موضوع
: رابطه بین طلاق والدین و
بزهکاری فرزندان
تعداد صفحات : 101 با فرمت ورد و قابل ویرایش
تکه هایی از متن :
بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل
زیستی ، رواني، جغرافيايي، قومي، نژادي و موارد ديگر در نحوه شكلگيري و بروز نوع
بزه بسيار مهمي ايفاء ميكنند، تبيين مسأله بر اساس عامل محيط اجتماعي، تحديد نگرش
حوزه جامعه شناسي اجتماعي است خصوصاً نحوه عملكرد كوچكترين ومهمترين نهاد اجتماعي
يعني خانواده كه نقش مهمي را در همكاري و متجانس كردن رفتارهاي هنجاري افراد با
محيط اجتماع بر عهده دارد. در اينجا به بررسي نقش خانواده به عنوان عامل و مانع
بزهكاري نوجوانان (با تكيه بر نظم در خانواده)ميپردازيم. اين كار به خصوص به لحاظ
تحديد عوامل مورد بررسي در يك كار علمي اهميت دارد چرا كه نميتوان در آن حد در يك
كار پژوهشي تمام ابعاد و زوايا را به طور دقيق در نظر داشته و مورد بررسي قرار
داد. اگر خانواده ميتواند عامل مهم بزهكاري باشد و شرايط نامطلوب آن بزهكار پرورش
دهد، به همان نسبت وجود شرايط مطلوب در خانواده رشد ذهني، عاطفي، رواني و اجتماعي
نوجوان را امكانپذير ساخته، مهمترين گام در پيشگيري از بزهكاري است. به نظر ميرسد
افزايش ميزان بزهكاري حاكي از تضعيف مناسبات گروهي خانواده بوده، به طوري كه وحدت
گروهي از هم پاشيده است.
به هر ميزاني كه روابط اعضاء از سيطره روابط صميمي، عاطفي، و اخلاقي
خارج شود، خطر از بين رفتن كاركرد بسيار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهاي
اجتماعي به فرزندان دور نخواهد بود. آنچه مهم است مناسبات و پيوندهاي گروه خانواده
است به شكلي كه افراد به عنوان حاملين و عاملين نقشها بايد به گونهاي ايفاء
نمايند كه كاركرد اساسي حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانهاي
كه از سخن محبتآميز خالي است آفت رشد ذهني، عاطفي و اجتماعي نوجوان است، عدم عشق
و محبت و نبود ثبات و هماهنگي در خانواده زمينهساز رفتار بزهكارانه است.
هر گاه بنيان عاطفي و اخلاقي خانواده سست گردد روي نظم خانواده (طلاق) تأثير
گذاشته، بزهكاري نيز رخ مينمايد. نظم و تعدل در خانواده رابطه معكوس با روند
بزهكاري داد. آنگاه كه طلاق رو به فزوني ميرود، كشمكشهاي دروني خانواده اوج مييابد
و فرزندان در سنين نوجواني به دور از نظر والدين در ورطه آلامي چون اعتياد،
بزهكاري و ... گرفتار ميآيند. بهرحال روابط بين والدين و فرزند، از هم پاشيدگي
خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقايد مذهبي و اخلاقي در بزهكاري
نوجوانان نقش مهمي دارد.
اگر ارزشهاي يك نفر و ارزشهاي افرادي كه بر اثر او تأثير شديد دارند
به جاي حمايت از رفتار از رفتار غير مجرمانه را رفتار تبهكارانه حمايت كنند،
احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد. همبستگي و پيوستگي و ثبات اركان خانواده كانون
مناسبي را پديد ميآورد تا افراد به صورت نسبتاً كاملي هنجارهاي مقبول تعميم يافته
را ملكهسازي و دروني كرده و به سهولت در عرضه اجتماعي، نقشهاي محول و محقق را به
نحوي كه از آن انتظار ميرود به اجراء گذارند. خانواده، گروه كوچكي است كه ويژگي
اساسي و غير قابل تفكيك آن صميمت آن است. اجتماعي كردن نسل آينده جزء بديهيترين و
اساسيترين وظايف خانواده است. محبت موجب استواري كانون خانوادگي است، نفرت
در جهت معكوس آن جريان دارد و متضمن نفاق و جدايي و مخاصمه و جدال است. هنگامي كه
نفرت و اختلاف عميق و مخاصمه به كانوني راه يافت، بقاي نظم خانوادگي بين افراد آن
متزلزل و دشوار ميشود.
و ....
برچسب ها:
رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان طلاق والدین و بزهکاری فرزندان بزهکاری طلاق نظريه روانشناختي در مورد انحرافات جامعه شناختي انحراف انزواطلبي نظريه والتر ميلر نظريه بوم شناسي انحراف خانواده گسسته شده مجرميت در خانواده انواع