تعاريف مدیریت دانش
پرز( 1999 ) مديريت دانش عبارت است از گردآوري دانش،قابليت هاي عقلاني وتجربيات افراد يك سازمان وايجاد قابليت بازيابي براي آن ها به عنوان يك سرمايه سازماني. (دهقان،1388،48)
نيکل كينگ(1999):مديريت دانش عبارت است از فرآيند ايجاد، سازماندهي، اشاعه وحصول اطمينان از درك اطلاعات مورد نياز برای انجام یک کار.(همان منبع)
نيومن : (1991) براين باور بود كه مديريت دانش مجموعه اي از فرآيندهايي است كه پديد آوري، اشاعه و به كارگيري دانش ذهني و عيني در يك سازمان را در بر مي گيرد. .(همان منبع)
باركلي و موري: مديريت دانش شامل شناسايي و تعيين سرمايه هاي فكري موجود در يك سازمان، توليد دانش جديد براي تداوم برتري رقابتي آن سازمان، فراهم ساختن امكان دسترسي به حجم وسيعي از اطلاعات، اشتراك بهترين عملكرد با به كارگيري فناوري است كه حصول همه موارد مذكور را ميسر سازد.
در يك نگاه كلي مي توان گفت مديريت دانش مي تواند همان سازماندهي دانسته ها باشد، يعني تلاش براي به دست آوردن دانش ضروري، اشتراك اطلاعات در داخل يك سازمان و تأكيد بر تقويت حافظه سازماني به منظور بهبود روند تصميم گيري، افزايش توليد و حمايت از نوآوري در سازمان.(همان منبع)
روند مدیریت دانش:
مديريت دانش امر جديدي نيست، تمدن هاي بشري از نسلي به نسل ديگر اقدام به نگهداري و انتقال دانش، براي درك گذشته و پيش بيني آينده، مي نمودند.در محيط هاي تجاري پيچيده و پوياي امروزي تشنگي براي دانش، روز به روز دامنه و عمق گسترده تري مي يابد. دانشي كه به شدت در حال تغيير و در بيرون از سازمان ها در حال انتشار است. فناوري اطلاعات و اينترنت نيز چالش هاي جديدي را در خلق، نگهداري و مديريت دانش به وجود آورده است.
در دهه هاي 80 و 90 فلسفه ها، رويكردها و روش شناسيهاي بهبود تجارت به طور مداوم توسعه يافت. اين توسعه و پيشرفت ناشي از تركيب فعاليت هاي تجاري و نظريه هاي علمي در دهه هاي اخير است. مباحثي از قبيل يادگيري سازماني، سازمان هاي ياد گيرنده، مديريت كيفيت جامع، مهندسي مجدد، فرآيند تجارت و ... مثالهايي از اين رويكردهاي جديد مي باشد. بررسي نوشته ها نشان مي دهد كه مباحث مربوط به اقتصاد، سرمايه فكري، رويكردهاي مهندسي ( نظامهاي توليد صنعتي انعطاف پذير)، رسانه هاي دانش، رايانه، مطالعات سازماني (مردم شناسي و جامعه شناسي) معرفت شناسي ( شامل يادگيري، شناخت موقعيتي و روانشناسي شناختي)، جنبه هاي مربوط به هوش مصنوعي، مباحث مربوط به منابع انساني و....در اين حوزه مطرح شده است.( عباسي،1386)
ويژگي هاي مديريت دانش:
- مديريت دانش با بكارگيري دانش روز به دانش و اطلاعات بشر اعتبار مي بخشد.
- هوش سازماندهي را تقويت ميكند.
- سازمان را در جهت انطباق با محيط و شرايط موجود توانمند ميسازد.
- زمينة نوآوري پايدار و خلاّقيت بخشي به سازمان را فراهم مي نمايد.
- سازمان را به شناخت مسائل روز و پاسخگوئي آن ها با راه حل هاي جديد قادرمي سازد.
- با استفاده از روش هاي سيستمي به رفع اشتباهات و اصلاح انحرافات مي پردازد.
- جوآزادانديشي متناسب با سازماندهي و هدايت دانش جديد را خلق مي نمايد.
- جنبش نرم افزاري جهاني را گسترش مي دهد.
- درك هدف هاي آرماني و بلندمدت را در محيط آزادي افكار تسهيل مي نمايد.
- با ايجاد جوآزادانديشي و شکل گيري مديريت دانش از فساد و تباهي جلوگيري مي كند.
- محيط رشد پردازش اطلاعات و دانش را سرعت مي بخشد.
- مديريت تغييرات علمي و اجتماعي را ميسر مي سازد.
- سازمان هاي دولتي، تعاوني و خصوصي را با دانش جديد سازگارتر، پوياتر و متعامل تر بار مي آورد.(احمدی و صالحی،1391،62،63)
4-1-2) اصول مديريت دانش:
اصول مديريت دانش از ديدگاه داونپورت و پروساك(1998 ) عبارتند از:
- دانش، نشأت گرفته از افراد است و در افكار افراد جاي دارد
- تسهيم دانش مستلزم اعتماد است.
- فناوري، رفتارهاي دانشي جديد را امكان پذير مي سازد(منظور از رفتارهاي دانشي،رفتارهايي است به منظور خلق، توسعه، توزيع و غني سازي دانش)
- تسهيم دانش بايد تشويق و پاداش داده شود.
- حمايت مديريت و تخصيص منابع (براي مديريت دانش) ضروري است.
- دانش، ماهيتي خلق شونده دارد و تشويق افراد موجب مي شود كه دا نش به شيوه اي غير منتظره گسترش يابد.
- برنامه هاي مديريت دانش بايد با برنا مه اي آزمايشي آغاز شود.(همان منبع،ص64)
5-1-2) نظریه های مدیریت دانش:
در ادبيات مديريت دانش، دو ديدگاه وجود دارد كه هر يك به نوعي خاص جايگاه مديريت دانش را در عرصه مديريت تعريف ميكنند. هدف مديريت دانش با توجه به اين ديدگاه ها متفاوت خواهد بود كه در زير به بررسي آنها پرداخته ميشود.
ديدگاه اول: دانش به عنوان يك سرمايه. هدف از مديريت دانش در اين رويكرد رساندن اطلاعات درست به افراد لازم، در زمان مناسب و با كمترين هزينه است.
ديدگاه دوم: دانش به عنوان يك ابزار. هدف از مديريت دانش در اين رويكرد كمك به افراد در ايجاد و به اشتراك گذاشتن دانش، كمك به افراد در عمل كردن بر اساس دانش است به طريقي كه كارآيي سازمان و همكارانش، به طور قابل سنجشي بهبود يابد. (همان منبع،74)
دلايل اهميت به كارگيري مديريت دانش:
از مهمترين عللي كه موجب شده تا سازمان ها به موضوع مديريت دانش تمايل نشان دهند آن است كه مديريت دانش:
- موجب افزايش بهره وري وسوددهي مي شود.
- همكاري را تقويت مي نمايد.
- موجب بروز و رشد خلاقيت مي شود.
- موجب تشويق و نوآوري مي شود.
- به برقراري و تسريع جريان انتقال دانش از توليد كننده به دريافت كننده كمك مي كند.
- موجب تسهيل اشتراك اطلاعات بين كاركنان مي شود.
- از دوباره كاري مي كاهد.
- توان سازمان را براي مقابله با پديده تورم اطلاعات افزايش مي دهد.
- دانش كاركنان را پيش از ترك احتمالي سازمان گردآوري و ذخيره مي نمايد.كيفيت ارائه خدمات به مشتري را بهبود مي بخشد.
- از طريق افزايش سطح آگاهي سازمان نسبت به راهكارها، محصولات و عملكرد سازمان هاي رقيب به سازمان كمك مي كند تا از گردونه رقابت خارج نشود.( دهقان نجم، 48 )
اهداف مديريت دانش:
مديريت دانش شامل فرآيند تركيب بهينه دانش و اطلاعات در سازمان و ايجاد محيطي مناسب به منظور توليد، اشتراك و به كارگيري دانش و تربيت نيروهاي انساني خلاق و نوآور است. هدف مديريت دانش ايجاد يك سازمان يادگيرنده و شراكت با ايجاد جرياني بين مخازن اطلاعات ايجاد شده توسط افراد قسمت هاي مختلف شركت )مالي، عملكرد، هوش رقابتي، وغيره( و مرتبط كردن آن ها با يكديگر است. به عبارت ديگر هدف نهايي مديريت دانش ارتقای ارزش افزوده دانش موجود در سازمان به منظور توسعه و بهبود خلاقيت، بهره وري و ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان است.(همان منبع)
گامهاي مديريت دانش:
اهدافي که استراتژي سازماني از رهگذر مديريت دانش دنبال مي کند با اجراي چهار گام اساسي بهدست مي آيد که در حقيقت گامهاي فرايند مديريت دانش را تشکيل ميدهند:
1ـ ايجاد و يا گرد آوري دانش
2ـ ساختار دهي و ارزش بخشي به دانش جمع آوري شده
3ـ انتقال و تبادل دانش
4ـ ايجاد ساز و کارهاي مناسب جهت بهرهگيري و استفاده مجدد از اين دانش چه در بعد فرد و چه در قالب گروههاي درون سازماني.
دستيابي به چنين اهدافي تنها از طريق بهره گيري از ابزارهاي مديريت دانش امکان پذير است. فناوري که دانش را گسترش ميدهد و امکان زايش و رشد دانش را فراهم ميکند و کد گذاري و انتقال اين داراييها را امکانپذير ميکند، از جمله ابزارهاي مديريت دانش است. اين امر باعث ارتقاي فراگردهاي مرتبط با دانش در سازمان مي شود. البته در اين راه شايسته است به نظر راگلس (1997) که اعتقاد دارد تمامي ابزارهاي مديريت دانش کامپيوتري شده نيستند، توجه کرد. وي ابزارهاي مديريت دانش را به سه دسته تقسيم کرده است و ميان آنها تمايز قائل ميشود:
1ـ برخي ابزارها مخصوص توليد و تنظيم دانش است. اين ابزارها يکي از عوامل کليدي کارايي و خودکفايي بلند مدت سازمان بوده و باعث رقابت پذيري آن مي شوند. اين دسته شامل خلق يک ايده جديد، طراحي مدلهايي نو، ترکيب و تلفيق رشته هاي علمي گوناگون و در نهايت توسعه فراگردهاي جديد در سازمان است.
2ـ کاربرد اين دسته از ابزارها در نظام بخشي و کدگذاري دانش است. در واقع چون داراييهاي غير ملموس (مانند دانش، اطلاعات و ...) برخلاف داراييهاي ملموس ـ در صورت عدم استفاده هيچ ارزش ذاتي ندارند، بايستي قابل دسترس براي افراد درون و بيرون سازمان باشد. اين دسته از ابزارها اجازه مي دهد تا دانش به قابليت دسترسي همگاني و انتقال ميان افراد و سازمانها دست يابد.
3ـ دسته سوم ابزارهايي هستند که جهت تسهيم دانش هستند. اين ابزارها با سه مانع مهم روبرهستند که عبارتند از:
الف) اختلاف و فاصله زماني، چه از بعد تاريخي (که بر مي گردد به حافظه سازماني) و چه در زمان حال (چون در زمان حال نيز مشکلاتي در هماهنگي بين برنامه هاي زماني افراد جهت يافتن زماني مشترک مناسب ميان آنها براي مبادله مطلوب دانش وجود دارد).( چيت سازيان،1385)
عوامل کلیدی موفقیت دانش:
در ادبيات مربوط به عوامل كليدي موفقيت، تعاريف زيادي از آن ارائه شده است. يكي از مهمترين تعاريف مربوط به روكارت[1]است . به زعم وي عوامل كليدي موفقيت عبارتنداز: تعداد محدودي از حوزه هاي فعاليت كه عملكرد رقابتي موفقيت آميزي در پي خواهند داشت. در تعريف ديگري برونو و ليدكر[2] اظهار ميدارند كه عوامل كليدي موفقيت عبارتند از : مشخصه ها، شرايط یا متغيرهايي كه اگر درست مديريت شوند مي توانند اثر قابل ملاحظه اي بر موفقيت موضع رقابتي سازمان داشته باشند. در عوض، پينتو و اسلوين[3]عوامل كليدي موفقيت را عواملي مي دانند كه به طور قابل ملاحظه اي شانس اجراي پروژه ها را بهبود مي بخشند. در حوزه مديريت است راتژيك، تعريف عوامل كليدي موفقيت از جامعيت بيشتري برخوردار بوده و نشان دهنده يك پيوند ايده آل بين
شرايط محيطي و مشخصه هاي كسب و كار است. اسكيرم و آميدن[4]در خصوص پياده سازي مديريت
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 54
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل