سرماية فكــري
امروزه همه ميدانند که اينترنت و شبکة جهانگستر وب، پيامآور ظهور دورة جديدي بنام عصر دانش و وداع با عصر صنعتي است. در عصر صنعتي که در دهة 1890 آغاز گرديد بر توليد و توزيع انبوه تأکيد ميشد. اما در عصر دانش، آنچه که موجب موفقيت تجارت و صنعت ميشود، دانش بشر است. اين دارايي نامشهود به عنوان سرماية فکري شناخته ميشود و گسترش سرماية فکري، حوزة حياتي ايجاد منفعت است.
نتايج حاصل از بسياري از تحقيقات دربارة نقش و اهميت سرماية فكري در رشد و
توسعة سازمانها و بعضاً رشد جوامع بشري، بر اين نكته تأكيد دارد كه هيچ
جامعهاي توسعه نيافته است، مگر آنكه به توسعة سرماية فكري خود پرداخته
باشد. امروز محققان پي بردهاند كه سرماية فكري، عامل باارزش و سرمايهاي
بيپايان در جهت رشد و توسعة سازمانها و كشورها هستند. طوري كه طي نيم قرن
گذشته بخش قابل توجهي از پيشرفت كشورهاي توسعه يافته مرهون تحول در سرماية
فكري آنها بوده است. اگر در گذشته كار، سرمايه و زمين عوامل اصلي توليد
به حساب ميآمدند، امروزه تغييرات فناوريها، فاكتورهاي نيروي انساني و
افزايش بهرهوري به عنوان عوامل رشد تلقي ميشوند. تجارب ارزنده سازمانهاي
موفق و پيشرو دربارة سرماية فكري، مبين اهميت سرمايههاي انساني شاغل در
آن سازمانهاست. آنها عظمت و بزرگي سازمان خود را به اندازة كساني ميدانند
كه برايشان كار ميكنند، محور اصلي رشد كسب و كار خود را بر مبناي
كاركنان خود بنا نهادهاند، انسان را سرچشمة تمامي خلاقيتها، نوآوريها،
تواناييها و زيباييها ميدانند و معتقدند چنانچه فضا و شرايط براي انسان
شاغل در سازمان فراهم شود، تواناييهاي او شكوفاتر و متجلي ميشود اين گونه
سازمانها كاميابي يا شكست سازمان يا مؤسسه خود را به ميزان سرماية فكري
خود نسبت ميدهند و در نهايت بر اين اعتقادند كه اگر سازماني شايستگي حفظ
سرماية فكري خود را نداشته باشد يا افرادي را براي حفظ ارزشها و برترينهاي
خود انتخاب نكند، به آرامي به افول كشيده خواهد شد (ابراهيمي و نمازي،
1388).
در راستاي تبيين نقش و مفهوم سرماية فكري موضوع مهم آن است که ما فاقد يک سيستم سنجش قابل مقايسه هستيم که ما را قادر سازد تا به افراد به همان اندازهاي توجه کنيم که به مسائل مادي توجه ميکنيم. تعدادي از شرکتهاي بينالمللي، متخصصان و مشاوران شروع به بررسي کردن روشهاي متعددي براي شناسايي، اندازهگيري و گزارشدهي سرماية فکري درون سازمانها کردهاند. طي اين روند، نسلهاي جديدي از گزارشهاي حسابداري داخلي و خارجي درون سازمان ها پديدار شدهاند. نتايجي که از گزارشدهي سرماية فکري به دست ميآيد، شامل بهبود روحية کارکنان، جابجايي کمتر کارکنان، افزايش سرمايهگذاري در توسعة سرماية فکري، ارزشمند قلمداد کردن سرماية فکري شرکت به وسيله کارکنان عالي رتبه نسبت به قبل و درك بهتر فاکتورهاي اصلي است که براي توسعه و رشد مستمر، حياتي هستند (همتي، كرامتي فرهود وشيپوريان، 1392).
به
منظور صحه نهادن به نقش و ارزش سرماية فكري در محيط كسب و كار امروزي،
مبناي ثروت آفريني در اقتصاد امروز، كسب دانايي بيشتر است و كسب و كار
امروز مبتني بر دانش و تخصص است. اين ميان انسانها منابع باارزش و مولد
دارايي اين عصر هستند بدون ترديد بايد گفت دانش سرماية فكري در عصر جديد،
جوهرة مزيت رقابتي است و وجود افراد هوشيار و دانا، اساس قابليت رقابتي در
فضاي جهاني شدن است. به تعبير چارلز هندي[1]،
به وجود آمدن مديريت مبتني بر خرد در سازمانهاي عصر جديد، نشانگر تحولات
نويني است كه در گستره مديريت استراتژيك سرماية فكري به وجود آمده است و
براي شناخت ريشههاي اين اقبال و استقبال به انسان و توسعة سرماية فكري
بايد به سير تحول و تطور اين دانش ارزشمند با دقت نگريسته شود. متفكران علم
مديريت بر اين اعتقادند كه كاركنان را بايد مبنا و ريشه اصلي بهبود كيفيت
و بهرهوري دانست و آنها را مبناي اصلي فرايند افزايش كارايي و نوعي
سرمايه به حساب آورد و حتي براي مديراني كه اين سرمايه ارزشمند را
رهبــــري ميكنند، نقشهاي جديدي قائل شدهاند. امروز مديران منابع انساني
وظايف مهمي برعهده دارند. يكي از وظايف اساسي آنها جذب نيروهاي شايسته و
حفظ و نگهداري سرماية فكري سازمان است، سازماندهي سرمايههاي فكري و فراهم
ساختن زمينة مشاركت همگاني در فرايند تصميمگيري و تصميمسازي سازماني،
از ديگر نقشهاي سرنوشتساز مديران منابع انساني تلقي ميشود (نوروزي،
1385). اصطلاح سرماية فکري اولين بار توسط جان کنز گالبريس[2] در سال 1969 به کار گرفته شد. وي بر اين باور بود که سرماية فکري فراتر از «تفکر به معناي تفکر صرف» است و درجهاي از اقدام فکري را نيز شامل ميگردد. در اين معنا، سرماية فکري نه تنها به خودي خود يک دارايي نامشهود ايستا است، بلکه يک فرايند ايدئولوژيکي است و وسيلهاي براي رسيدن به هدف محصول ميگردد. از آغاز پژوهش در مورد سرماية فکري در اوايل دهة 1980، تعاريف متعددي از سرماية فکري ارائه شده است که همگي بيانگر مفاهيم کلي هستند؛ زيرا ارائه يک تعريف دقيق از سرماية فکري دشوار است. از اين رو، با وجود تلاشهاي فراوان، پژوهشگران سرماية فکري، يک تعريف پذيرفته شده عمومي از سرماية فکري وجود ندارد و کلية تعاريف ارائه شده کم و بيش شبيه به يکديگر هستند. اين تعاريف و مفاهيم زيربنايي، اساس و پايه مفيدي را براي درك سرماية فکري ارائه ميکنند. اما، آنها فاقد ويژگيهاي لازم براي شناسايي، طبقهبندي و اندازهگيري هستند. به عنوان نمونه، لوثي[3] (1998)، بر اين باور است که طرحهاي طبقهبندي ارائه شده توسط محققان به درك اجزاي سرماية فکري کمک ميکند. درك اجزاي مختلف سرماية فکري به بهبود مديريت و استفاده از آن در سطح عملياتي و استراتژيک منجر ميگردد. متداولترين طرح طبقهبندي، سرماية فکري را به سه جزء سرماية انساني، سرماية ساختاري و سرماية مشتري تقسيم ميکند. همچنين بررسي سرماية نوآوري موضوع جديدي است که در ادبيات و پژوهشهاي حسابداري کمتر به آن پرداخته شده است كه در اين بين ميتوان گفت يکي از مهمترين چالشها و مشکلات سيستمهاي حسابداري سنتي، عدم انعکاس ارزش سرمايههاي فکري در صورتهاي مالي و گزارشات واحدهاي تجاري است. در حالي که امروزه نقش سرمايههاي فکري در ايجاد ارزش براي شرکتها و واحدهاي تجاري بسيار بيشتر از نقشي است که سرمايههاي مالي در واحدها ايفا ميکنند (سهرابفر، 1391).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 50
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل