فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 72
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
مدیریت
استعداد
امروزه
سازمانها به خوبی دریافتهاند که به منظور موفقیت در اقتصاد پیچیده جهانی و نیز
ماندگاری در محیط کسبوکار، به داشتن بهترین استعدادها[1]
نیاز دارند. همزمان با درک نیاز به استخدام، توسعه و نگهداشت استعدادها، سازمانها
دریافتهاند که استعدادها منابعی بحرانی هستند که برای دستیابی به بهترین نتیجهها،
نیازمند مدیریت میباشند (معالی و تاج الدین، 1387). مؤسسه CIPD[2]، استعداد را ترکیبی پیچیده از
مهارتها، دانش، تواناییهای ادراکی و پتانسیل بالا میداند و مدیریت استعداد[3] را شناخت و تمرکز بر بخشی از
نیروی انسانی[4] سازمان با پتانسیل بالا تعریف
میکند (گای و دیگران،[5] 1388). مدیریت استعداد بر این تمرکز دارد که افراد چگونه به سازمان
وارد میشوند و رشد میکنند (اولریش و بروک بانک[6]،
1388). مدیریت استعداد بر الزامات شایستگی تمرکز دارد و اینکه چگونه افراد در درون
سازمان و بیرون از آن حرکت کنند (اولریش و بروک بانک، 1388). در مدیریت مؤثر
استعدادها، نیاز کمی و کیفی سازمان به استعدادها بر اساس استراتژی و اهداف کسب و
کار تعیین میشود (کارت رایت[7]، 1387). استعداد، از گردش
افراد در سازمانها حاصل میشود: چگونه آنها وارد سازمان میشوند، مهارتهای خود
را توسعه میدهند و به سمت بالا یا بیرون سازمان حرکت میکنند. مدیریت استعداد فقط
شامل جذب و حفظ بهترین افراد نیست، بلکه شناسایی و حذف افراد غیرضروری و کاملاً
نامناسب را نیز در بر میگیرد (اولریش و بروک بانک، 1388). پرورش قابلیتها و
مدیریت استعدادها بخش لاینفک راهبرد و چشم انداز سازمانهای پیشروی امروز میباشد.
در دنیای امروز کسب و کار، مدیریت توسعه منابع انسانی[8] دیگرتنها مرکز هزینه کردن
نیست، بلکه همراستا با کسب و کار سازمان، برای سود بیشتر و کاهش هزینه ها با بهرهمندی
از رویکرد مدیریت استعدادها، تنوع کارکنان و تنوع آموزشها، سعی در ایجاد ارزش
افزوده برای سرمایه خود دارند (کارت رایت،1387). آگاهی و تشخیص سازمانها همراه با
نیاز به مدیریت استعداد، سبب شده است که سازمانهای پیشروی کنونی برای اولین بار
فردی را مسئول این مهم کنند (گای و دیگران، 1388).
با ورود
به هزاره سوم میلادی و ظهور اقتصاد دانایی محور، منابع انسانی به عنوان عنصری رقابتی
و راهبردی در حفظ بقاء سازمان و افزایش بهرهوری آن مطرح گردیدهاند. تقاضای رو به
افزایش کارفرمایان برای جذب نیروهای ماهر از سویی و تمایل کارکنان توانمند برای تصاحب
و در اختیار گرفتن مشاغل با ارزش از سویی دیگر، باعث شده تا سازمانها برای جذب بهترین
استعدادها به نبرد با یکدیگر بپردازند. در این نبرد، سازمانهای موفق در پی آن هستند
که استراتژیها و خطمشیها و رویههای خود را به گونهای بهبود بخشند که بتوانند استعدادهایی
را که برای تداوم حیات اقتصادی ضروری است، جذب نموده، توسعه داده و نگهداری نمایند.
استراتژی مدیریت استعداد ابزاری است که سازمان را در جهت دستیابی به این مهم یاری کرده
و در صدد ایجاد شرایطی است که در آن مهارتهای کارمندان مستعد شناسایی و از آنها در
حوزههای مناسب استفاده شود.
مفهوم سازي هاي اوليه از مدیریت استعداد