فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 49
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
ما در این بخش علاوه بر منابع مبانی نظری، منابع کلی دیگری رو برایتان در نظر گرفتیم تا همواره در نوشتن پایان نامه از این منابع بهره مند گردید.
قسمتی از متن:
رهبری را ميتوان به شكل يك رابطه ديد. رهبری فرآيندی
دو جانبه بين كساني است كه تمايل به هدايت و رهبری دارند و كساني كه بعنوان
پيرو انتخاب شده اند. رهبران نيز در مقابل اعمال و اقدامات زيردستان،
چگونگي مديريت پيروان و همچنين در چگونگي دستيابي به اهداف سازماني پاسخگو و
مسئول هستند. مؤلفه های گوناگونی در تعریف این مفهوم دخالت دارند. ابتدا
رهبری در ایده و مفاهیم اتفاق می افتد(تصور) و پس از آن در موقعیت ها و
محیط اتفاق می افتد(مصداق) (آدامسون، 2009). به هر حال نظریه های جدید
رهبری به عنوان یک تغییر در فرایند داخلی سازمان است اما چون رهبران و
پیروان با یک هدف مشترک به هم پیوسته اند فعالیتهای مجددی برای ادامه نگرش
مشترک انجام خواهند داد که در این صورت قالب جدیدی از تعریف شکل می
گیرد(اندرسون، 2009).
جرج تری[1] رهبری را عمل تأثیر گذاری بر افراد
بطوری که از روی میل و علاقه برای هدف گروهی تلاش نمایند عنوان می دارد.
رابرت تاننبوم[2]، ایروینگ[3]، وچلر[4] و مازاریک[5] بیان می کنند رهبری
فرایند تأثیرگذاری بر افراد در شرایطی است که باید هدف های خاص محقق شوند.
کونتز و اودانل[6] رهبری را تأثیرگذاری بر افراد برای تحقق هدف مشترک می
دانند (هرسی و بلانچارد،1983). دکوتلیس[7] ، کوهن[8] و اشمیت[9] رهبری را
فرایند نفوذ شروع ناشی از رفتار رهبری می دانند که موجب تغییر رفتار و حتی
عقاید دیگران می شود(دکوتلیس و همکاران، 1979).
مورهد[10] و
گریفین[11] رهبری را به عنوان یک فرایند به معنی استفاده از نفوذ بدون زور
برای هدایت و هماهنگی فعالیت های اعضای یک گروه در جهت تحقق هدف و به عنوان
یک صفت به معنی مجموعه ای از ویژگی ها می دانند(الوانی و معمارزاده،
1385). بنیس[12] رهبری را توان تأثیرگذاری بر اعضای سازمان می داند(بنیس،
1985). جونگ[13] رهبری را تأثیرگذاری بر افراد و گروه ها در سازمان برای
تحقق هدف می داند(جونگ، 2001). کیمبل وایلز[14] می گوید: رهبری یک خاصیت
ناشی از کوشش های جمعی است، هیچکس نمی تواند فارغ از وجود گروه خود را رهبر
بداند. رهبری عبارت از کوششی است که فرد در میان گروه از خود ظاهر می
سازد. گروه و رهبری در این دو مفهوم وابسته به یکدیگرند و هیچ کدام بدون
وجود دیگری حاصل نمی شود(طوسی، 27:1376).
تئوری رهبری خدمتگزار برای
نخستين بار بوسيله رابرت گرين ليف در مقاله ای تحت عنوان خدمتگزار در نقش
رهبر وارد ادبيات رهبری گرديد. وی رهبر خدمتگزار را فردی مي داند كه
دستيابي به چشم اندازهای مشترك را از طريق توانمند سازی و توسعه پيروان خود
ميسر مي داند (واشینگنتون و همکاران[1]، ۲۰۰۶: ۷۰۱). (,2006:701).گرين ليف
معتقد است كه رهبري خدمتگزار بر فلسفه خدمت رساني استوار مي باشد و رهبران
خدمتگزار، رهبراني هستند كه خدمت رساني به پيروان، برآوردن نيازهای آنها و
همچنين توسعه و پرورش پيروان خود را در اولويت نخست قرار مي دهند. گرین
لیف با تأکید بر این نکته که رهبری خدمتگزار در مرحله اول یک خدمتگزار است و
یک شوق طبیعی برای خدمت به دیگران دارد، آن را یک الهام برای رهبری قلمداد
کرد. موضوعی که مورد توجه محققان قرار گرفت(ودل 2009 و پاتر 2009).
پاتر[2] به نقل از اوکلی و کروگ[3] (1991) تفاوت رهبری خدمتگزار با دیگر
گونه های رهبری را در آگاهی می دانند و بروک[4] (2004) فروتنی[5] را درون
مایه اصلی رهبران بزرگ قلمداد می کند(پارتر،2009). پژوهشگران متأخر چون
اسپیرز، پترسون، وینستون، روسل، استون و... با تحقیقاتی که بعمل آوردند
فرایند تکوینی نظریه را قوام بخشیدند.
رهبران خدمتگزار، توانمند
سازی، اعتماد متقابل، روحيه همكاری، استفاده اخلاقي از قدرت و ارزش خدمت
رساني به پيروان را به هر چيز ديگری در سازمان ترجيح مي دهند.رهبران
خدمتگزار تمامي افرادی را كه تحت رهبری وی قرار دارند توسعه و پرورش مي
دهند. به نظر مي رسد كه سبك رهبری خدمتگزار در نقطه مقابل فلسفه سياسي
ماكياولي[6] قرار دارد. جايي كه يك فرد به عنوان ارباب و ديگران به عنوان
خدمتگزار او شمرده مي شوند. ماكياولي آن را بدين گونه شرح مي دهد: "پادشاهي
به وسيله يك فرد هدايت مي گردد و سايرين خدمتگزار او محسوب مي شوند.
پيروان نيز تنها دستورات وی را اجرا مي كنند و حق سرپيچي از دستورات وی را
ندارند". يك رهبر خدمتگزار به علايق و آسايش پيروانش احترام مي گذارد و آن
ها را در اولويت نخست قرار مي دهد. او خوب گوش مي دهد، توانمند مي كند،
اعتماد سازی كرده و با پيروان خود همدلي و همكاری مي كند. گرين ليف اين
سئوال را مطرح مي كند كه : آيا مي توان دو نقش خدمتگزاری و رهبری را در يك
فرد با هم درآميخت؟ وی همواره سعي كرده است كه به اين سئوال به شكلي مثبت
پاسخ دهد. او پاسخ به اين سئوال را به اين شكل مطرح مي كند: احساس و شعور
من پاسخ به اين سئوال را بله مي داند. وی اشاره مي كند كه اين نقش ها
رفتاری هستند و هر رهبری كه نگرشي صحيح و درست داشته باشد، مي تواند هم به
عنوان رهبر و هم به عنوان خدمتگزار پيروانش رفتار كند، لذا اين دو مانع
الجمع نيستند.