کار به چند پژوهش کلاسیک منجر شد. در خلال
سال های دهه 1970 مطالعات مربوط به شاخص های اجتماعی آمریکا با محوریت
بررسی شادی مردم صورت گرفت. کمپل[4] و همکاران در سال 1976 کتاب کیفیت زندگی آمریکایی و اندروز و ویتی[5]
شاخص های اجتماعی سلامتی را به رشته تحریر در آورند که موضوع اصلی آن ها
میزان و چگونگی شادی مردم آمریکا بود. موضوع شادی در کشور های دیگر نیز
مورد بررسی قرارگرفته است. آلاردت[6] در سال 1976 به بررسی کشور های اسکاندیناوی از نظر ابعاد رفاه اجتماعی و میزان شادی آنان پرداخت. در استرالیا نیز هدی و ویرینگ [7]
درسال 1992 اولین پیمایش بزرگ مقیاس طولی را با عنوان فهم شادی انجام
دادند. مجلات روان شناختی نظیر مجلات شخصیت و روان شناسی اجتماعی نیز شروع
به منتشر نمودن مقالات مربوط به شادی کردند. در سال 1999وینهوون کتاب سه
جلدی همبسته های شادی را که در آن 630 زمینه یابی عمده را در
سراسرجهان دوباره تجزیه و تحلیل کرده بودند، پدید آورد. آرگایل نیز در سال(
2001 ) کتاب روان شناسی شادی را منتشر ساخت. وی در این کتاب به طور تخصصی
به تعریف شادی و عوامل مؤثربرآن پرداخته است، همچنین سلیگمن در سال(2002)
کتابی با عنوان شادمانی اصیل منتشر ساخت (آرگایل، 1383،ص22).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 21
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری شادمانی مبانی نظری شادمانی مبانی نظری شادمانی