نارساخواني
در میان ناتوانی های یادگیری، نارساخوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا یکی از اساسی ترین مهارت ها در مدرسه، تشخیص کلمات است و مهارت خواندن نه تنها در امر خواندن بلکه در یادگیری سایر علوم نیز مداخله می کند. ضعف در خواندن در مهارت های دیگر خواندن مانند ادراک نیز تاثیر می گذارد و لذا نقص در خواندن چالشی بزرگ در مدارس است. اصطلاح نارساخوانی «ديسلكسيا» از تركيب دو كلمه يوناني «dys» و «lexicos» تشكيل شده است. «dys» به معناي مشكل، دردناك يا نابهنجار است و «lexicos» به معناي «كلمه» ميباشد. بنابراين، اصطلاح ديسلكسيا به طور دقيق، وجود مشكلات در مورد كلمهها را نشان ميدهد (آدامز[1]،2008). بر مبنای تعریف انجمن نارساخواني انگلستان[2]«نارساخواني تركيبي از تواناييها و مشكلاتی است كه فرآيند يادگيري را در يك يا چند زمينه از جمله خواندن، نوشتن و هجي كردن تحت تأثير قرار ميدهد. اين اختلال ممكن است با مشكلاتي در زمينههاي سرعت پردازش، حافظه كوتاهمدت، توالي ادراك ديداري- شنيداري، زبان گفتاري و مهارتهاي حركتي همراه باشد (ريد[3]، 2003). اختلال خواندن برمبناي چهارمین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[4] DSM-IV-TR چنين تعريف شده است: حالتي كه در آن پيشرفت خواندن پايينتر از حدی باشد که می توان بر حسب سن، آموزش و هوش كودك از او انتظار داشت. اين اختلال به ميزان زيادي مانع موفقيت تحصيلي يا فعاليت هاي روزانه مستلزم خواندن ميشود و در صورت وجود يك اختلال عصبي يا حسي، ميزان ناتواني خواندن بيش از آن حدي است كه معمولاً با اختلالات ديگر ديده ميشود. قانون بهبود آموزش افراد ناتوان ((IDEA[5] بیان می کند که کودکان نارساخوان ممکن است در 1- مهارت خواندن، 2- روان خواندن و 3- درک خواندن دارای مشکلاتی باشند که همه با نام نارساخوانی طبقه بندی می شوند. بنابراين، تعاريف فوق از نارساخواني براساس ديدگاههاي عصبشناختي، شناختي، زبانشناختي و ادراكي صورت گرفتهاند.
شيوع نارساخواني
نارساخواني شايعترين نوع ناتوانی يادگيري می باشد كه مورد شناسايي قرار گرفته است به طوری که 80 درصد کودکان دارای ناتوانی های يادگيري، نارساخوان ميباشند (فلوری[6]، 2009). پارهاي از محققان براين باورند كه ميزان شيوع نارساخواني به تعريف و ملاكهاي تشخيصی بستگی دارد (مک کامیک[7]، 2010). محققان مختلف به دليل وجود تعاريف و تبيينهاي متفاوت از نارساخواني، ارقام متفاوتي را درباره فراواني اين اختلال ارائه دادهاند. اغلب محققان رقم 4% را پذيرفتهاند. در آمريكا نيز حدود 4درصد از كودكان سنين مدرسه نارساخوان هستند كه ميزان شيوع آن بين 2 تا 8 درصد است (پورافکاری، 1386/2007). براساس نتايج تحقيقات سیف نراقی و نادری (1388)، ميزان شيوع ناتوانی های يادگيري در ايران 11 درصد اعلام شده است كه حداقل 9 درصد آن را کودکان نارساخوان تشکیل می دهند
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 61
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل