نوع فایل : Word
مقدمه
قبل از هر گونه صحبتی و به قول نه چندان معروف ! بی محابا به سر اصل مطلب رفتن این سوال مطرح می شود که اصلاً در زمانه ای که تلویزیون ، ماهواره و اینترنت وجود دارد چرا هنوز تئاتر حیات دارد و هر روزه جشنواره های مختلفی در دنیا ( خوب ما هم که بیرون از دنیا نیستیم ! ) برگزار می شود و هر روز عده زیادی از مردمان به تمرین و اجرای تئاتر می پردازند جالب است بدانید در همین کشور هر ساله دست کم پانصد فارق التحصیل هنر های نمایشی در کنار هزاران نفر در بیش از 250 شهر ایران عضو رسمی انجمن های نمایش به فعالیت های نمایشی مشغول اند ( غیر رسمی ها بماند ! ) البته پاسخ به این سؤال مثنوی هفتاد من می شود که نگارنده به ذکر برخی موارد کلی می پردازد .
- اگر تئاتر و نمایش را مترادف هم قرار دهیم حتی کسانی که از این هنر به صورت رسمی لذت نمی برند در واقع در حال ایفای نقشی هستند انسان ها بطور ذاتی گرایش به بازی دارند و بازیگری انسانی ترین هنر هاست و تئاتر را هنر انسان ساز می داند .
- هنر نمایش تنها هنری است که همزاد با بشر بوده است و دارای پیشینۀ بلندی است و اگر در ورق پارهای تاریخ نگاهی بیندازید می بینید این هنر از دل مناسک مذهبی و آئین ها و رسوم مردم در آمده است زیرا خداگونگی انسان در خلاقیت اوست .
- در جهانی که به هزار ( نشمرده ام ! ) دلیل انسان ها از هم فاصله می گیرند آیا این اوج زیبایی نیست که اقشار مختلف در کنار هم بنشینند و یک صدا بخندند یا همراه هم غمگین شوند و به نوعی درک مشترک برسند در واقع هنر تئاتر که موسوم به هنر مادر است هنری نفس به نفس است .
بنابراین همان طور که گفته شد علی رقم اینکه دلایل بسیار دیگری هم می توان در پاسخ به این سوال مطرح نمود به نظر می رسد نمی شود به آسانی از کنار چنین هنری گذشت و یا احیاناً خود را به کوچه علی چپ زد ...!
و...