فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 48
اختلالات روانی و
رابطه آن با بزهکاری
نظریههای مرتبط
با بزهکاری
این پرسش همیشه برای صاحبنظران مطرح بوده که
چرا برخی مردم مرتکب قانون شکنی و جنایت میشوند حال آنکه دیگران مرتکب چنین
اعمالی نمیشوند. دیدگاههای موجود را می توان در چند گروه عمده طبقه بندی کرد:
1 - بزهکاری جنبه ارثی و ذاتی دارد: این
دیدگاه که قدیمیترین نظریه مرتبط با ارتکاب جرم میباشد معتقد است که " گرگ
زاده عاقبت گرگ میشود گرچه که با آدمی بزرگ شود " و عقیده دارد که ژنتیک و
تآثیرات آن در رفتار و منش افراد همواره اثبات شده و غیرقابل انعطاف میباشند.
" سزار لومبروزو [1]
" که به سبب تحقیقات علمی و تجربی متعدد در علم جرمشناسی، لقب "پدر
جرمشناسی جدید" را به خود اختصاص دادهاست نیز معتقد بود که در افراد
جنایتکار برخی ویژگیهای فیزیکی خاصی همچون فکهای قوی، صورتی خشن و در عین حال
دارای بهرههای هوشی پایینتر از متوسط وجود دارد که آنها را بیش از سایرین به سمت
ارتکاب انواع جرایم سوق میدهد. چنانچه بزهکاری را یک عنصر موروثی بدانیم بنابراین
اینطور نتیجه میشود که بزهکاری در بعضی خانوادهها که دارای ویژگیهای جسمی مشابه
هستند بیشتر باشد یعنی اینکه میانگین تعداد فرزندان والدین مجرم بیش از والدین
غیرمجرم است؛ طبق گزارشهای " اوسبورن [2]
" و " وست [3]
" (1979) : «نزدیک به 40درصد فرزندان والدین بزهکار مرتکب بزهکاری شده بودند
در صورتی که این مقایسه با والدین غیر بزهکار فقط 13درصد بود» (پوت واین و سامونز،
1972، ص 51).
2 – اعمال و رفتار افراد همواره از آموزش و یادگیری ناشی میشود:
طبق این دیدگاه شرایط محیطی و اکتسابی همچون خانواده، دوستان و ... که فرد در طول
زندگی با آنها در ارتباط میباشد مؤثرترین عامل در ایجاد رفتارهای بزهکارانه و یا
برعکس اخلاقی در افراد محسوب میشود (فدائی، 1375، ص 8).
3 - «شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی-اقتصادی
پدیدآورنده بزهکاری است: طبق این دیدگاه عواملی همچون فقر و یا برعکس ثروت زیاد،
محرومیت، تبعیض، بیسوادی و فرهنگ عموم جامعه میتواند در گسترش خشونت و جنایت مؤثر
باشد» (همان، 1375، ص 9).
4 - عوامل
روانشناختی، بیماریها و اختلالات شدید روانی (روانپریشی) در بزهکاری افراد
مؤثرند: این دیدگاه بیان میکند که تعارضات روانی، ضربات مغزی و صدمات ناشی از
آنها که سلامت روانی افراد را تهدید میکنند در ارتکاب بزهکاری در افراد نقش مهمی
دارند (همان، 1375، ص 9).