نوع فایل : Word
مقدمه
"ساختارهاي فرآيند سينمايي" آشكارا روشهاي مرلوپونتي را در مورد سينما به كار ميگيرد- ديده ميشود. اما بيشك متنفذترين نظريههاي پديده- شناسي در سينما به "هانري آژل"، "آمده آيفره" و "روژه مونيه" تعلق دارد.
كارهاي اينان در بخش آخر كتاب به بررسي گذاشته شده است. تا حدي به دليل آنكه اينان هر يك به طريقي كوشش كردهاند تا آگاهانه نظريههاي بازن را گسترش دهند، و بيشتر به دليل آنكه اين نظريهپردازان، شقهاي مرئيتري نسبت به متز و ميتري ارائه دادهاند.
همچنانكه به دوران پس ساختارگرايي ميرسيم، ميبينيم كه متفكران در تمام زمينهها درباره پيدايش رابطهاي پربارتر ميان ساختارگرايي علمي و بروني و پديدهشناسي دروني و تشريحي صحبت ميكنند. اين رابطه در سينما تا حد فراواني، يادآور حالت پالايش يافته و متحول رابطهي ميان نظريههاي واقعگرايانه و شكلگرايانه است. از اينرو نميتوان پذيرفت كه صحنه نظريات سينمايي امروزه، اساساً متفاوت از صحنه نظريات سينمايي گذشته باشد. و نظير گذشته، وجود ديدگاههاي متعدد را ميتوان نشانهي سلامتي و نيروي نظريات سينمايي معاصر دانست...